مروری بر نوآوری های كلنل «علينقی وزيری» در عرصه هنر؛ به بهانه سالگرد درگذشت او

دوشنبه 26 شهریور 1397 گوناگون

مروری بر نوآوری های كلنل «علينقی وزيری» در عرصه هنر؛ به بهانه سالگرد درگذشت او

علينقی وزيری,سالگرد درگذشت وزيری,علم عروض

بدون شك كلنل علي نقي وزيري (۱۳۵۸-۱۲۶۶) در زمره مهم‌ترين و موثرترين فرهنگ‌سازان ايراني در قرن چهاردهم خورشيدي به حساب مي‌آيد چرا كه دايره فعاليت‌هاي فرهنگي- هنري وي بسيار گسترده بود و تنها به نوآوري در عرصه مباني نظري موسيقي، آهنگسازي و نوازندگي تار محدود نمي‌شد بلكه او در زمينه برخي فعاليت‌هاي فرهنگي و اجتماعي ديگر نيز پيشگام بود. به عنوان مثال وي موسس رشته زيبايي‌شناسي در جامعه دانشگاهي ايران است.

 

وزيري نخستين كسي است كه پايه‌هاي نويني را براي علم عروض در شعر فارسي بنيان نهاده است كه در اين زمينه حتي نسبت به استاد پرويز ناتل خانلري فضل تقدم دارد. نتيجه پژوهش‌هاي او دراين زمينه در دو شماره مختلف مجله «مهر» با عنوان‌هاي «اصلاحات ادبي» (اصلاحات عروضي) و «اصلاحاتي در باب قافيه» در سال‌هاي ۱۳۱۶ و۱۳۱۷ به چاپ رسيدند. او در عين حال از نخستين پديد‌آورندگان داستان‌ها، سرودها، خواندني‌ها و ملودي‌هايي براي كودكان و نوجوانان بود. وزيري همچنين در مقام يك روشنفكر و مصلح اجتماعي نخستين كسي است كه براي بانوان ايراني سالن سينما و كلوپ موزيكال مستقلي را احداث كرد.

 

هرچند پس از مدتي اين سالن آماج طعمه آتش شد. او دراين زمينه تحت‌تاثير مادرش بي‌بي‌خانم استرآبادي بود كه از نخستين كوشندگان حقوق زنان در ايران محسوب مي‌شود. بي‌بي خانم موسس نخستين مدرسه دخترانه در ايران (موسوم به دبستان دوشيزگان) درحوالي دوران مشروطه بود و به خصوص كتاب «معايب‌الرجال» وي در تاريخ فرهنگ و ادب ايران مشهور است.كلنل وزيري نخستين آهنگسازي است كه برخي قطعات وي در سينماي ايران مورد استفاده قرار گرفت چراكه چند قطعه او در چهارمين فيلم ناطق فارسي موسوم به ليلي‌ومجنون (۱۳۱۴) به كارگرداني شادروان عبدالحسين سپنتا استفاده شد. او در زمينه تصنيف يكسري درام‌ها و تئاترهاي موزيكال نيز پيشگام بود.آثاري چون «اپرت گلرخ» و «شوهر بدگمان».

 

او نخستين موسيقيدان ايراني است كه نوشتن كتاب و ايراد سخنراني درباره موسيقي را به اندازه و حتي در مقام بالاتري از ساختن و اجراي موسيقي قلمداد مي‌كرد و به همين دليل پس از ورود به ايران در سال ۱۳۰۲ و همزمان با افتتاح مدرسه عالي موسيقي وكلوپ موزيكال، ضمن آموزش موسيقي و برگزاري كنسرت، سخنراني‌هاي فراواني نيز درباره موضوعاتي چون اهميت موسيقي در جوامع و آسيب‌شناسي موسيقي ايراني ايراد كرد كه برخي از آنها در مجله شفق سرخ (به سردبيري علي دشتي) به چاپ رسيد و مدتي بعد اين سخنراني‌ها به همت شادروان استاد سعيد نفيسي با عنوان چهار كنفرانس (به ضميمه مقاله صنايع ظريفه) به‌صورت كتاب منتشر شد.

 

وزيري علاوه بر نوآوري در عرصه نوازندگي و آهنگسازي در زمينه موسيقي آوازي نيز نوآور بود به‌طوري كه بسياري از خوانندگان مطرح ايراني نظير عبدالعلي‌وزيري و غلامحسين بنان براساس آموزه‌ها و نظريات موسيقايي وي از سنت مسلط اوج‌خواني و خواندن با صداهاي زير ممتد -كه صورت متعارف آوازخواني در دوران قاجار بود- گسست كردند و به سمت بم‌خواني كشيده شدند. در كل بايد توجه داشت كه مجموعه فعاليت‌هاي مختلف و متنوع وزيري در عرصه‌هاي فرهنگي و هنري در چارچوب مشروطه‌خواهي و گرايش‌هاي ناسيونالسيتي وي قابل ارزيابي است.

