
جملاتی که برای تربیت فرزندان استفاده نکنید
تربیت فرزندان ونحوه صحبت کردن ما با کودکانمان بر شیوه نگرش آنها به جهان پیرامون و حتی خودشان تاثیر میگذارد.بزرگ کردن بچه ها یکی از سخت ترین و رضایت بخش ترین مشاغل در جهان است – و ممکن است کمترین آمادگی را برای آن داشته باشید.
رابطه فرزندان و والدین یک رابطه پیچیده، اما در ظاهر ساده است. کلمات و عباراتی که والدین به زبان میآورند ناخودآگاه میتوانند گاهی بسیار آسیبزننده باشند.
از آنجا که ما همیشه نمیتوانیم کودکان خود را نسبت به کلماتی که در محیط پیرامون خود در معرض آن قرار میگیرند محافظت کنیم،
اما میتوانیم مطمئن باشیم کلماتی که خودمان در زمان صحبت کردن استفاده میکنیم پرروشدهنده، و سرشار از عشق و محبت هستند نه مخرب و آزاردهنده.
آگاهی و اطلاع از حرفهایی که به کودکان خود میزنیم بسیار اهمیت دارد، زیرا باید اطمینان حاصل کنیم که با حرفهایمان به جان کودک خود زخمهایی نزنیم که مدتها التیام نیابند یا تا آخر عمرش ماندگار باشند.
تو بزرگ شدی نباید گریه کنی
یک نمونه بارز از این جمله وقتی است که میگوییم تو بزرگ شدی نباید گریه کنی! و ممکن است بعد از بگوییم گریه کار بچههاست. چه گریه کردن باشد و چه کار دیگری که باعث شده شما این جمله را بر زبان بیاورید، بگذارید بچههایتان بچه بمانند. اگر فرزند شما کاری میکند که شما خوشتان نمیآید، نباید از سن آنها به عنوان یک بهانه استفاده کنید.
جمله گریه نکن
زمانی که فرزند شما به هر علتی شروع به گریه کردن می کند هرگز به او نگویید که گریه نکن در این حالت سر در گم می شوند و درمورد ابراز احساسات خود دچار اشتباه می شود هرچند گریه کردن آزار دهنده و سخت است ولی این حق را از او نگیرید و اجازه دهید که خودش آرام شود و احساساتش را با ارزش جلوه دهید .
و بهتر است به جای اینکه حین گریه کردن به فرزند خود بگوییم چرا گریه می کنی موضوع چیست البته بهتر است حین پرسیدن با غضب وخشمانه نباشد .
کارت خوب بود، اما بهتر هم میتوانست باشد
موفقیتهای کوچک را جشن بگیرید تا به فرزند خود انگیزه بدهید مدام به کار خوبش ادامه دهد. استفاده از کلمه، اما میتواند در او این حس را ایجاد کند که واقعا شما به او افتخار نمیکنید و تلاش او به قدر کافی نیست. همین شیوه تعریف و تمجید همراه با، اما و اگر، قطعا میتواند بیشتر از خوب بودن، آسیبرسان باشد.
به جای این، میتوانید بگویید کارت خوب بوده و من به تو افتخار میکنم. شرط میبندم اگر ادامه دهی بهتر و موفقتر خواهی شد.
یاد آوری مدام کارهای که برای فرزندان انجام شده
پدر و مادر ها همه کاری برای خوشبختی فرزندانشان انجام می دهند وبرای پیشرفت آنها تمام مشکلات را به جان می خرند اما این موضوع را به خاطر داشته باشید که مبادا کارهایی که برای فرزندتان انجام داده اید را مدام به او گوشزد کنید
اما این که همیشه این موضوع را به یاد آنها بیندازیم باعث میشویم آنها فکر کنند بار سنگینی بر دوش شما هستند تا این که دوستشان داشته باشیم. معمولا این جمله در زمانهایی گفته میشود که میخواهیم به بچهها منظم بودن را یاد بدهیم، اما گفتن چنین چیزی کمی حالت خصمانه دارد.
به جای این که بگویید من هر کاری برایت انجام میدهم یا انجام دادهام، بهتر است بگویید من کارهای زیادی برایت انجام میدهم، زیرا تو را دوست دارم و خوشحال میشوم که تو هم برایم انجام دهی.
از تو ناامید شدم
هر چقدر که ناامیدی حس درستی است ما این کلمه به خودی خود میتواند ترسناک باشد. بسیاری از افراد با این باور که افراد مایوسکنندهای برای خانواده هستند بزرگ میشوند، زیرا از روی بیفکری خانواده، در تمام طول عمرشان این جمله را مدام و مدام شنیدهاند.
به جای آن بهتر است بگویید از کارهایی که انجام میدهی خوشحال نیستم. لطفا در آینده این کار را انجام نده.
مثل بچه رفتار نکن!
این هم یکی از عبارتهای بدی است که احتمال دارد به کودک خود در زمان ناراحتی بگویید. با این کار احساسات فرزند خود را بیارزش جلوه میدهید و باعث میشود آنها برای صحبت کردن با شما احساس راحتی نکنند. باید در مورد ابراز احساسات خود احساس راحتی کنند و این که به آنها گفته شود آنقدرها هم موضوع مهمی نیست که بزرگش میکنی، باعث میشود آنها از خودشان سؤال بپرسند.
به جای این، به آنها بگویید به من بگو چه حسی داری و چرا چنین حسی در تو ایجاد شده است؟
با گفتن این جمله، در واقع میتوانید فرزند خود را بفهمید و درک کنید و به او اجازه بدهید بداند که هر زمان نیاز به صحبت کردن با کسی دارید، شما آنجا حضور دارید.
تو درست مثل پدر/مادرت هستی
گفتن این جمله به فرزندتان نه تنها باعث میشود کودک فکر کند کاری که میکند اشتباه است بلکه حس میکند آن را از یکی از والدینش به ارث برده است و آنها نباید مسئولیت کار خود را بر عهده بگیرند. علاوه بر این، فرزندتان فکر میکند شما از آن بابت از دست همسر خود ناراحت هستید و به گونهای حس تقسیم شدن به او دست میدهد.
این کار، فقط کار پسرها/دخترها است
محدود کردن پسرها و دخترا بر اساس جنسیت آنها برای انجام کاری که میتوانند انجام دهند و نمیتوانند انجام دهند، در واقع به آنها میگوید که روشهای خاصی وجود دارد که پسرها باید رفتار کنند و دخترها هم باید به روش خاصی رفتار کند و اگر رفتار آنها مطابق با آنها نباشد، اشتباه است. در این حالت، فرزندان خود را درون یک جعبه قرار میدهد و آنها با باور قوانین مسموم تفکیک جنسیتی اجتماعی بزرگ میشوند.
پولش را نداریم
آگاه کردن بچهها از مشکلات مالی در سنین کودکی میتواند بیشتر از هر چیز دیگر حس ترس به آنها بدهد.
به جای آن، میتوانید بگویید من نمیتوانم آن چیز را بخرم، زیرا پول خود را بابت چیزهای مهمتری پسانداز کردهایم.
هر کاری که من میگویم را باید انجام دهی
شک نکنید که این جمله مثل یک تهدید است نه چیز دیگر. استفاده از ترس برای یاد دادن نظم به فرزندان یک رفتار ناسالم است و معمولا عواقب ناخوشایندی را به دنبال دارد. فقط کافیست به سادگی توضیح دهید که چرا دوست دارید آن کار به شیوه شما انجام شود تا احتمال تبعیت و اطاعت از شما بیشتر شود.
هرچه من میگویم همان است
این رویکرد ممکن است تا مدت زمان زیادی استفاده شود، اما قطعا شیوه درستی برای تربیت و یاد دادن نظم و انضباط به فرزندتان نیست. با این کار باعث میشوید فرزندتان حس کنند نظراتش اصلا به درد نمیخورند، چون صرفا یک بچه است!
به جای آن سعی کنید توضیح دهید که چرا در مورد چیزی یک احساس یا نظر خاص دیگری دارید.
باید از قوانین ما تبعیت کنی
یکی دیگر از جملاتی که پدر و مادرها عاشق گفتن آن هستند! گفتن این جمله شبیه این است که انگار به فرزند خود بگویید اینجا خانه من است و تو فقط در آن زندگی میکنی. هر دو جمله باعث میشود فرزند شما در خانه احساس ناراحتی کند و حس کند مرزها و قوانین برایش دست و پاگیر و کسلکننده هستند.
به جای آن بگویید قوانین خانه را میدانی. پس لطفا به آنها پایبند باش.
من اینجوری بزرگ شدم
با این که ما بر اساس شیوهای که خودمان بزرگ شدیم تربیت فرزندان را یاد گرفتیم، اما نمیتوانیم با ذهن بسته درخواست فرزند خود را نادیده بگیریم و رفتارهایش را مذموم جلوه بدهیم و بگوییم ما این طور بزرگ شدهایم. در عوض، به فرزند خود توضیح دهید که چرا طور دیگری فکر میکنید و سعی نکنید با این جمله او را متوقف کنید یا جلوی او کاری که میکند بگیرید. شما میتوانید از شیوه بزرگ شدن خودتان به عنوان مثال یاد کنید، اما نباید بحث و جدل اصلی شما باشد.
به جای آن سعی کنید بگویید من فکر نمیکنم این کار تو کار خوبی باشد. حتی پدر و مادر من همیشه به من این را میگفتند، زیرا ….
بچهتر از این حرفها هستی که به این چیزها فکر کنی
از بین بردن و خاموش کردن حس کنجکاوی فرزندان با گفتن این جمله باعث میشود آنها کمتر در مورد چیزهایی که نمیدانند در آینده سؤال بپرسند و به دنبال جواب آن باشند؛ حتی ممکن است به جای پرسیدن از شما، از منابع دیگری که ممکن است قابل اعتماد نباشند کمک بگیرند.
به جای آن، بگویید من آماده بحث کردن با تو در این مورد نیستم، اما یک روز حتما با هم در مورد آن صحبت خواهیم کرد. اگر فکر میکنید آمادگی دارید و حس میکنید فرزند شما به اندازه کافی بزرگ شده است، پاسخ سؤالهای او را حتما بدهید.
قبلا به تو گفته بودم
این آخرین چیزی است که هر کسی در زمان بروز یک مشکل میخواهد بشنود. بله، وقتی شما در مورد چیزی که به فرزند خود هشدار دادهاید حق داشتهاید، به جای اینکه حرفهای قبلی خود را به رویش بیاورید سعی کنید او را آرام کنید تا باعث شوید در آینده حس کند میتواند با شما راحتتر صحبت کند.
به جای آن، سعی کنید بگویید متاسفم که این اتفاق را شنیدم، اما سعی کن این برایت یک درس عبرت باشد.
ارسال دیدگاه