امپراتورهای میلیاردیِ دنیای فوتبال – موفقیت

دوشنبه 23 اسفند 1395 موفقیت

هفته نامه همشهری جوان – محمد امیرپور: شرکت ها و آدم هایی که مالک بیشترین تعداد باشگاه فوتبال در دنیا هستند، می شناسید؟ آیا آن ها یک مافیا برای اداره ورزش دارند؟

در اواخر دهه 90 میلادی، شرکت سرمایه گذاری ملی انگلستان به نام ENIC که توسط میلیاردری به نام « جو لوییس» اداره می شد، شروع به خریدن باشگاه های مطرح اروپایی کرد؛ «تاتنهام» در انگلیس، «وینچنزا» در ایتالیا، «اسلاویا پراگ»، «آاک آتن» یونان و «گلاسکو رنجرز» باشگاه های مطرحی بودند که جو لوییس باهاماسی سهامشان را خرید و مالک آن ها شد. اتفاقی که پیرمردهای یوفا آن را خطرناک توصیف کردند و اجازه ندادند میلیاردر دریای کاراییب پروژه ساختن باشگاه جهانی اش را ادامه دهد.

یوفا قانونی تصویب کرد که اجازه نمی داد دو باشگاه با مالکی مشترک در رقابت های اروپایی رقابت کنند و همین قانون برای صعود مشترک آاک و اسلاویاپراگ به جام قهرمانی اروپا مشکل ساز شد.

 جو لوییس کم کم کلکسیون باشگاه های اروپایی اش را فروخت و بهترین اسباب بازی اش- تاتنهام- را نگه داشت. کم کم از علاقه میلیاردر باهاماسی به فوتبال کاسته شد و ثروت پنج میلیارد یوروی ی اش را در جاهای دیگری سرمایه گذاری کرد. اما 20 سال بعد از آن روزها مالکان دیگری در فوتبال اروپا پدیدار شده اند که داستان مالکیت همزمان چند باشگاه را سر زبان ها انداخته اند.

در این گزارش اختصاصی با مالکانی که می خواهند امپراتوری فوتبالی راه بیندازند، آشنا شوید.

1- شکارچی بالکان


وینسنت تان (کاردیف/ سارایوو/ کوتیک)


یک می 2015 بود که مردم سارایوود لباس های مارون سفید محلی شان را پوشیدند و به کنار رودخانه اصلی سارایوو آمدند تا بعد از هشت سال اولین قهرمانی تیم شهرشان را در لیگ این کشور جشن بگیرند. آن شب هیچ کس به مردی کوتاه قد با سبیل های عجیب که شلوارش را تا بالای پیراهنش بالا کشیده بود فریاد می کشید «آمیزدا… آمیزدا…» توجهی نکرد. «وینسنت تان» معروف به «عمو» چند ماه بعد از گرفتن مالکیت باشگاه بوسنیایی با چند کار جزیی آن ها را قهرمان لیگ بوسنی کرد. مرد مالزیایی 13 میلیون یورو برای بدهی های باشگاه پرداخت کرد تا سارایوو را از نابودی نجات دهد.

 

 امپراتورهای میلیاردی دنیای فوتبال

کار بزرگ مالک مالزیایی آن جا به چشم آمد که باشگاه های بوسنیایی هنوز هم به شیوه ای کمونیستی اداره می شوند و به شدت تحت تاثیر جامعه محلی شان قرار دارند. اما سارایوو به عنوان اولین باشگاه خصوصی که قهرمان این کشور شده، مشغول به مهر ریختن قوانین است.

هر قدر وینسنت تان در بوسنی شمایل یک قهرمان را برای خودش ساخته، در انگلیس چهره ای منفور است. سوال اصی درباره وینسنت تان این است؛ چرا یک ثروتمند باید به خرید باشگاه هایی مثل سارایوو و کوتیک کهنه درآمد آنچنانی ای دارند، نه دارایی روبیارود.

جواب این سوال احتمالا جوانان بااستعداد منطقه بالکان هستند. تا پیش از حضور «تان» مالزیایی، تمام استعدادهای فوتبال بوسنی، سر از دیناموزاگراب و ستاره سرخ و پارتیزان بلگراد در می آوردند. اما سارایوو با ساخت آکادمی ای که حدود 2.5 میلیون یورو برای باشگاه هزینه برداشت، کارخانه ای برای کشف و فروختن استعدادهای بوسنیایی ساخته که در همین یکی دو سال گذشته، 10 میلیون یورو برای باشگاه درآمد داشته اند.

باشگاه سارایوو با میانگین سنی 25.3 سال شبیه ویترینی است برای به نمایش گذاشتن و فروختن ستاره های منطقه بالکان. کاری که وینسنت تان در بلژیک و انگلیس هم انجام داد. هرچند سیاست های آقای تان در لیگ برتر انگلیس جواب نداد و کاردیف سیتی به چمپیون شیپ سقوط کرد.

 



2- حمله به سنت ها…


ردبول (نیویورک/ ردبول اتریش/ ردبول غنا/ ردبول برزیل/ آربی لایپزیگ)

بزرگ ترین امپراتوری فوتبال دنیا متعلق به پرفروش ترین نوشابه انرژی زای دنیاست. مدیران کارخانه ردبول همان نگاهی را به فوتبال و باشگاه داری که در ساختن و اداره بزند «ردبول در نظر گرفته اند؛ «پول درآوردن از هر چیزی که اختیار دارید.» به خاطر همین اولویت های اقتصادی هم هست که تقریبا تمام هواداران فوتبال از دست ردبول و شیوه باشگاه داری شان شاکی هستند.

 

 امپراتورهای میلیاردی دنیای فوتبال

هوداران ردبول سارلزبورگ به نشانه اعتراض به عملکرد مدیران باشگاه، با بنرهای اعتراضی به ورزشگاه می روند و آربی لایپزینگ در بوندسلیگای آلمان، منفورترین تیم تاریخ آلمان است. باشگاهی که تمام هواداران فوتبال آلمان از آن ها متنفر هستند و مطبوعات آلمانی بهشان لقب باشگاه پلاستیکی داده اند. اما هیچ کس نمی تواند منکر مدیریت حرفه ای و نتیجه گرای نوشابه سازها شود.

ردبول در سال 2005 با خرید باشگاه استریا سارلزبورگخ وارد دنیای باشگاه داری شد. یک سال بعد باشگاه نیویورک مترواستارز را خریدند و سال 2009 باشگاه دسته پنجمی مارگنشتاد را به امپراتوری شان اضافه کردند. بعد از مالکیت سه باشگاه حرفه ای، مدیران، کارخانه ردبول غنا و برزیل را راه انداختند تا در زمینه استعدادیابی جوانان در آفریقا و آمریکای جنوبی هم عقب نمانند. اما با همه اعتراضاتی که علیه آن ها در دنیا راه افتاده، به چیزی که می خواستند، رسیده اند.

میانگین دو هزار تماشاگر ردبول اتریش در هر بازی امروزی به حدود 30 هزار نفر رسیده و اربی لایپزیگ ظرف هفت سال از دسته پنج بوندسلیگا به رتبه دوم بوندسلیگا و جنگ بر سر قهرمانی با بایرن مونیخ رسیده است.

فلسفه مدیران ردبول ثابت است؛ استفاده از بازیکنان جوان و ارزان قیمت و بستن قراردادهای بلندمدت برای ستاره کردن آن ها. هر قدر می خواهید به هویت باشگاه های زنجیره ای ردبول و بدون ریشه بودن آن ها بتازید. ردبولی ها مصداق باشگاه داری نوین در هزاره جدید هستند.

 



3- از بندر تا بندر


شیخ منصور (منچسترسیتی/ نیویورک سیتی/ الجزیره/ یوکوهاما/ ملبورن)


شیخ منصور، میلیاردر اماراتی، صدرنشین قهرست ثروتمندترین آدم هاتی روی زمین است. مردی که کمپانی ساخت و ساز دارد، مالک بزرگ ترین کارخانه قطعه سازی هواپیما در دنیاست و 60 درصد سهام شرکت هواپیمایی اتحاد به او تعلق دارد. با این که هیچ کس از دارایی واقعی او باخبر نیست، اما حدس و گمان ها از ثروت 80 میلیارد یورویی اش می گویند.

 

 امپراتورهای میلیاردی دنیای فوتبال

او یازدهمین فرزند بنیانگذار کشور امارات، شیخ زاید آل نهیان است. ثروتمند اماراتی نفوذ و قدرتش را به دنیای فوتبال هم آورده و ستاره های دنیای فوتبال شبیه عروسک هایش هستند. دیوید ویا، ستاره بارسلونا را به نیویورک می فرستد تا در باشگاهش بازی کند و «میرکووچینیچ» با پول های شیخ منصور از یوونتوس به الجزیره ترانسفر می شود.

امپراتوری شیخ منصور فقط به منچسترسیتی، نیویورک سیتی و الجزیره محدود نمی شود. 80 درصد سهام باشگاه یوکوهاما و مالکیت کامل باشگاه ملبورن استرالیا هم بخشی از دارایی های اوست. به خاطر همین قدرت نفوذ هم بود که سال 2013 گوروه سیتی را پایه ریخت تا باشگاه های فوتبال و شرکت هیه نفتی و هواپیمایی و ساختمانی اش را یک جا جمع کند.

شیخ منصور در همین گروه سیتی قوانین فیرپلی مالی یوفا را دور می زند. قرارداد اسپانسرینگ بین منچسترسیتی و هواپیمایی اتحاد به ارزش 400 میلیون یورو بخشی از این فرارهای قانونی است. گروه سیتی به ریاست شیخ منصور ظرف چند سال یک میلیارد یورو در فوتبال هزینه کرده و دارد دهکده فوتبالی اش را می سازد؛ هیچ بعید نیست تا چند سال بعد در آسیا شاهد رقابت بارسلونای پکنت و من سیتی توکیو باشیم!؟

 



4- پادشاه گمنام ها


دچاتلت (چارلتون/ استانداردلیژ/ آلکورون/ کارل زیس/ یوچپزت)

امپراتوری فوتبال «رولاند دچاتلت» توسط پسر چهل و پنج ساله اش «رودریک» اداره می شود. پدر خانواده، باشگاه «یوچپزت» مجارستان را به قیمت 90 سنت به پسرش فروخت تا باشگاهی که زیر یک دلار ارزش داشت، سال 2011 قهرمان لیگ این کشور شود. رابطه خوب خانواده دچاتلت با «اوربان» نخست وزیر مجارستان، هم باعث شده هر قانونی در این کشور به نفع آن ها اصلاح یا دچار تغییر شود. برای همین مشکلات قانونی بود که یوفا سال 2013 به خانواده دچاتلت ایرادهای حقوقی وارد کرد و آن ها را به پرداخت غرامت محکوم کرد. جا به جایی های غیرقانونی بازیکن بین باشگاه هایی که رولاند دچاتلت مالک آن هاست، صدای هواداران این باشگاه ها را درآورده است.

سال 2014 بود که گوچی، بازیکن ایرانی «استانداردلیژ» به باشگاه جدید رولاند دچاتلت، چارلتون کوچک کرد. مالک بلژیکی در دو سالی که باشگاه انگلیسی را خریداری کرده، فقط دو بار پایش را به استادیوم والی گذاشته و نمایش تیمش را از نزدیک مشاهده کرده است. مردی که علاقه عجیبی به خرید باشگاه های درجه دوم دارد و نیمکت تمام باشگاه هایی را که مالک آن هاست، به مربیان بلژیکی می سپارد.

رولاند دچاتلت هیچ نقشه راهی برای اداره تیم هایش ندارد و سقوط چارلتون تنها در سه سال از لیگ برتر انگلیس به دسته دوم انگلیس فاجعه دوران مدیریتی اوست. اوضاع و احوال استاندارد لیژ و یوچیزت مجارستان هم تعریفی ندارد. بین تمام امپراتوری رولاند دچاتلت متزلزل ترین آن هاست.

 



خانواده پوزو از فوتبال کره می گیرند


تجارت فامیلی

خانواده پوزو مافیای فوتبالی ایتالیایی به حساب می آیند. خانواده ای متنفذ و معتبر که سابقه ای پانصد ساله دارند. پوزوها به محض اختراع ورزشی به نام فوتبال، با این پدیده درآمیختند و امروز سه باشگاه فوتبال اودینزه، واتفورد و گرانادا را در اختیار دارند (البته گرانادا در آخر فصل به گروهی جدید فروخته خواهدشد.) پدر خانواده در سال 1986 سراغ خرید باشگاه اودینزه رفت. شروع کار می توانست یک فاجعه باشد؛ اودینزه به خاطر رسوایی شرط بندی مالکان قبلی به سری ب سقوط کرد و همه چیز داشت فرو می پاشید.

 

 امپراتورهای میلیاردی دنیای فوتبال

همه در فریولی نگران بودند جز خانواده پوزو که به نقشه راهشان اعتقاد داشتند؛ نقشه ای که در مدتی کمتر از 10 سال اودینزه را از سری ب  به لیگ قهرمانان اروپا رساند. از «الیور بیرهوف» تا «الکسیس سانچز» و «آنتونیو دی ناتاله» به عنوان آیکون های باشگاهی معرفی شدند که تحت نفوذ خانواده پوزو مسیری خلاف جهت باشگاه های ایتالیایی را طی کردند؛ هر قدر باشگاه های ایتالیایی در یک دهه گذشته به سمت ورشکستگی و بحران های مالی می رفتند، اودینزه با سودهایی که به خانواده پوزو می رساند، قدرتمندتر می شد. آنقدر که پوزوها به سرشان بزند بروند سراغ مالکیت باشگاه هایی که در لالیگای اسپانیا و لیگ برتر انگلیس.

پولی که به حساب های باشگاه سرازیر می شود، نه از قدرت اسپانسرها می اید و نه مدیون هواداران میلیونی است. باشگاه ایتالیایی بیش از 50 استعدادیاب استخدام کرده، استعدادیاب هایی که از آمریکای مرکزی و جنوبی تا آفریقا را رصد می کنند و بازیکنان ارزان قیمت را به تور اودینزه می اندازند.

تصور کنید الکسیس سانچز فقط با دو میلیون یورو به ایتالیا آمد و دو سال بعد با 26 میلیون یورو به بارسلونا رفت. 150 میلیون یورو سود خالصی که اودینزه در10 سال گذشته به این خانواده رسانده، آن ها را به صرافت باشگاه های بیشتر و سود بالاتر انداخت.

خرید گرانادای اسپانیا و فروختن آن با سودی 60 میلیون یورویی در تابستان امسال به گروه چینی هم بخشی از تجارت خانواده پوزو و در راس آن ها  جینو پوزو است. درخشان ترین پروژه پوزوه در حال حاضر تثبیت واتفورد در لیگ برتر است. آن ها واتفورد را در دسته اول انگلستان خریداری کردند و به لیگ برتر رساندند و امسال سومین فصل حضور در لیگ برتر را تجربه می کنند. تیمی که رییس افتخاری اش  «التون جان» آن را تیم ملی دوم ایتالیا می داند. باشگاهی انگلیسی که با چهار بازیکن ایتالیایی و البته هدایت «والتر ماتزاری» ایتالیایی.

 

خانواده پوزو درایتالیا به این متهم هستند که اولویت های اقتصادی دارند و به افتخارات و جام ها هیچ اهمیتی نمی دهند؛ سند مخالفان این خانواده هم بدون جام ماندن اودینزه در دوران مالکیت این خانواده است. اماط ی بحران اقتصادی اروپا و در شرایطی که حتی باشگاه های پرفتخاری مثل فیورنتیان و لاتزیو عم غرق مشکلات مالی هستند، اودینزه ورزشگاه تازه تاسیس اش را افتتاح کرد تا بعد از یوونتوس، تنها باشگاه ایتالیایی باشد که ورزشگاه اختصاصی دارد. پوزوها بین زنده ماندن با حقیقت یا شکست خوردن با رویای قهرمانی، اولی را انتخاب کرده اند.

منبع : برترینها

روانشناسی قیمت گذاری - موفقیت

هنر تعریف کردن و تعریف شنیدن - موفقیت

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا