حکایت یکی را پسر گم شد از راحله

شنبه 7 آبان 1401 شعر

حکایت یکی را پسر گم شد از راحله ، از باب دوم کتاب بوستان است ، سعدی در این شعر از پسری گم شده روایت کرده است.

یکی را پسر گم شد از راحله / شبانگه بگردید در قافله

ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت/به تاریکی آن روشنایی نیافت

چو آمد بر مردم کاروان/شنیدم که می‌گفت با ساروان

ندانی که چون راه بردم به دوست!/هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست

از آن اهل دل در پی هر کسند/ که باشد که روزی به مردی رسند

برند از برای دلی بارها/خورند از برای گلی خارها

 

حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی

حکایت از فردی مغرور

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا