حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل

دوشنبه 30 آبان 1401 شعر

حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل از باب سوم کتاب بوستان است ، سعدی در این حکایت درباره پیروزی عشق بر عقل رویات کرده است.

یکی پنجهٔ آهنین راست کرد/که با شیر زورآوری خواست کرد

چو شیرش به سرپنجه در خود کشید/دگر زور در پنجه در خود ندید

یکی گفتش آخر چه خسبی چو زن؟/به سرپنجه آهنینش بزن

شنیدم که مسکین در آن زیر گفت/نشاید بدین پنجه با شیر گفت

چو بر عقل دانا شود عشق چیر/همان پنجه آهنین است و شیر

تو در پنجه شیر مرد اوژنی/چه سودت کند پنجهٔ آهنی؟

چو عشق آمد از عقل دیگر مگوی/که در دست چوگان اسیر است گوی

 

حکایت مجنون و صدق محبت او

حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا