کلاهبرداری چیست؟ کجا و کِی اتفاق می افتد؟

سه‌شنبه 16 آبان 1396 موفقیت
کلاهبرداری چیست

کلاهبرداری چیست

کلاهبرداری چیست؟ کجا و کی اتفاق می افتد؟ می کوشم با چند مثال ساده نشان دهم کلاهبرداری مدام اتفاق می افتد. و رنگ عوض می کند. از سوی بیشتر افراد می تواند بروز یابد و معیشت آدمی را تحت تاثیر قرار دهد.
توالت آپارتمان بیوه مُسنی سوراخ می شود. او پیمان کاری را در قبلا 15 میلیون تومان برای تعمیر آن استخدام و قراردادی را امضا کرد که وی را ملزم به پرداخت 5 میلیون تومان به عنوان پرداخت اولیه می کرد و مابقی را به صورت قسطی می داد. ماجرا وقتی کشف شده بود که این زن برای گرفتن 5 میلیون تومان به بانک رفت. تحویل دار پرسید چرا به چنین پول زیادی احتیاج دارد و زن جواب داد که باید به لوله کش بدهد. تحویل دار با پلیس تماس می گیرد و پلیس پیمان کار بی وجدان را به دلیل کلاهبرداری بازداشت می کند.

تقریبا همه پیمان کاران باوجدان تصدیق می کنند که تعمیر توالت به ازای 15 میلیون تومان به طور فاحشی نامنصفانه است، به رغم این واقعیت که دو طرف قرارداد، یعنی آن بیوه مسن و پیمانکار بر سر آن توافق داشتند.

این مورد دو نکته را درباره محدودیت های اخلاقی قراردادها یا توافقات توضیح می دهد: اول، این حقیقت که وجود توافق، رعایت انصاف در آن را تضمین نمی کند؛ دوم، توافق برای ایجاد ادعای اخلاقی لازم الاجرا کافی نیست. جدای از ابزاری برای منفعت طرفین، این قرارداد آرمان مقابله به مثل را به استهزا می گیرد. من فکر می کنم این موضوع توضیح می دهد که چرا تعداد ناچیزی از افراد می گویند که این زن مسن از نظر اخلاقی متعهد به پرداخت آن پول ظالمانه بود.
شاید پاسخ داده شود که حُقه تعمیر توالت قراردادی کاملا داوطلبانه نبوده است، با این توضیح که در آن لوله کش بی وجدان از زنی مسن سوءاستفاده می کند که چیزی درباره لوله کشی نمی داند.
من از جزییات آن مورد خبر ندارم؛ اما اجازه دهید به منظور همین استدلال فرض کنیم که لوله کش زن را مجبور نکرده و او وقتی با این معامله موافقت کرده ذهنی سالم داشته است (گرچه درباره قیمت لوله کشی این طور نبوده). این حقیقت که توافق بین آن ها داوطلبانه بوده، به هیچ وجه تضمین نمی کند که این مبادله برابر و منصفانه است یا منافعی قابل مقایسه برای طرفین دارد.
همسرم در خیابان شریعتی تهران تصادف کرده بود. راننده که ظاهرا فرد بسیار متشخصی بوده است، خواهش می کند که به دلیل نداشتن بیمه شخص ثالث پلیس را خبر نکنیم و من خسارت شما را می پردازم. براساس توافق نظر طرفین، این فرد پذیرفته که مقصر است. درواقع، او تعهد اخلاقی می دهد که به توافقی برای بازپرداخت هزینه خسارتی که به ماشین ما وارد کرده بود پای بند بماند.

اما بعد از ترک محل و با این وعده که به سمت تعمیرگاهی برای تعیین خسارت برویم، گریخته بود. بعد با وی تماس گرفتیم و ایشان مدعی شد که اصلا من مقصر نبوده ام و شما مقصر بوده اید و مدارک من (شامل گواهی نامه و کارت بیمه) را به زور از من گرفته اید. همان طور که مشخص است، تعهد اخلاقی را خیلی راحت تر از یک قرارداد می توان زیرپا گذاشت.
پس از مراجعه به شورای حل اختلاف، قاضی به من گفت که ایشان از خانواده بسیار مشهور تجریش است و فرد شریفی است. با این که براساس نظرات کارشناسان تصادف و قاضی، وی مقصر شناخته شد، باز هم بعد از گذشت 6 ماه اقدامی برای پرداخت خسارت نکرد. یعنی یک نکته مهم تر: وجود حکم شورای حل اختلاف هم تضمینی برای پای بندی و وفای به عهد نیست! کلاهبرداری شاخ و دم ندارد!
شاید بتوان گفت برای عمل به قرارداد و وفای به عهد، ضمن وجود قرارداد مکتوب باید دو عنصر مهم دیگر هم وجود داشته باشد: الف. تعهد اخلاقی؛ ب. وجود نهاد (شخص) ثالث برای اعمال ضوابط قرار داد.

 کلاهبرداری؛ هنری نابخردانه

البته، در دنیای مدرن موضوع این است که از آنجا که تعهد اخلاقی برای عمل به شرایط قرارداد کم رنگ شده است، پس باید نهاد یا شخص ثالث از قدرت اجرایی لازم برخوردار و هزینه مراجعه به آن پایین و افراد ملزم به عمل به رای آن باشند. دادگاه نماد عینی چنین نهاد ثالثی است که در کشورهای در حال توسعه ویژگی های وفق را به شکل مناسبی ندارد.
پس می توان گفت در جوامع در حال توسعه که شرایط انعقاد قراردادها مخدوش و نهاد ثالث شرایط لازم برای اِعمال قرارداد را ندارد، اگر تعهد اخلاقی هم کم رنگ باشد، توافق هیچ پایه ای برای عمل به آن نخواهدداشت و در این شرایط فقط منفعت شخصی بر هر معامله یا قرارداد یا توافقی حاکم خواهدبود. در موارد زیادی هم منفعت شخصی با کلاهبرداری هم دست می شوند.
اول اسفندماه 1392 با قالی شویی تماس گرفتم و قرار شد بیایند و قالی ها را برای شست و شو ببرند. دخترم خانه بود و وقتی از قالی شویی آمدند در برگه فاکتور مشخصات قالی ها و قیمتی را نوشته بودند و از او امضا گرفته بودند. اما برای تعیین قیمت و نحوه شستن قالی ها (سفیدشویی، براق شویی یا عالی شویی) با دفتر قالیشویی تماس گرفتیم؛ چون می دانستم دخترم دانش کافی در این زمینه ندارد. این کار را کردیم و بر سر متری 3000 تومان برای شست و شو توافق کردیم. وقتی قالی ها را آوردند قیمت درج شده در فاکتور بیش از دو برابر هزینه هر متر 3000 تومان بود. بعد بین ما و کارگر قالیشویی دعوا شد و او می گفت شما بالاشهری ها می خواهد حق من کارگر را بخورید.
استدلال اش جالب بود: وقتی دختر شما این قرارداد را امضا کرده، شما مکلف اید به این قرارداد عمل کنید. حرف ما این بود که شما از دانش کم این دختر سوءاستفاده کرده اید و بنابراین، قرارداد مخدوش است. درست است که دخترم به شکلی داوطلبانه و در نهایت سلامت قرارداد را امضا کرده، اما این قرارداد منافع من را تضمین نمی کند و کاملا یک جانبه و به نفع شماست و نه من.
نماینده قالی شویی میگفت شما وقتی قرارداد را امضا کرده اید باید به این موضوع توجه می کردید. مهم این است که در قرارداد چه نوشته شده است. مهم این نیست که من تلفنی به شما چه گفته ام. البته در نهایت بعد از یک ساعت، از دفتر قالی شویی تماس گرفتند و باز به نفع ما تمام شد. البته، در ایران در این موارد هزینه ها مبادله برای پی گیری چنین مواردی از طریق پلیس یا دیدگاه یا شورای حل اختلاف خیلی بالاست.
رفتیم برای خرید تختخواب، بعد از انتخاب تختخواب، فروشنده اندازه یک تشک را روی کاغذ نوشت و داد به ما که آن را خریداری کنیم. تختخواب را آوردند و یکی دو روز بعد هم تشک را. تشک 10 سانتیمتر بلندتر از تختخواب بود. با فروشنده تخت تماس گرفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. استدلال اش این بود که شما قرارداد (فاکتور فروش) را امضا کرده اید، و بنابراین، من هیچ مسئولیتی در قبال این مشکل ندارم و اشتباه شما این بوده که وقتی من اندازه تشک را به شما گفته ام شما از من امضا نگرفته اید.
حرف من این بود که شما در چارچوب اخلاق رفتار نمی کنید و از دانش پایین من سوءاستفاده کرده اید. تخت فروش می گفت توافق من و شما (فاکتور خرید و فروش امضاشده) دلالت بر هیچ تعهد اخلاقی از جانب من نسبت به شما نمی کند. من اگر هم سر شما کلاه گذاشته ام، شما داوطلبانه تخت را خریده اید و اخلاق در اینجا هیچ موضوعیتی ندارد. در نهایت، مجبور شدم با او تماس بگیرم و هزینه ای اضافی پرداخت کنم و اندازه تختخواب را تغییر دهم.
می بینیم که کلاهبرداری به اَشکال مختلف نمایان می شود و هرجا پای مبادله و بده بستان در میان است کلاهبرداری رخ می نماید. اما محدود به مبادلات فردی از نوع بالا نمی شود.
گاه کلاهبرداری در قالب مبادلات بین فرد و بنگاه های اقتصادی نمایان می شود. شرکت های بیمه در کسب و کار خود با مشکلی و به رو هستند به نام کژمنشی یا مخاطرات اخلاقی. افراد وقتی بیمه می خرند از احتیاط خود می کاهند. فرض کنید فردی با خودرو خود با سرعت متوسط 120 کیلومتر در ساعت رانندگی می کند.

 کلاهبرداری؛ هنری نابخردانه

اما بعد برای ماشین خودش بیمه خریداری می کند. حالا ممکن است وسوسه شود با سرعت 130 کیلومتر رانندگی کند. درواقع، در این حالت بیمه شده احتیاط های توافق شده در برابر برون دادها را به جا نمی آورد و امید دارد که کلاه شرکت بیمه را بردارد. برداشتن کلاه شرکت بیمه اتفاقی است که مدام می افتد. صحنه سازی، جا زدن فرد دارای گواهی نامه به جای فرد فاقد گواهی نامه، دستکاری در شواهد و مواردی از این دست همگی ذیل کژمنشی قرار می گیرند.
اما کلاهبرداری بانکی اشکال متفاوتی دارد. رفته بودم بلژیک و قصد خرید شکلات داشتم. مقداری شکلات خریدم و بعد اسکناس 500 یورویی را که از صرافی خیابان وزرا خریده بودم، از کیف پولم درآوردم و دادم به فروشنده.
ناگهان او دستش را کشید و پول را نگرفت! حیرت کردم. گفتم چیزی شده؟ با چشمانی ورقلمبیده و کمی ترسیده گفت نمی توانم 500 یورویی بگیرم و این پول را فقط قاچاقچیان دارند و می خواهند پولشویی کنند. حالا من ترسیده بودم. توضیح دادم که مسافرم و این هم پاسپورتم. نشد که نشد. اسکناس را نگرفت و مجبور شدم برای خرد کردن پول به بانک بروم. در دوره گانگستری مشهور دهه 1920 در آمریکا قماربازی و فروش مشروبات الکلی غیرمجاز مقادیر زیادی پول رد و بدل می شد که نیاز داشت شسته شود و شکل مشروع به خود بگیرد. به عبارت دیگر، باید یک یا چندین شیوه توسعه می یافت تا دولت به این پول ها مشکوک نمی شد.
دردسر اصلی گانگسترها این بود که پولی که کسب می کردند به صورت وجه نقد و بیشتر اسکناس های کاغذی یا سکه بود. اگر این پول ها را به بانک می بردند، بانک و در نهایت دولت شروع می کردند به سوال. از سوی دیگر، ذخیره کردن سکه ها و اسکناس ها نزد خودشان تبدیل می شد به یک کابوس فیزیکی و لجستیک. از این رو، گانگسترها کسب و کارهایی را ایجاد کردند که یکی از آن ها با ماشین های قمار کازینو سر و کار داشت و دیگری مغازه های لباسشویی بود. از سکه ها می شد برای قماربازی و شستن لباس ها استفاده کرد.
البته، تعداد سکه هایی که استفاده می شدند بسیار بیشتر از میزان واقعی مورد استفاده در قماربازی و لباس شوئی بودند و طوری آن ها را جلوه می دادند که به نظر قماربازی و لباس شویی بیشتر از حد معمول در حال انجام بود و درنتیجه گفته می شود که اصطلاح پولشویی به وجود آمد. درواقع، پولشویی یعنی تبدیل پول «بد» یا «کثیف» به پول «مشروع».
تخصص پولشویان پول شویی است. به عبارت دیگر قاچاقچیان و صاحبان پول نامشروع کلاه بانک ها را بر می دارند، پول خود را تمیز می کنند.
اما کلاهبرداری و فریبکاری محدود به برداشتن کلاه یک فرد از جانب فرد دیگری نمی شود. گاه فرد خودش خودش را فریب می دهد: خودفریبی. خودفریبی کلاه بردارانه گاهی در روزش خودنمایی می کند. همه ورزشکاران می دانند که نباید از استرویید استفاده کنند و اگر روشن شود که از این دارو استفاده کرده اند، همه رکوردهایشان باطل می شود و از ورزش هم محروم می شوند. اما کدام ورزشکار است که آرزوی شکست رکوردهای تازه و تحسین هواداران به یاری استرویید را نداشته باشد؟

 

سینمای رده «ب» مدیون این ۹ نفر است

سینمای رده «ب» مدیون این ۹ نفر است

اسماعیل میرفخرایی

«اسماعیل میرفخرایی»؛ نیم قرن میراث تصویری برای نسل آینده

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا