مثل از باب پنجم کتاب بوستان است ، سعدی در این مثل درباره شتربچه ای روایت کرده است.
شتر بچه با مادر خویش گفت:/بس از رفتن، آخر زمانی بخفت
بگفت ار به دست منستی مهار/ندیدی کسم بارکش در قطار
قضا کشتی آنجا که خواهد برد/وگر ناخدا جامه بر تن درد
مکن سعدیا دیده بر دست کس/که بخشنده پروردگار است و بس
اگر حق پرستی ز درها بست/که گر وی براند نخواند کست
گر او تاجدارت کند سر بر آر/وگر نه سر نا امیدی بخار
ارسال دیدگاه