کتاب نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه

پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 کتاب

مشخصات کتاب نان و شراب

عنوان: نان و شراب

نویسنده: اینیاتسیو سیلونه

ترجمه: محمد قاضی

انتشارات: امیرکبیر

تعداد صفحات: ۴۲۴

معرفی کتاب نان و شراب

نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه نویسنده ایتالیایی، رمانی فوق العاده زیباست. این رمان زمانی نوشته شد که سیلونه در تبعید دولت بنیتو موسولینی به سر می برد. شاید هیچگونه اتفاق مهیجی در طول داستان پیش نیاید، با این حال خط به خط این کتاب خواندنی و با ارزش است. داستان، ماجرای مبارزی تنها مانده ست که برای نجات جان خودش مجبور به پوشیدن لباس دشمنانش یعنی کشیشان می شود که مملکت را در پشت پرده حکومت می کنند.

کتاب اولین بار در سال 1936 و به زبان آلمانی چاپ و در سوئیس منتشر شد و در همان سال ترجمه انگلیسی آن در لندن نیز منتشر گردید. نسخه ایتالیایی کتاب تا سال 1937 ظاهر نشد. بعداز جنگ سیلونه نسخه کاملا متفاوتی از کتاب به زبان ایتالیایی در سال 1995 منتشر کرد.

خلاصه کتاب نان و شراب

خلاصه کتاب نان و شراب

خلاصه کتاب نان و شراب

کتاب با دیدار دو شاگرد قدیمی که نزد استاد خود، دن بنه‌دتو رفته‌اند آغاز می‌شود. دن بنه‌دتو کشیش برجسته‌ای است که طرف دولت را نگرفته و به همین خاطر «به بهانه آنکه مزاج وی علیل شده است» به خدمتش پایان داده‌اند. او اکنون به همراه خواهرش در یک آبادی خانه‌نشین شده است. در دیداری که با دو شاگرد قدیمی خود دارد دن بنه‌دتو احوال دیگر شاگردان را می‌پرسد. در این دیدار است که استاد می‌خواهد از وضعیت بهترین شاگرد خود، یعنی پیترو سپینا – قهرمان داستان – آگاه شود.

قهرمان کتاب نان و شراب

شخصیت سپنیا در این کتاب گویای تضادی عمیق بین باورها (ایده آلها) و واقعیتها (رئال بودن دنیای موجود) است. وی هر چند سوسیالیست است اما از دگماتیسم فاصله بسیاری دارد چرا که دائما در کار انتقاد از خویش و نحوه عملکرد خود می کوشد و دست به تحلیل آینده سوسیالیزمی می زند که به آن اعتقاد دارد و به همان تباین عمیق بین نهضت و نظام می رسد. تا وقتی یک نهضت به نظام تبدیل نشده پویاست، آزادیخواه است و از خود انتقاد می کند اما به مجرد دستیابی به قدرت و تبدیل به یک نظام، تمامی آن ویژگی ها را از دست می دهد و در تعصب کور خود فرو می رود و غرق می شود.

قهرمان کتاب نان و شراب

قهرمان کتاب نان و شراب

معرفی نویسنده کتاب نان و شراب

اینیاتسیو سیلونه ۱ مه ۱۹۰۰ در ایتالیا به دنیا آمد. او دوران کودکی‌اش را در فقر سپری کرد و در زلزله سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادرش را از دست داد. در سال ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و مبارزه علیه دولیت فاشسیت موسولینی را آغاز کرد. اما چند سال بعد در ۱۹۲۷ به شوروی سفر کرد و این سفر باعث شد تا تغییر کند. با مشاهدات عینی که از کمونیسم به دست آورد، راه دیگری در پیش گرفت.

اینیاتسیو سیلونه

اینیاتسیو سیلونه

معرفی مترجم کتاب نان و شراب

محمد قاضی ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در مهاباد متولد شد. او مترجم و نویسنده برجسته کرد ایرانی است که ترجمه‌ آثاری چون دن کیشوت، زوربای یونانی و شازده کوچولو از کارهای او است. او درباره‌ تولدش اینطور می‌گوید: «پدر من ابتدا یک فرزند به نام محمد داشت که فوت کرد، سپس یک دختر داشت، آن هم فوت کرد، خداوند پسر دیگری به پدر و مادرم داد و به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت نام این کودک را نیز محمد گذاشت، اما این محمد ثانی هم بعد از مدتی فوت کرد. اما پدرم دست از تلاش برنداشت و دوباره صاحب فرزند پسر دیگری شد و نام وی را نیز محمد گذاشت. این محمد ثالث من هستم و خدا رحم کرد که شهید ثالث نشدم.»

محمد قاضی

محمد قاضی

بخشی از جملات کتاب نان و شراب

زمانی بود که راستگویی هم تا حدی پیشرفت داشت و کم و بیش قابل اغماض بود، اما امروز دیگر اصلا بازار ندارد. پاپ اعظم آن را یک کالای روستایی و بدوی و بسیار پرخرج می‌داند، در صورتی که دروغ و ریا کالایی است به نرمی مخمل و همیشه رایج و نه تنها ارزان بلکه مفید هم هست. (رمان نان و شراب – صفحه ۲۰)

روزی که گوش کرهای مصلحتی باز شود و زبان لال‌های مصلحتی به سخن درآید آن روز آغاز لحظات بسی دردناکی خواهد بود که من آرزومندم تو را از آن نصیبی نباشد. (رمان نان و شراب – صفحه ۲۶

ازادی چیزی نیست که آن را به کسی هدیه کنند. می‌توان در یک کشور دیکتاتوری زندگی کرد و آزاد بود. فقط کافی است که علیه دیکتاتور مبارزه کرد. مردی که با مغز خودش فکر می‌کند، آزاد است. مردی که به خاطر آنچه برحق می‌داند مبارزه می‌کند آزاد است. (رمان نان و شراب – صفحه ۵۶)

مومن هیچ‌گاه تنها نیست، برعکس کافر همیشه تنها است ولو روز خود را از بام تا شام در پر جنجال‌ترین کوی‌ها بگذراند. جانی که خدا را درک نکند تنها است، به مثابه برگ جدا شده از درخت است، برگی تنها که به زمین می‌افتد و خشک می‌شود و می‌پوسد. برعکس، جان به خدا بسته چون برگی است به درخت و به وسیله شیره حیاتی که او را تغذیه می‌کند به شاخه و تنه و ریشه و تمام زمین مربوط است. (رمان نان و شراب – صفحه ۱۱۹)

بدنی که به ضربات تازیانه عادت کرد دیگر احساس درد نمی‌کند. (رمان نان و شراب – صفحه ۱۴۹)

 

معرفی کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال

کتاب موبی‌دیک یا وال سفید اثر هرمان ملویل

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا