حکایت شنیدم که صاحبدلی نیکمرد

دوشنبه 17 بهمن 1401 شعر

حکایت شنیدم که صاحبدلی نیکمرد از باب ششم کتاب بوستان ، سعدی است.

شنیدم که صاحبدلی نیکمرد/یکی خانه بر قامت خویش کرد

کسی گفت می‌دانمت دسترس/کز این خانه بهتر کنی، گفت بس

چه می‌خواهم از طارم افراشتن؟/همینم بس از بهر بگذاشتن

مکن خانه بر راه سیل، ای غلام/که کس را نگشت این عمارت تمام

نه از معرفت باشد و عقل و رای/که بر ره کند کاروانی سرای

 

حکایت در معنی آسانی پس از دشواری

حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا