حکایت جوانی ز ناسازگاریِ جُفت از باب هفتم در عالم تربیت بوستان ، کتاب شاعر بزرگ قرن ششم، سعدی است.
جوانی ز ناسازگاریِ جُفت/بِرِ پیرمردی بنالید و گفت
گرانباری از دست این خصمِ چیر/چنان میبرم کآسیاسنگِ زیر
به سختی بنه گفتش، ای خواجه، دل/کس از صبر کردن نگردد خجل
به شب سنگ بالایی ای خانهسوز/چرا سنگ زیرین نباشی به روز؟
چو از گُلبنی دیده باشی خوشی/روا باشد اَر بارِ خارش کِشی
درختی که پیوسته بارَش خوری/تحمل کن آنگه که خارَش خوری
ارسال دیدگاه