کار کارآفرینان، خلق، توسعه، و بهبود دادن محصولات و خدمات است. آنها عاشق این هستند که از خلاقیت خود برای ایجاد تغییر و تحول استفاده کنند. کارآفرینان باهوش میدانند که به حمایت افرادی نیاز دارند که مربوطبه امور مدیریتی و اداری هستند. کسی باید باشد که اوضاع را مرتب کند.
درست است که کارهای اداری و مدیریتی هم ارزش خودشان را دارد، ولی بارها و بارها شنیدهایم که کارآفرینان از این گله میکنند که هزینهی زیادی بابت این کارها میپردازند. این امور میتوانند به مشکل بزرگی تبدیل شوند که خلاقیت را ازبین میبرد و زمان را میدزدد. در اینجا به چهار موردی که میتوانند خللی در ماموریت شما ایجاد کنند میپردازیم.
۱. برای پاسخ گرفتن، باید با افراد زیادی صحبت کنید
اگر معمولا اینگونه باشد که شما برای دریافت تنها یک پاسخ، باید با ۵ نفر صحبت کنید، باید بدانید که مشکلی شما وجود دارد. وقت طلاست و علاوهبر باارزش بودن، انرژی شما نیز محسوب میشود. وقتی کسی با تمامی جوانب کار آشنایی نداشته باشد، قدرت افرادی که قدرت را در دست دارند، افزایش مییابد، ولی این افزایش بهقیمت ازدست رفتن سودآوری و عقلانیت کارکنان تمام میشود.
۲. معمولا از افراد بشنوید که میگویند این کار ما نیست
اکثر کارکنان واقعا دوست دارند کار درست را انجام دهند و معمولا هم از فرصتها برای نشان دادن مهارتهایشان استقبال میکنند. البته گاهی اوقات هم کارکنانی هستند که میگویند فلان کار، کار ما نیست. اما اگر شرایط بهگونهای باشد که بهطور روتین این جمله را از افراد مختلف و با روشهای مختلف بشنوید، چه اتفاقی میافتد؟
این الگو ممکن است اطلاعات زیادی را نشان دهد. شاید به کارکنان دستور داده شده باشد که کمک نکنند و این امر واقعا دیوانهکننده است. از مهارتهای ارتباطی خود استفاده کنید و با آنها صمیمی شوید و مستقیما از آنها بپرسید که چرا از کمک کردن به شما طفره میروند و مقاومت میکنند. تنها به حرفهایی که زده میشود گوش نکنید و به حرفهایی که زده نمیشود هم توجه کنید. ممکن است شما با کارکنانی مواجه شوید که خودشان هم از کمک نکردن بهشما رضایت نداشته باشند. این کارکنان تنها از دستورات پیروی میکنند.
۳. قوانین سفتوسخت دربرابر قوانین مبتنیبرارزش
ما به قوانین مبتنیبرارزش مثل تحمل نکردن رفتار آزاردهنده نیاز داریم، و همچنین باید این قوانین را بهشدت اعمال کنیم. این قوانین با قوانین ثابت و تغییرناپذیر متفاوت هستند. قوانین ثابت مربوطبه عملیاتی میشوند که هیچ ارتباطی با ارزشها یا ماهیت تکاملی کسبوکار ندارند.
هر سازمانی باید دارای یک ساختار باشد. اما برخی از قوانین تنها برای اعطای قدرت، اجرا و پیادهسازی میشوند. یک قانون درموارد دیگر ممکن است در یک برههی زمانی خاص بامعنا باشد، ولی در بقیهی مواقع اینگونه نباشد. سوال کنید که چرا این قانون وجود دارد، چراکه بعضیاوقات افراد حتی نمیدانند که چرا قانون دارند. سایر مواقع هم قوانین بدترین موارد را برای کارکنان بههمراه دارند.
۴. کار اضافه و بیشازحد با کاغذ
یکی از باورهای غلط در شرکتها این است: هرچه تعداد فرمها بیشتر شود، بهتر است. مدیریت برای اینکه افراد را بیشتر اذیت کند روی فرمهای چند امضایی اصرار میکند. حتی بدتر از آن این است که تنها افراد مشخصی میتوانند چنین فرمهایی را پر کنند. یکی از فروشندگانی که با او ملاقات کردم ترجیح داده بود تا از شر این فرمها رهایی پیدا کند، بااینکه دستمزدش کمتر میشد. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت که از پرکردن این فرمها خسته شده است و نمیتواند به مشتریهایش رسیدگی کند.
اگر شما بهدنبال استخدام شدن درکار دولتی هستید تا از امور اداری و بروکراتیکِ مخفیشده در زیر برچسب مدیریت رهایی پیدا کنید، پس قطعا در روند کاری مشکل دارید. اگر احساس میکنید که عملکرد مدیریتی شما خارجاز کنترلتان است، دیگر از مدیریت گله نکنید. مطمئن شوید مدیران، اطلاعات دقیقی درمورد موانع غیرضروری و همچنین نقاط مثبت مدیریت خود دارند.
اگر مثالهای واقعی و ملموسی برای رهبران درمورد موانع غیرضروری ارائه کنید، میتوانید آسودهخاطر باشید، ولی اگر نتوانستید باید بهدنبال کارفرمای دیگری برای این کار بگردید.
ارسال دیدگاه