حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب

دوشنبه 30 آبان 1401 شعر

حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب از باب سوم کتاب بوستان است ، سعدی در این حکایت درباره وصلت کردن با کسی که با شما تفاوت بسیار دارد روایت کرده است.

میان دو عم زاده وصلت فتاد/دو خورشید سیمای مهتر نژاد

یکی را به غایت خوش افتاده بود/دگر نافر و سرکش افتاده بود

یکی خلق و لطف پریوار داشت/یکی روی در روی دیوار داشت

یکی خویشتن را بیاراستی/دگر مرگ خویش از خدا خواستی

پسر را نشاندند پیران ده/که مهرت بر او نیست مهرش بده

بخندید و گفتا به صد گوسفند/تغابن نباشد رهایی ز بند

به ناخن پری چهره می‌کند پوست/که هرگز بدین کی شکیبم ز دوست؟

نه صد گوسفندم که سیصد هزار/نباید به نادیدن روی یار

تو را هر چه مشغول دارد ز دوست/اگر راست خواهی دلارامت اوست

یکی پیش شوریده حالی نبشت/که دوزخ تمنا کنی یا بهشت؟

بگفتا مپرس از من این ماجرا/پسندیدم آنچ او پسندد مرا

حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل

حکایت از طبیبی پری چهره

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا