سلطه فیلم‌های کمدی بر سینمای ایران

یکشنبه 31 تیر 1397 سینما

سلطه فیلم‌های کمدی بر سینمای ایران

فیلم سینمایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به گزارش اعتماد، نگاهي گذرا به سردر سينماها و فيلم‌هاي در حال اكران نشان مي‌دهد كه غالب سالن‌هاي سينما تحت اشغال فيلم‌هاي كمدي است و فيلم‌هاي با موضوع اجتماعي صندلي كمتري در اختياردارند. اينجا بحث ميزان استقبال مخاطب از فيلم‌هاي روي پرده مدنظر نيست بلكه تعداد سالن‌هاي نمايشي است كه به فيلم‌هاي كمدي داده مي‌شود و نكته مهم ديگر اجناس فرهنگي هم كه اين روزها سينما داران به مخاطب ارايه مي‌دهند.

 

بيشتر كمدي است. «هزارپا»، «به‌وقت خماري»، « دشمن زن»، «تگزاس»، «خجالت نكش» فيلم‌هايي هستند كه سردر سينماها را به خود اختصاص داده‌اند حتي فيلم‌هاي اجتماعي «دلم مي‌خواد» و «خوك» هم رگه‌هاي كمدي دارند.

 

جالب اينكه هفته گذشته هم بنابرآنچه شوراي صنفي نمايش اعلام كرد قرار است موج اكران فيلم‌هاي‌هاي كمدي («كاتيوشا» به كارگرداني علي عطشاني و «دم سرخ‌ها» از آرش معيريان) را حتي تا اواخر شهريور شاهد باشيم آن‌هم فيلم‌هاي كمدي كه با نگاه به پوسترهاي آن هر مخاطب عامي به محتواي سخيف آن پي مي‌برد و از كمترين ساختار سينمايي برخوردار هستند. نمايش فيلم‌هايي ازاين‌دست در سينماها بيشتر يادآور فيلم‌هايي است كه در اواخر دهه هشتاد با لقب شونه تخم‌مرغي در سوپرماركت‌ها به مخاطب عرضه مي‌شد. فيلم‌هاي ويدئويي نظير «ده‌رقمي» را خاطرتان هست؟

 

حالا با اين اوصاف حساب كنيد از جشنواره فيلم فجر سال گذشته هم يك تعداد فيلم نمايش داده نشده در صف اكران هستند. «امير» به كارگرداني نيما اقليما، «اتاق تاريك» روح‌الله حجازي، «بمب» به كارگرداني پيمان معادي، «تنگه ابوقريب» ساخته بهرام توكلي، «جاده قديم» منيژه حكمت، «كاميون» كامبوزيا پرتوي، «سرو زيرآب» محمدعلي باشه آهنگر، «عرق سرد» به كارگرداني سهيل بيرقي «كار كثيف» خسرو معصومي، «ماهور»حميد زرگر نژاد و فيلم تحسين شده «مغزهاي كوچك زنگ‌زده» هنوز وضعيت نمايش‌شان مشخص نيست.

 

يكسري فيلم‌هاي اول همچون «پاسيو» مريم بحرالعلومي، «درساژ» پويا بادكوبه «گرگ بازي» عباس نظام‌دوست هم وضعيت نمايش‌شان معلوم نيست. به اين ليست فيلم‌هاي جامانده از اكران سال‌هاي گذشته همچون «سوفي و ديوانه» مهدي كرم پور و… را هم اضافه كنيد.

 

به‌احتمال فراوان نيمه دوم امسال دوباره با داستان كمدي بلبشوي نمايش فيلم‌ها و حرف‌وحديث‌هايي پيرامون فيلم‌سوزي از يك‌سو و قصه ملودرام ناله و فغان فيلمسازان از چگونگي نمايش فيلم‌شان در سينماها از سوي ديگر مواجه خواهيم شد.

 

اما آنچه در اين گزارش مطرح است بحث كيفيت فيلم‌هاي كمدي است كه اين روزها در معرض ديد خانواده‌ها قرار داردو پرسش اينجاست آيا هر فيلمي را مي‌توان كمدي ناميد؟ صرف داشتن چند لحظه خنده‌دار با انبوهي از ديالوگ‌هاي سطحي و بي‌ارزش را فيلم كمدي مي‌گويند؟

 

آقاي حيدريان اين روزها چه مي‌كنيد؟

معلوم نيست مدير فرهنگي سينما اين روزها چه مي‌كند؟ اين اولين جمله پرسشي است كه منيژه حكمت با «اعتماد» در ميان مي‌گذارد: «اين روزها سينما توسط چند نفر اداره مي‌شود؛ خودشان و حلقه دوستان‌شان براي سينماي ايران تصميم مي‌گيرند، صنف تهيه‌كننده‌ها را يكي مي‌كنند، خودشان فيلم پخش مي‌كنند ورانت و رانت‌خواري مي‌كنند و جالب اينكه به عملكرد خودشان كارت صد آفرين هم مي‌دهند. »

 

به اعتقاد منيژه حكمت؛ سينماگر مستقل اين روزها سينما را رها كرده و برايش مهم نيست چه اتفاقي قرار است براي سينماي ايران بيفتد: دو سال است كه پايم را در وزارت ارشاد نگذاشته‌ام اين يعني اتفاقات سينما برايم مهم نيست. در مدت يكي دو سال اخير مديريت سينما يك‌بار ما را صدا نكرد كه ببينند چه مي‌كنيم و شما به عنوان سينماگر چه پيشنهادي براي آينده سينماي ايران داريد؟

 

براي فعاليت در سينما يا بايد ارگاني باشيم يا پول بادآورده داشته باشيم كه بتوانيم با آن فيلم بسازيم. حكمت بابيان اين جمله مي‌گويد: آقايان كمر به نابودي سينماي مستقل و صاحب انديشه و تفكر بسته‌اند. آنها رسما به شعور ما توهين مي‌كنند آنها آگاهانه قصد نابودي سينماي ايران رادارند. اتفاقا راهش را هم به‌خوبي بلدند و مبارك‌شان باشد اما اين نكته را يادآوري كنم كه عملكردشان عافيت خوبي ندارد. دودش به چشم خودشان مي‌رود.

 

حكمت در پايان به اين جمله بسنده مي‌كند كه در اين دوره زمانه، هم خودمان و هم سرمايه‌هامان در حال نابودي هستيم.

 

اين حجم كمدي سخيف مايه تاسف است

كامبوزيا پرتوي بعد از سال‌ها دوري از سينما فيلم«كاميون» را ساخت كه قرار است فيلمش امسال در سينماها نمايش داده شود. پرتوي تمايل دارد فيلمش در نيمه دوم مهرماه نمايش داده شود. او درباره هجوم فيلم‌هاي كمدي در سينماها به «اعتماد» مي‌گويد: «تجربه سال‌هاي اخير ثابت كرده بي‌خطرترين و سودآورترين فيلم‌هاي سينمايي ژانر كمدي هستند؛ يك روزهايي فيلم‌هاي كمدي از اين نوع كه در پرده سينماها مي‌بينيم در سوپرماركت‌ها عرضه مي‌شد اما حالا مي‌بينيم كه اين فيلم‌ها سالن‌هاي سينما را قبضه كردند چون بي‌خطر هستند و تهديدي براي فيلمسازنيستند. »

 

به اعتقاد كامبوزيا پرتوي فيلم‌هاي اجتماعي شرايط امروز جامعه را به چالش مي‌كشند و اين نقد شرايط روز جامعه خوشايند كسي نيست: «آقايان مسوول سينمايي ترجيح مي‌دهند فيلم‌هاي كمدي را روانه پرده كنند و براي‌شان مهم نيست كه چه خوراكي به مخاطب داده مي‌شود جالب‌تر آنجاست كه سازندگان اين فيلم‌ها هم مي‌دانند چه محصولي ساخته‌اند؛ فيلم‌شان را به جشنواره فجر تحويل ندادند چون از سطحي بودن فيلم‌شان آگاه بودند.»

 

كارگردان فيلم «ترانزيت» تحليل خود را از نمايش مداوم چنين فيلم‌هايي در سينما اينگونه مي‌گويد: «ارايه چنين خوراكي به مخاطبان قطعا در درازمدت آسيب‌رسان است؛ سازندگان حداقل مسووليت حس نكردند كه نكته‌اي را پس فيلم‌شان به مخاطب بگويند. نمايش چنين محصولي قطعا به ضرر مخاطبان است. اميدوارم تعداد فيلم‌هاي كمدي در سال جاري زودتر تمام شود ولي گويا ٢٧ فيلم كمدي در صف اكران قرار دارد.»

 

پرتوي در پايان از حجم بالاي نمايش فيلم‌هاي كمدي در سينماها ابراز تاسف مي‌كند: «سال‌هاي دور فيلم‌هاي كمدي همچون اجاره‌نشين‌هاي آقاي مهرجويي باهدف آگاهي بخشي ساخته مي‌شدند اما در حال حاضر فيلم‌هاي كمدي فقط باهدف دستيابي به پول ساخته مي‌شود؛ فقط كسب سرمايه.»

 

جفنگيسم؟

دكتر مصطفي جلالي فخر، منتقد برجسته سينماي ايران عقيده دارد مهم‌ترين دليل اين اتفاقات عجيب و نامتعارف در استقبال گسترده از فيلم‌هاي سخيف كمدي؛ جو روحي رواني حاكم بر جامعه است.

 

او مي‌گويد: فشارهاي اقتصادي، شيوع بيكاري، كاهش اميد به زندگي، نگراني‌ها و اضطراب‌هايي كه مردم مدام با آن روبه‌رو هستند به گسترش خشم و پرخاشگري در جامعه و افزايش افسردگي منجر شده و مردم در يك فرافكني عمومي به فيلم‌هاي كمدي اينچنيني روي مي‌آورند.

 

از نظر دكتر جلالي مردم به سالن نمي‌روند كه فيلم ببينند آنها به سالن‌هاي تاريك مي‌روند تا خود را نبينند: « اتفاق مشابهي كه در سينماي هند افتاده است اما اين وضعي كه در كشورمان در مورد فيلم‌هاي كمدي رخ داده نوع بيشعورتر آن است.

 

باور كردني نيست كه مردمي با اين پيشينه فرهنگي و تمدن اجتماعي به حدي چنين سخيف سقوط كرده باشند كه فيلم‌هاي نظير هزار پا، تگزاس، دشمن زن، اكسيدان، به وقت خماري، خالتور، آينه بغل، گشت ارشاد ٢، نهنگ عنبر و ده‌ها مورد اينچنيني به آثار پرفروش سينماي ايران بدل شود. البته من تهيه‌كنندگان و سازندگان اين فيلم‌ها را شماتت نمي‌كنم شايد اگر من هم جاي آنها بودم ترجيح مي‌دادم از آب گل آلود افسردگي، اضطراب و نااميدي جامعه ماهي خود را بگيرم.»

 

ريشه اصلي اين فاجعه فرهنگي به عقيده اين منتقد را بايد در عوامل كلاني جستجو كرد كه مسبب بروز چنين شرايطي شده است.

 

جلالي فخر در ميانه صحبت خود به نكته قابل تاملي اشاره مي‌كند: « به ياد داشته باشيم كه در دوران جنگ، اقتصاد كوپني و اجاره نشيني مردم آنقدر اميدوار و باشعور بودند كه كمدي‌هاي محبوب‌شان در حد اجاره نشين‌هاي مهرجويي بود. كار به كجا رسيده كه حالا فيلم‌هايي كه سواي محتوايي پوشالي حتي سرو ته داستاني هم ندارند با فروش ميلياردي مواجه مي‌شوند. »

 

به جرات مي‌توان گفت كه اگر يك گروه تحقيقاتي درباره علت چنين رويكردي نظر سنجي گسترده و آناليز علمي داده‌ها را پي بگيرند به نتايج خيره‌كننده و چه بسا موثري درباره آسيب‌هاي اجتماعي فعلي برسند نكته‌اي كه جلالي بر آن تاكيد دارد و مي‌گويد: «انتظار درست ما از سينما به عنوان ابزار فرهنگي اين است كه به غناي انديشه مخاطب كمك كند و او را به فكر وا دارد، اما چرا فيلم‌هايي را مي‌بينند كه دقيقا بر عكس چنين انتظاري است دليلش اين است كه مردم ما دچار خستگي فكر شده‌اند مغزشان مدام در معرض افكار منفي است.»

 

به نظر مي‌رسد امروزه روز مردم به سينما مي‌روند كه بهانه‌اي براي دو ساعت فكر نكردن داشته باشند براي همين از نظر جلالي هر چه فيلم تهي‌تر باشد براي مردم مناسب‌تر است.

 

اما اين منتقد به ژانر جديدي كه در سينماي ايران شكل گرفته اشاره مي‌كند: «مي‌توان نام اين ژانر جديد را جفنگيسم گذاشت كه تنها هدف آن بي‌هدفي است. يعني فيلم‌هاي جفنگي ساخته مي‌شود كه مخاطب را از هرگونه فكري آزاد كند. تهيه‌كنندگان سينماي ايران كه معمولا هوش فرصت‌طلبانه بالايي دارند شرايط فعلي جامعه را فهميده‌اند و مي‌كوشند از اين بازار مكاره تا مي‌توانند پول دربياورند و فيلم‌هايي بسازند كه حتي نام‌شان هم براي تشخيص سر و شكل و درونمايه‌شان كافي است.

 

سينماي اجتماعي را دريابيم

بااهميت به اينكه بايد تنوع ژانر در ميان فيلم‌هاي روي پرده لحاظ شود اما خواست خود مردم است كه به فيلم‌هاي كمدي روي خوش بيشتري نشان مي‌دهند. مرتضي شايسته بابيان اين نكته مي‌گويد:

 

مردم از فيلم‌هاي اكشن پليسي، ملودرام و اجتماعي استقبال نمي‌كنند فيلم تاريخي كه اصلا نمي‌خواهند ما هم با توجه به خواسته مردم و تحقيقاتي كه انجام مي‌دهيم مي‌بينيم كه تمايل‌شان به فيلم‌هاي كمدي بيشتر است.

 

اين تهيه‌كننده با اشاره به دستمزد بالاي بازيگران فيلم‌هاي كمدي مي‌گويد: «تهيه‌كنندگان براي اطمينان بيشتر از بازگشت سرمايه‌شان روي فيلم‌هاي كمدي سرمايه‌گذاري مي‌كنند.»

 

با اين صحبت‌هاي شايسته اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا سينما جاي انتقال انديشه نيست؟ تفكري در لابه‌لاي روايت فيلم‌ها نبايد لحاظ شود؟ صرف قرار دادن دوربين مقابل بازيگران و استفاده از الگوهاي تكراري ساختاري براي فيلم‌سازي كافي است؟

 

شايسته پاسخ مي‌دهد: «بالاخره تهيه‌كنندگان بايد در سينما كار كنند و پول‌شان نبايد بسوزد و از بين برود. ما بخش خصوصي هستيم كه مقطعي توليدكننده فيلم‌هاي «سياوش»، «پارتي» «مي‌خواهم زنده بمانم» و «بوي كافور، عطر ياس» «تجارت» و… بوديم. آن سال‌ها فيلم كمدي نبود، ولي ببينيم الان چه اتفاقي افتاده كه گيشه سينماي ايران را فيلم‌هاي كمدي تصاحب كرده؟ متاسفانه ذائقه مردم به فيلم‌هاي كمدي است و به‌نوعي تهيه‌كنندگان را مجبور كردند وارد اين لاين شوند و از فيلم‌هاي خانوادگي يا اكشن استقبال نمي‌كنند.»

 

تجربه ثابت كرده اكران فيلم‌هاي كمدي فاقد كيفيت لازم به‌شدت به سطح سليقه مخاطب آسيب مي‌رساند و به‌مرور، سينما تماشاگران خود را از دست مي‌دهد. براي اينكه اولا خنداندن مخاطب كار ساده‌اي نيست در ثاني تماشاگر وقتي فيلم كمدي مي‌بيند نوبت بعدي توقعش بالاتر رفته و فيلم كمدي بهتري به لحاظ داستاني و موضوع و قصه مي‌خواهد. تكرار داستان فيلم‌هاي كمدي به‌مرور از جانب مخاطب پس‌زده مي‌شود؛ نكته‌اي كه به نظر مي‌رسد توليدكنندگان فيلم‌هاي كمدي به آن توجهي ندارند.

 

شايسته با اشاره به اينكه سينماي اجتماعي در حال نابودي است مي‌گويد: «مخاطبين فيلم اكشن ايراني را با امريكايي مقايسه مي‌كنند و نتيجه مي‌گيرند فيلم اكشن ايراني كيفيتش خوب نيست پس نبينند؛ در حال حاضر طرفدار فيلم‌هاي كمدي هستند. درنتيجه همين سطح سلائق مختلف است كه به كليت سينما صدمه مي‌زند.»

 

اين فيلم‌ها را نگوييد كمدي، بگوييد سخيف

اما خسرو معصومي تحليل ديگري دارد: «فيلم‌هايي كه اين روزها به اسم كمدي براي مخاطب نمايش داده مي‌شود اصلا كمدي اطلاق نمي‌شوند؛ يكسري فيلم‌هاي سخيف هستند. فيلم كمدي ازنظر من يعني اجاره‌نشين‌ها كه تلفيقي از موقعيت‌هاي كمدي و نكات مهم اجتماعي است كه در عين فراهم كردن لحظات شاد به مخاطب خود نهيب مي‌زند. متاسفانه چنين فيلم‌هايي هميشه در سينماي ايران جريان داشته ودارند و فيلم‌هاي اجتماعي مهم زير چرخ اين فيلم‌هاي سخيف له‌ولورده شدند. »

 

معصومي اشاره مستقيم مي‌كند: «يك عده سينماگران همچون آقاي داودي كه با ساخت انبوه فيلم‌هاي اجتماعي به ناگاه تغيير مسير مي‌دهند و به سينماي كمدي روي مي‌آورند اما يكسري فيلمسازان هم هستند كه به علت تعلق‌خاطري كه به سينماي اجتماعي دارند تن به هر خفتي نمي‌دهند و سر موضع خود باقي مي‌مانند ممكن است فيلم‌شان به گيشه خوبي دست پيدا نكند اما از مسير و هدفي كه دارند خارج نمي‌شوند.

 

به اين نكته هم بايد تاكيد كرد كه مخاطب امروز سينما خيلي راحت‌طلب و سهل‌انگار شده و به دنبال فيلم‌هايي است كه فقط لحظات شاد را با تماشاي اين فيلم‌ها پشت سر بگذارد. او با هر چرت‌وپرتي مي‌خندد و خوشحال است. »

 

اگر قرار است به خواسته مخاطبان تن دهيم پس نقش تربيت مخاطب اين وسط چه مي‌شود كه معصومي در اين باره مي‌گويد: «زماني بود كه مخاطب با تماشاي فيلم‌هاي آقاي كيارستمي يا تقوايي و مهرجويي و فرهادي به فكر فرومي‌رفت و اما در حال حاضر اين نوع فيلم‌ها ساخته نمي‌شود. درواقع به علت نبود فيلم‌هاي با چفت‌وبست مخاطب با سينما قهر كرده است. »

 

سينما امروز برمدار يك ژانر مي‌چرخد

اما فرزاد موتمن كارگردان سينما به نكات جالبي اشاره مي‌كند: سينماي ايران دوران بدي را سپري مي‌كند، چندان سليقه سينمايي در ميان جامعه و مردم وجود ندارد مردم به سينما مي‌روند كه راش (بريده فيلم) ببينند يعني براي‌شان مهم نيست كه چه چيزي در سينما مي‌بينند آنها به سينما مي‌روند كه سلبريتي‌هاي سينما را ببينند با سلبريتي عكس سلفي بيندازند و بازيگران را در گيشه سينما ببينند.

 

بازيگران كمدي فيلم‌ها از اين سينما به سينماي ديگر از اين گيشه به گيشه‌اي ديگر هيچ؛ جاي دنيا اين اتفاقات نمي‌افتد.

 

بايد اعتراف كرد كه اين روزها فيلم‌هاي سينمايي بر پايه حواشي كه به وجود مي‌آورند مي‌فروشند؛ خود فيلم‌ها قابليت جذب مخاطب را ندارند اين وضعيت براي فيلم‌هاي كمدي به‌مراتب بدتر است. نكته‌اي كه موتمن بر آن تاكيد دارد.

 

از جهت ديگر با نگاه به فيلم‌هاي روي پرده اين نكته به ذهن مي‌رسد كه آيا سينماي ايران تك‌ژانري شده، فرزاد موتمن هم مي‌گويد: «سينما اين روزها تك ژانري شده تنها يك نمونه از فيلم‌ها هستند كه ساخته مي‌شوند و همين يك نمونه فيلم‌ها هستند كه به فروش مي‌رسند. فيلم‌هاي ژانرهاي ديگر به‌زحمت مي‌توانند در اكران جاي بگيرند يا سالن مناسب در اختيار داشته باشند.»

 

به اعتقاد موتمن در حال حاضر شرايط براي فيلم‌هاي جدي سخت شده و روز به روز هم سخت‌تر هم مي‌شود و چنين شرايطي محصول سياستگذاري مسوولان سينمايي است.

 

منيژه حكمت: اين روزها سينما توسط چند نفر اداره مي‌شود؛ خودشان و حلقه دوستان‌شان براي سينماي ايران تصميم مي‌گيرند، صنف تهيه‌كننده‌ها را يكي مي‌كنند، خودشان فيلم پخش مي‌كنند و رانت و رانت‌خواري مي‌كنند و جالب اينكه به عملكرد خودشان كارت صد آفرين هم مي‌دهند.

 

كامبوزيا پرتوي: آقايان مسوول سينمايي ترجيح مي‌دهند فيلم‌هاي كمدي را روانه پرده كنند و براي‌شان مهم نيست كه چه خوراكي به مخاطب داده مي‌شود جالب‌تر آنجاست كه سازندگان اين فيلم‌ها هم مي‌دانند چه محصولي ساخته‌اند؛ فيلم‌شان را به جشنواره فجر تحويل ندادند چون از سطحي بودن فيلم‌شان آگاه بودند.

 

مصطفي جلالي فخر: در دوران جنگ، اقتصاد كوپني و اجاره نشيني، مردم آنقدر اميدوار و باشعور بودند كه كمدي‌هاي محبوب‌شان در حد اجاره نشين‌هاي مهرجويي بود. كار به كجا رسيده كه حالا فيلم‌هايي كه سواي محتوايي پوشالي حتي سرو ته داستاني هم ندارند با فروش ميلياردي مواجه مي‌شوند.

 

مرتضي شايسته: مردم از فيلم‌هاي اكشن پليسي، ملودرام استقبال نمي‌كنند فيلم تاريخي كه اصلا نمي‌خواهند ما هم با توجه به خواسته مردم و تحقيقاتي كه انجام مي‌دهيم مي‌بينيم كه تمايل‌شان به فيلم‌هاي كمدي بيشتر است. تهيه‌كنندگان براي اطمينان بيشتر از بازگشت سرمايه‌شان روي فيلم‌هاي كمدي سرمايه‌گذاري مي‌كنند

 

خسرو معصومي: فيلم‌هايي كه اين روزها به اسم كمدي براي مخاطب نمايش داده مي‌شود اصلا كمدي اطلاق نمي‌شوند؛ يكسري فيلم‌هاي سخيف هستند. فيلم كمدي ازنظر من يعني اجاره‌نشين‌ها كه تلفيقي از موقعيت‌هاي كمدي و نكات مهم اجتماعي است كه در عين فراهم كردن لحظات شاد، به مخاطب خود نهيب مي‌زند.

 

فرزاد موتمن: بايد اعتراف كرد كه اين روزها فيلم‌هاي سينمايي بر پايه حواشي‌اي كه به وجود مي‌آورند مي‌فروشند؛ خود فيلم‌ها قابليت جذب مخاطب را ندارند. اين وضعيت براي فيلم‌هاي كمدي به‌مراتب بدتر است. بازيگران كمدي فيلم‌ها از اين سينما به سينماي ديگر از اين گيشه به گيشه‌اي ديگر؛ هيچ جاي دنيا اين اتفاقات نمي‌افتد.

 

تينا جلالي

 

مرجع : سرپوش

چرا دفاعیه احسان علیخانی در حالا خورشید کسی را راضی نکرد؟

پیوند کبد «ضیاالدین دُری» کارگردان کلاه‌پهخلوی هرچه زودتر باید انجام شود

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا