حکایت یکی کرد بر پارسایی گذر

دوشنبه 22 اسفند 1401 شعر

حکایت یکی کرد بر پارسایی گذر از باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان کتاب شاعر بزرگ قرن ششم، سعدی است.

یکی کرد بر پارسایی گذر/به صورت جهود آمدش در نظر

قفایی فرو کوفت بر گردنش/ببخشید درویش پیراهنش

خجل گفت کانچ از من آمد خطاست/ببخشای بر من، چه جای عطاست؟

به شکرانه گفتا به سر بیستم/که آنم که پنداشتی نیستم

نکو سیرت بی تکلف برون/به از نیکنام خراب اندرون

به نزدیک من شبرو راهزن/به از فاسق پارسا پیرهن

حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان

حکایت فقیهی بر افتاده مستی گذشت

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا