تبدیل شدن از یک فروشنده ی جز به رهبر کسب و کار به تغییرات ذهنی ای نیاز دارد که باعث موفقیتتان در کسب و کار خواهند شد. بنابراین در این مقاله عوامل اصلی ای که باعث تقویت  نقاط قوت تان به عنوان یک کارآفرین موفقخواهند شد ذکر خواهند گردید.

 

 

۱-از ابتکار تا خلق استراتژی

بیایید با خودمان صادق باشیم، در ابتدای شروع کسب و کار، بسیاری از ما می دانستیم که باید کاری انجام دهیم، همانطور که پیش رفتیم، تلاش نمودیم، شانس های زیادی به دست آوردیم، و امتیازات فراوانی کسب نمودیم،خلاقیت به خرج دادیم، و یا گاهی چیزهایی را از کارهای دیگران اقتباس نمودیم.

هرچند در بعضی مراحل سفر کسب و کارتان، خلاقیت لازم است اما این روش، رویکرد قابل قبولی نیست و به. یک استراتژی پایدار تر برای رشد پایدار نیاز است.

برای یک فروشنده ی جزء این موضوع می تواند یک چالش ذهنی باشد. با این حال، هنگامی که شما یک تیم رو به رشد دارید، این امر بسیار مهم خواهد بود زیرا آنها به وضوح به جهت و هدف نیاز دارند.

لذا این موضوع یک امر کلیدی برای آنها به شمار می آید بنابراین به استراتژی ای نیاز است که به تیمتان جهت دهد و هدفشان را مشخص سازد.

حالا سوالی که پیش می آید این است که دیدگاه شما برای طولانی مدت چیست و آیا می توانید آن را در یک جمله یا دو جمله بیان کنید؟ اهداف کوتاه مدت 3-5 ساله ی شما چه چیزهایی هستند؟ شما در 12 تا 18 ماه آینده چه کاری انجام می دهید که با اهداف 3 تا 5 ساله ی تان هماهنگ باشد؟

با وجود چنین استراتژی ای، تیم شما با یک برنامه ی عملی تر مواجه خواهد شد و اهداف سه ماهه ی خود را با اهداف بلندمدتش هماهنگ خواهد نمود. علاوه بر این هر کدام از اعضای تیم یاد خواهند گرفت تا اهداف کوتاه مدت خود را با اهداف بلندمدت و نحوه ی عملکردشان هماهنگ سازند.

۲-از توقف کردن تا حرکت کردن

در ابتدای سفر کارافرینیتان، شما مجبور هستید مانند یک اچار فرانسه عمل کنید.

پیشنهاد امروز

اگر کسی گفت بازاریابی – بگویید، بله. اگر کسی به حسابرس نیاز داشت بگویید، بلکه. اگر کسی، سرمایه گذار خواست؟ بگویید بله. یا حتی مجبورید به حراجی ها هم پاشخ مثبت بدهید. چرا که می خواهید خدمات ارائه کنید و کارتان را رونق بخشید. بله بسیاری از کارافرینان در ابتدای کار مجبور هستند چنین رفتاری داشته باشند. فرقی نمی کند که کسب و کارتان چه ابعادی داشته باشد موضوع مهم در رشد کسب و کار این است که، عامل به ارائه دهنده ی خدمات تبدیل شود.

در واقع باید بپذیرید که دیگران نمی توانند برخی کارها را همانند شما انجام دهند و لذا شما باید سعی کنید به ارائه ی خدمات در آن زمینه ها بپردارید.یکی از مفید ترین مواردی که کارآفرین را به یک رهبر کسب و کار تبدیل می کند این است که او باید بتواند با خود و با کارهایی که از پسشان بر می آید صادق باشد.

آیا شما نگران این موضوع هستید که مردم قبلا این کار را انجام داده اند؟ یا آن را سریع تر انجام می دهند؟ آیا نمی دانید خدماتی که می توانید ارائه کنید چه منفعتی برایتان خواهند داشت؟ یا فکر می کنید اگر کاری را که از آن لذت می برید انجام دهید هیچ سودی کسب نخواهید کرد؟ بهتر است ذهنیت خود را تغییر دهید و به یک ارائه دهنده ی خدمات تبدیل شید.

۳-رسیدن از کار در کسب و کار خود به کار بر روی کسب و کار خود

کل مفهوم جریان داشتن، حرکت به سوی یک چیز است: توانایی تمرکز بر رشد کسب و کار و حرکت به سوی جلو. نقش مدیرعامل اساسا ایجاد مهارت برای دستیابی به اهداف است تا بتواند به درستی نقش رهبر ارشد را درک کرده و بر آنچه واقعا مهم است تمرکز نماید. با این حال، در ابتدای رشد کسب و کار، احتمالا حس می کنید هر روز بیشتر و بیشتر در کسب و کارتان فرو می روید و در آن غرق می شوید.

در این مرحله حیاتی بهتر است که زمان خود را صرف کار بر روی کسب و کار خود کنید و از چسبیدن به یک مرحله وغرق شدن در کارتان امتناع نمایید. بله، این یک اقدام جادویی برای شروع خواهد بود، اما بدون تلاش هماهنگ برای تمرکز بر روی کارهایی که در مرحله بعدی کسب و کار باید انجام شوند هیچ اتفاق تازه ای رخ نخواهد داد.

شما باید از اهداف روز به روز فراتر رفته و بر یک تصویر بزرگ تر تمرکز کنید و با همین روش، کسب و کار خود را با ارائه رهبری و هدایت، شناسایی و حذف موانع و حرکت به جلو؛ رسیدگی به نیازهای مردم، استفاده از پروسه ها و سیستم های مناسب، فرهنگ درست و رفتار مناسب مدیریت کنید.