حکایت از طبیبی پری چهره

یکشنبه 29 آبان 1401 شعر

حکایت از طبیبی پری چهره از باب سوم کتاب بوستان است ، سعدی در این شعر درباره طبیبی زیبا چهره روایت کرده است.

طبیبی پری چهره در مرو بود/که در باغ دل قامتش سرو بود

نه از درد دلهای ریشش خبر/نه از چشم بیمار خویشش خبر

حکایت کند دردمندی غریب/که خوش بود چندی سرم با طبیب

نمی‌خواستم تندرستی خویش/که دیگر نیاید طبیبم به پیش

بسا عقل زورآور چیردست/که سودای عشقش کند زیردست

چو سودا خرد را بمالید گوش/نیارد دگر سر برآورد هوش

حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب

حکایت در صبر بر جفای آن که از او صبر نتوان کرد

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا