شعر گفتار اندر بخشایش بر ضعیفان از اشعار باب اول کتاب بوستان سعدی می باشد که در این شعر ، سعدی درمورد کمک و یاری رسانی به ضعیف تر از خودمان توصیه شده است.
نه بر حکم شرع آب خوردن خطاست / وگر خون به فتوی بریزی رواست
که را شرع فتوی دهد بر هلاک / الا تا نداری ز کشتنش باک
وگر دانی اندر تبارش کسان / بر ایشان ببخشای و راحت رسان
گنه بود مرد ستمکاره را / چه تاوان زن و طفل بیچاره را؟
تنت زورمند است و لشکر گران / ولیکن در اقلیم دشمن مران
که وی بر حصاری گریزد بلند / رسد کشوری بی گنه را گزند
نظر کن در احوال زندانیان / که ممکن بود بیگنه در میان
چو بازارگان در دیارت بمرد / به مالش خساست بود دستبرد
کز آن پس که بر وی بگریند زار / به هم باز گویند خویش و تبار
که مسکین در اقلیم غربت بمرد / متاعی کز او ماند ظالم ببرد
بیندیش از آن طفلک بی پدر / وز آه دل دردمندش حذر
بسا نام نیکوی پنجاه سال / که یک نام زشتش کند پایمال
پسندیده کاران جاوید نام / تطاول نکردند بر مال عام
بر آفاق اگر سر به سر پادشاست / چو مال از توانگر ستاند گداست
بمرد از تهیدستی آزاد مرد / ز پهلوی مسکین شکم پر نکرد
ارسال دیدگاه