 

او پيش از فعاليت در زمينه موسيقي و هنر، يك نظامي مشروطه‌خواه بود كه پس از اقامت ۵ ساله‌اش در پاريس و لندن و تحصيل در زمينه موسيقي (با استفاده از كمك‌هاي مادي صمصام‌الملك بيات) و ارتباط با محافل روشنفكري چون محافل وابسته به مجله «ايرانشهر» برلين (به سركردگي حسين كاظم‌زاده ايرانشهر) عزم خود را براي انجام اصلاحات عميق در گستره فرهنگ و هنر و به‌خصوص موسيقي ايراني جزم كرد. به‌هرحال پرداختن دقيق و بررسي مناسب درباره مجموعه فعاليت‌هاي موثر كلنل وزيري در اينجا مقدور نيست اما در ادامه اين مقاله قصد دارم كه به‌صورت خيلي مختصر درباره برخي از نكته‌هاي مطرح شده و نوآوري‌هاي ديگر وزيري توضيحات كوتاهي را ارايه كنم.

 

تجدد و چند صدايي كردن موسيقي ايراني

اگردر دورنماي تاريخ تحول و تجدد موسيقي در ايران بخواهيم جايگاه دقيق كلنل وزيري را مشخص كنيم بايد جايگاه تاريخي او را از يك سو با نقش تاريخي درويش‌خان و از سويي ديگر با امثال غلامحسين مين‌باشيان و پرويز محمود مقايسه كنيم. درويش‌خان نخستين كسي است كه با ايجاد يك گروه موسيقي در انجمن اخوت، گروه‌نوازي را در موسيقي ايراني به صورت امري جدي رايج كرد. درويش‌خان همچنين با استفاده از برخي نوآوري‌ها در فضاي موسيقي ايراني مانند ابداع پيش‌درآمد (به همراه ركن‌الدين مختاري) موفق شد كه فرم متريك را در موسيقي ايراني به يك انضباطي در قالب ريتميك حركت دهد؛ فضاي ملوديك را گسترش داده و يك وزن را در طول زمان مشخصي كه تا آن زمان سابقه نداشت، پردازش كند.

 

با وجود تمامي اين تلاش‌ها، درويش‌خان در نهايت نتوانست از سنت فكري موسيقايي خاندان فراهاني به صورت جدي گسست كند. مين‌باشيان و پرويز محمود نيز باوجود تلاش براي آشنا كردن هنرجويان موسيقي آن زمان با مباني علمي و قواعد آهنگسازي موسيقي غرب، به دليل فاصله داشتن از فضاي موسيقي ايراني نتوانستند بر فضاي موسيقي ايراني به صورت جدي تاثير بگذارند. اما كلنل وزيري ازجمله با تطبيق دادن فواصل موسيقي ايراني با يك گام ابداعي موسوم به گام تعديل شده ۲۴ ربع پرده‌اي راه را براي چند‌صدايي‌كردن موسيقي ايراني باز كرد.

 

وزيري با مطالعات گسترده‌اي كه هم در‌زمينه مباني موسيقي غربي و هم موسيقي ايراني داشت در‌راستاي ايجاد تجدد موسيقايي، تحولات نويني را در مباني نظري و عملي موسيقي ايراني ايجاد كرد و با انجام مجموعه كارهايش موفق شد كه از نظام فكري مسلط بر فضاي موسيقي سنتي ايران به صورت جدي گسست كند. به عنوان مثال اوزان موسيقي‌هاي قديم ما بر اساس دورهاي ايقاعي استوار بوده و فاقد اوزاني مانند ۲/۴، ۳/۴ و ۶/۸ بوديم. فواصل موسيقي ما نيز در دوران قبل بر اساس ۲۴ ربع پرده استوار نبود و گردش نغمه‌هاي ما هم در محدوده دانگ استوار بود كه شامل ۵-۴ نت مي‌شد و اصولا مقوله‌اي به نام گام را هم نداشتيم.

 

اما در نظام فكري وزيري تمامي اينها موجود هستند و حتي مي‌شود گفت كه در سيستم انديشه كلنل، مقولاتي نظير دستگاه و مقام هم جايگاهي نداشتند و دستگاه‌هاي ايراني نيز به ۵ گام مجزا تقسيم شده بودند كه عبارتند از گام‌هاي شور، نوا، ماهور، راست پنجگاه و سه‌گاه. همچنين وزيري با ابداع علامت‌هاي «سُري» و «كرن» براي نت‌نويسي موسيقي ايراني به منظور مشخص‌كردن فواصل ربع پرده‌اي براي هميشه تاثير قاطع خود را در موسيقي ايراني بر جاي گذاشت.

 

البته همزمان با آغاز فعاليت‌هاي وزيري تاكنون چه از جانب سنت‌گرايان و چه از جانب مدرنيست‌ها نقدهاي فراواني نسبت به فعاليت‌هاي نظري و عملي وي بيان شده است و بطلان بسياري از آنها (از جمله نظريه گام ۲۴ ربع پرده‌اي) به اثبات رسيده است اما هيچ‌كدام از آنها ذره‌اي از اعتبار و ارزش كارهاي وي كم نمي‌كند چرا كه هميشه نخستين قدم‌ها در‌راستاي ايجاد تحولات در هر رشته با خطاهاي فراواني توام است و تا كسي اين جسارت را نداشته باشد تا در عرصه نظري و عملي خطر‌پذيري كند هيچ كاري به پيش نخواهد رفت.

 

نگارش متد آموزشي و نوآوري در نوازندگي تار

مي‌شود گفت كه تا پيش از ظهور كلنل وزيري در عرصه موسيقي ايران، ساز اصلي و متداول موسيقي ما تار بوده است و بيشتر رديف‌دانان و نوازندگان اصلي موسيقي ما در درجه اول نوازندگان برجسته تار محسوب مي‌شدند از ميرزاعبدالله و حسين قلي‌خان گرفته تا درويش‌خان و ديگران.به همين دليل نقطه شروع تحولات موسيقايي ما نيز بدون نوآوري در عرصه نوازندگي تار بي‌معنا مي‌شد.

 

كلنل وزيري نيز كه خود پيش از هر چيز يك نوازنده تواناي تار محسوب مي‌شد نخستين كوشش‌هاي خود را درزمينه تجدد موسيقي در ايران با نوشتن كتاب دستور تار مهيا كرد. اين كتاب براي نخستين‌بار در سال ۱۳۰۰ در برلين منتشر شد و مي‌شود گفت كه نخستين اثر يك موسيقيدان ايراني درزمينه تدوين متدي آموزشي براي يك ساز ايراني بوده است. وزيري ۱۵ سال بعد كتاب ديگري را با عنوان دستور جديد تار در ايران منتشر كرد. كلنل وزيري در اين كتاب تازه، برخلاف كتاب نخست كه بيشتر بر مباني نظري موسيقي متمركز شده بود، براي پرورش تكنيك و علم رامشگري (بنا به قول خود وزيري) يكسري تمرين‌ها، رديف‌هاي آواز و قطعات جديد موسيقي را به كتاب اولي اضافه كرد.

 

وزيري كتاب دوم خود را با دستورهايي به شاگردان خود براي طرز نواختن تار و استفاده از نت‌خواني و… آغاز مي‌كند سپس نكاتي را درباره ويژگي‌هاي مختلف تار، طرز گرفتن مضراب و مسائلي از اين قبيل بيان مي‌كند كه تمامي اينها با عكس‌هاي مختلف مرتبط با اين ساز همراه شده است.

 

نويسنده در ادامه، آواز ماهور را به صورت ساده در گام دو كه براي تار مناسب است، آورده و پس از مقداري تمرينات و آهنگ‌هاي ضربي، آواز دشتي، شور، بيات ترك، ابوعطا، بيات اصفهان، افشاري و… را به‌طوري كه در تار قابل اجرا باشد، نگاشته و در فاصله آوازها، قطعاتي ضربي از ساخته‌هاي خود و تمرين‌هاي متعددي براي راه افتادن پنجه و مضراب‌هاي مختلف داده و سپس قطعاتي را كه در پرده‌هاي مختلف است در كتاب خود آورده از جمله: «لزگي ناهيد»، «مارش پيشرو»، «لزگي زهره»، «والس بدر»، «پانتوميم دزدي بوسه» و قسمتي از «بندباز»، «ژيمناستيك موزيكال»، «سولويي در چهارگاه» و چهار آهنگ به سبك دوتايي.

 

او در چهار صفحه پاياني كتاب هم شرحي درباره سه‌تار نوشته و ويژگي‌هاي اين ساز را نيز بيان كرده است و در‌واقع مي‌شود گفت كه همين چهار صفحه اولين مطالب آموزشي راجع به اين ساز در يك اثر نوشتاري آموزشي در ايران محسوب مي‌شود. اما درباره شيوه نوازندگي كلنل وزيري به‌صورت خلاصه مي‌توان گفت كه آنچه در نوازندگي وي بسيار ويژه و خاص جلوه مي‌كرد آن پرش‌هاي كروماتيك، پرش‌هاي اكتاو و حركات خاص ملوديكي بود كه باعث مي‌شد شيوه نواختن وي بسيار با‌صلابت و با‌شكوه شنيده شود. به‌عبارت ديگر با شنيدن دوباره اجراهاي وزيري در نوازندگي تار متوجه مي‌شويم كه در مضراب‌هايي كه او مي‌نوازد مالشي وجود ندارد بلكه آنها را شلاقي مي‌نوازد.

 

استفاده از آرپژها در نوازندگي‌اش نيز شايد به اين دليل بود كه به آن دسته از افراد كه تجدد را در پيروي تام و كمال از الگوهاي موسيقي غربي جست‌وجو مي‌كردند اين نكته را اثبات كند كه ما خودمان با استفاده از ابزار و وسايلي كه در اختيار داريم مي‌توانيم تجدد مورد نظرمان را اجرا كنيم و احتياجي به جايگزيني موسيقي غربي به جاي موسيقي ايراني نداريم. درعين حال گفتني است كه در شيوه نوازندگي وزيري بر‌خلاف شيوه قدما به ندرت از ريز‌ها و دراب‌هاي به‌هم پيوسته در جمله‌بندي‌ها و تزيينات اجرايي استفاده مي‌شد و كلنل به جاي آن از تكنيك «ناله كردن» استفاده مي‌كرد.

 

«ناله كردن»، آن تكنيكي است كه مطابق آن، سيم را در جهت دروني دسته ساز حركت مي‌دهند تا صداي ناله مانندي را به وسيله آن اجرا كنند. در كل برخي از آثاري كه وزيري اختصاصا براي تار نوشته است در زمره تكنيكي‌ترين و مشكل‌ترين قطعات براي اين ساز هستند و بدون‌شك اجراي آنها متر و معيار و محكي براي سنجش قدرت و ميزان توانايي نوازندگان اين ساز است. آثاري چون «دخترك ژوليده» (چهارگاه)، «بندباز» (ماهور) و «ژيمناستيك موزيكال» (دشتي) .

 

ملودي‌سازي، آهنگسازي براي اركستر و ساخت ترانه‌ها و تصنيف‌هاي گوناگون

همچنان كه گفته شد دايره آثار مختلف موسيقايي وزيري بسيار گسترده است و گونه‌هاي مختلفي را شامل مي‌شود از آثاري كه اختصاصا براي تار نوشته شده‌اند كه به آنها اشاره كرديم و شايد بتوان گفت كه هنوز مهم‌ترين كارهاي وي به حساب مي‌آيند تا ساخت ترانه‌ها، نغمات و سرود‌هاي گوناگون نظير تصنيف‌هاي «بسته دام»، «جورفلك» و سرود «اي وطن» (هر سه با صداي روح‌انگيز)، «شكايت ني»، «رنگ نيمه‌شب» و «نمي‌دوني» (با صداي عبدالعلي وزيري) و تصنيف «خريدار تو» و «داني كه چيست دولت» (با صداي بنان) و علاوه بر آنها ساخت نغماتي براي كودكان روي اشعاري از حسين گل گلاب نظير «آفتاب».

 

«گنجشك»، «مادر»، «كودك يتيم» و «ماه» كه توسط حشمت سنجري -رهبر اركستر و آهنگساز مشهور- دوران بعد و در زماني كه هشت سال بيشتر نداشت خوانده شدند و در نهايت آثاري كه براي اركستر تصنيف شده‌اند مانند «رنگ سه‌گاه»، «رنگ خجسته» (دشتي)، «رقص دختر من»، «كاروان» (دشتي)، «رنگ ۶ رقص» و… در مجموع نوآوري وزيري در كارهاي آهنگسازي‌اش در استفاده از فواصل كروماتيكي بود كه پيش از آن نمونه‌هايش را در موسيقي ايراني كمتر ملاحظه مي‌كرديم.

 

در بيشتر كارهاي او اين ملودي است كه نقش اصلي را در آهنگسازي بر‌عهده دارد و تنها برخي مواقع يك همراه (آكومپانيمان) مي‌آيد كه فقط سر ضرب را مي‌گيرد و بيشتر اين همراهي، با نت‌هاي واخوان انجام مي‌شود و در مواردي معدود از تكنيك كنترپوان براي همراهي ملودي استفاده مي‌شود و بنابراين با ديدگاه امروزي بيشتر كارهاي اركسترال وي از تكنيك‌هاي چندان بالايي برخوردار نيستند اما با توجه به زمانه خود آثار قابل توجهي به حساب مي‌آمدند. در عين حال وقتي گفته مي‌شود كه كارهاي وزيري نخستين آثار چند‌صدايي در موسيقي ايراني هستند براي توصيف دقيق‌تر آن بهتر است كه از واژه هتروفونيك به جاي پلي‌فونيك استفاده كنيم.

 

به هرحال آنچه در دورنماي تاريخي اهميت دارد پيشگامي وزيري درساختن قطعات اركسترال چندصدايي است متشكل از سازهاي ايراني و غربي كه امروزه با عنوان موسيقي ملي از آنها نام برده مي‌شود و البته نقش بزرگاني چون روح‌الله خالقي و حسين دهلوي در گسترش و معرفي اين نوع موسيقي بسيار اساسي بود و اتفاقا برخي از اجراهاي خوب آثار كلنل وزيري توسط اين دو بزرگوار تنظيم مجدد شده است كه از جمله مهم‌ترين آنها مي‌توانيم به تنظيم خالقي بر تصنيف «داني كه چيست دولت» اشاره كنيم كه در برنامه «گلهاي رنگارنگ- ۲۵۲» اجرا شد و ديگري تنظيم و وارياسيون روي قطعه بندباز توسط دهلوي كه با عنوان فانتزي براي تار و اركستر به اجرا در آمد.

 

تاسيس رشته زيبايي‌شناسي در ايران

مي‌توان گفت كه وزيري از سال ۱۳۱۵ كه به‌عنوان استاد دانشگاه در دانشكده ادبيات و سپس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران استخدام شد ديگر به‌ندرت در زمينه آهنگسازي و نوازندگي تار آثار قابل‌توجهي ارايه داد و از اين زمان تا دوران بازنشستگي‌اش بيشتر در رشته‌هاي مرتبط با تاريخ و فلسفه هنر تحقيق و تفحص مي‌كرد و به دانشجويان آموزش مي‌داد. از جمله دستاوردهاي وزيري در اين زمينه‌ها مي‌توان به تاليف و ترجمه‌هاي كتاب‌هايي چون «زيبايي شناسي در هنر و طبيعت» (چاپ اول- ۱۳۲۹)، «ترجمه زيبايي‌شناسي تحليلي» (نوشته پي‌ير گاستلا-۱۳۲۶) و نگارش دو جلد كتاب «تاريخ هنرهاي مصور» به سال‌هاي ۱۳۲۷ و ۱۳۴۶،اشاره كرد.

 

مي‌توان گفت كه كلنل وزيري با نگارش و ترجمه اين كتاب‌هاي مفيد و موثر، موسس واقعي رشته‌هاي تاريخ هنر و فلسفه هنر در ايران است. براي بررسي و تحليل اين دسته از كارهاي وي به نگارش مقاله مستقلي احتياج است و در اينجا فقط ذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه وزيري كتاب «زيبايي‌شناسي در هنر و طبيعت» را كه در ۵ فصل و ۲۱۵ صفحه تنظيم شده است با اقتباس از برخي منابع فرانسوي از جمله كتاب «شناخت‌زيبايي» فيليسين شاله – زيبايي‌شناس فرانسوي- و برخي نوشته‌هاي شارل لالو تصنيف كرده است اما در عين حال عقايد شخصي خود و فضاي فرهنگي- هنري ايران را هم لحاظ كرده و در اين زمينه منفعلانه عمل نكرده است.

 

او در فصل دوم اين كتاب يك طبقه‌بندي از انواع هنرها ارايه كرده است كه در آن هنرها به ۳ نوع «هنرهاي مصور» (معماري، حجاري و نقاشي)، «هنرهاي مصوت» (موسيقي و ادبيات) و «هنرهاي صنعتي» و هنرهاي مربوط به خانه (اسباب خانه و تزيينات شهري) تقسيم مي‌شوند.

 

علي عظيمي‌نژادان

 

etemaa​d.‎​ir

مرجع : سرپوش

شرایط اخذ پذیرش از دانشگاه ملی استرالیا

همه چیز درباره «اوتیسم»، اختلالی که هیچ گاه درمان نمی‌شود

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا