کتاب مثل خون در رگ‌های من اثر احمد شاملو

پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1402 کتاب
احمد شاملو

مشخصات کتاب

نام کتاب :کتاب مثل خون در رگ‌های من
نویسنده: احمد شاملو
ناشر چاپی: نشر چشمه
سال انتشار: ۱۳۹۴
تعداد صفحات: 172
زبان: فارسی

 

معرفی کتاب مثل خون در رگ های من

کتاب مثل خون در رگ های من مجموعه‌ای از نامه‌های زنده‌یاد احمد شاملو به همسرش آیدا در دهه چهل و پنجاه شمسی است، که پانزده سال پس از درگذشت او آیدا راضی به انتشار آن‌ها شده است. در انتهای کتاب نیز هفده کپی از نامه‌ها با دستخط شاملو چاپ شده است.

کتاب مثل خون در رگهای من بازگوکننده‌ی سرگذشت عشق احمد شاملو و آیدا سرکیسیان است که با چاپ نامه‌های بین آن دو روایت می‌شود و دومین مجموعه نامه شاملو است. هدف ناشر از بازنشر این نامه‌ها این بوده که به جوانان نشان دهد عشق مختص روزهای اول آشنایی نیست و با مراقبت از آن مثل یک گیاه، همچون شاملو و آیدا می‌توان آن را حفظ کرد. این رابطه عاشقانه یکی از معروف‌ترین روابط شیرین و شناخته‌شده‌ی ایرانی است که بر سر زبان‌ها افتاده است

 

نویسنده کتاب مثل خون در رگ‌های من

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد یا الف. صبح، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام می شد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. . شاملو علاوه بر شعر، فعالیت هایی مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمه هایی شناخته شده دارد. مجموعهٔ کتاب کوچه او بزرگ ترین اثر پژوهشی…
احمد شاملو

احمد شاملو

قسمت هایی از کتاب مثل خون در رگ های من

(نامه های شاملو به آیدا) (لذت متن)
به خانه ای می اندیشیدم که تو کدبانوی آنی – خانه ای که در آن مرا نیز در شمار کودکان می شمرند، اگرچه سی و چند سال از آن گذشته باشد و عشقی که به من می دهند اکسیری حیات بخش است از عشق دختری به پدر، زنی به شوهر، و مادری به پسرش! آیدای من ! تصور زندگی با تو در آن خانه، بر فراز آن تپه، آنقدر خیال انگیز و شیرین بود، آنقدر شوق انگیز بود، و من در این رویا : چنان فرو رفتم که اگر هم الان عمرم به آخر برسد باز هم خودم را مغبون نمی شمرم… آیدای من تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم تا عشق خود را به تو ابراز کنم زنده ام…
زندگی را می طلبم. شور زندگی در من فریاد می کشد… آه اگر واقعا” کنار من بودی!… تو همزاد من هستی… به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شب های سفیدی…
در انتظار تلگرافت اعصابم دارد له می شود، چون همه چیز بسته به جواب توست… تمام بچه های مهربان خوب و مهربان این جا دست به دست هم داده اند که ما را این جا ماندگار کنند و از همه بالاتر افتخار کنند که تو نازنین من، عروس تبریز خواهی شد، برای این که این ها خوب هستند و ما را دوست دارند آیدای احمد را و احمد آیدا.
نمی دانم. نمی دانم این «بدترین شب ها» را شروع کرده ام یا دارم شروع می کنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بی امید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع می شد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده می شد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم می داشت، می دانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد.
کتاب دلبر

کتاب دلبر (معشوقه) اثر دانیل استیل

رمان طاعون

رمان طاعون نوشته آلبر کامو

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا