قانون رهبری
هر جا که می رویم رهبران موفق را روی جلد مجلات می بینیم. ما آنها را تحسین می کنیم، به آنها حسادت می کنیم … و می خواهیم بدانیم آنها چه چیزی دارند که ما نداریم. در دنیای تجارت، آنها نوع جدیدی از مدیریت را تجسم میدهند و ایدههای سنتی در مورد اینکه یک مدیر چگونه باید باشد را به چالش میکشند. در این شکی نیست، همه می خواهند رهبری کنند! اما آیا رازی برای پا گذاشتن (و پر کردن) جای یک رهبر وجود دارد؟
وقتی صحبت از رهبری می شود، هرکس ایده ها و فرمول های مخفی خود را دارد با یادگیری رفتارها و تلاش های مورد نیاز، ایده ای خواهید داشت که چرا رهبران بسیار کمیاب هستند و چرا رهبر باقی ماندن حتی نادرتر است.
رهبری حتی زمانی که شکست می خورند. آنها خود را با بهترین و باهوش ترین احاطه می کنند، یا اطرافیان خود را بالا می برند، زیرا می دانند که کار هرگز انجام نمی شود. در بهترین حالت، آنها تصدیق میکنند که به نقطه عطفی رسیدهاند، فقط برای اینکه دوباره به سمت اهداف بزرگتر خود تلاش کنند. اما قبل از اینکه به همه اینها نگاه کنیم، فراموش نکنیم که به نوعی، شما در حال حاضر یک رهبر هستید – باور کنید یا نه!
1. برای رهبری با صداقت، ابتدا باید بر خود مسلط باشید
اولین قدم برای تبدیل شدن به یک رهبر بهتر این است که بپذیرید شما استاد سفر خود هستید. تسلط بر خود به این معناست که در تصمیم گیری خود آزاد باشید، اما همچنین آگاه باشید که مسئولیت انتخاب های خود را بر عهده دارید و خود را در برابر دیگران مسئول نگه دارید. ما فقط با تسلط بر خود می توانیم دیگران را رهبری کنیم و این مستلزم صداقت است. صداقت چیست؟
در سطح شخصی، در حالی که اخلاق را می توان به عنوان مفهوم شما از درست و نادرست تعریف کرد، اخلاق شما نحوه رفتار شما (آنچه در واقع انجام می دهید) است. صداقت ملاقات اخلاق و اخلاق شماست. یک رهبر فردی با صداقت است که فقط صحبت نمی کند، بلکه راه می رود.
2. به یادگیری ادامه دهید و فروتن باشید
رهبر بودن به این معناست که به اندازه کافی باز باشید تا راه های جدید انجام کارها را کشف کنید. نکته کلیدی در اینجا شک یا حدس دوم مداوم نیست. تواضع است بدیهی است که شک نقش خود را ایفا می کند
متواضع بودن به این معنا نیست که خود را تحقیر کنیم یا سر خود را بالا بیاوریم، بلکه فقط به این معناست که بتوانیم خودمان را آنطور که هستیم ببینیم. تمایل به یادگیری همچنین به ما کمک می کند کاستی ها و اشتباهات خود را بشناسیم، که ما را قادر می سازد پیشرفت کنیم. وقتی شکست می خورید، به یاد داشته باشید که فقط افراد متوسط در یک سطح ثابت عملکرد دارند و تنها افرادی که هرگز اشتباه نمی کنند کسانی هستند که هرگز چیز جدیدی را امتحان نمی کنند. برای اینکه در جایگاه یک رهبر قرار بگیرید، باید برای یادگیری چیزهای جدید و روش های جدید انجام کارها باز بمانید.
3. متمرکز بمانید و … زیاد کار کنید
برای تبدیل شدن به یک رهبر، باید سخت تلاش کنید. و تنها راه برای درک ارزش کار سخت، انجام بسیاری از آن است. سیستماتیک باشید: روی اهداف خاصی تمرکز کنید که به تبدیل یک چشم انداز روشن به واقعیت کمک می کند، نه چند چشم انداز همزمان. در غیر این صورت، توجه شما تقسیم می شود و یک رهبر خوب نمی تواند تمرکز خود را روی بیش از یک پروژه در مقیاس بزرگ در یک زمان حفظ کند. ممکن است اهداف متعددی وجود داشته باشد، اما آنها باید همیشه در پی یک هدف نهایی باشند.
4. بالاتر هدف بگیرید
یک رهبر می خواهد برای ماه شلیک کند، از چارچوب خارج شود و وضعیت موجود را به چالش بکشد. هیچ کس نیازی به یک رهبر ندارد تا آنها را به جاهایی که قبلاً می شناسند ببرد. حتی تلاش برای نگه داشتن چیزهای خوب به همان شکلی که هستند کافی نیست. رهبران باید بالاتر، بهتر و متفاوت تر هدف داشته باشند. بهتر است ماه را نشانه بگیری، دلتنگ شوی و در میان ستارگان فرود بیایی تا اینکه به بالای درخت شلیک کنی و آن را بسازی.
5. بدانید چگونه چشم انداز خود را بفروشید
چه کسی را بیشتر دنبال می کنید؟ افرادی که الهام بخش شما هستند! شما نمی توانید به تنهایی رهبری کنید – به کسی نیاز دارید که شما را دنبال کند. اما حتی اگر از دیدگاه شما الهام گرفته شود، آنها همچنین باید بفهمند که کجا در تصویر بزرگتر قرار می گیرند. بیاموزید که چگونه به آنها نقش مهمی را که در کمک به شما برای تبدیل دیدگاهتان به واقعیت ایفا خواهند کرد، نشان دهید. اگر با آنها مانند اپراتورهای صرف رفتار کنید، احتمالاً نتیجه مخلوط خواهد شد. مردم باید بدانند چرا کاری را که انجام می دهند انجام می دهند. مشخص کنید که آنها چه نقشی را ایفا می کنند و برای سهم آینده آنها ارزش قائل شوید. یک رهبر اگر می خواهد بهترین نتیجه را از تیم خود بگیرد، باید بداند چگونه چشم انداز خود را بفروشد.
6. به دنبال برتری باشید، نه کنترل
شما حق دارید که برای برتری تلاش کنید، اما از مدیریت خرد به بهانه اینکه شما تنها کسی هستید که می توانید آن را تشخیص دهید، اجتناب کنید. باز هم می گوییم: از احاطه کردن خود با افرادی که در کاری که انجام می دهند بهتر از شما هستند نترسید. در حالی که اشتیاق به برتری شما را وادار می کند تا فراتر بروید، اشتیاق به قدرت وضعیت موجود را تشویق می کند. و کنترل دو خطر بزرگ برای یک رهبر به همراه دارد:
7. یاد بگیرید که دیگران را مدیریت کنید
یک رهبر نه مافوق بشر است و نه رفیق همه. دوستی با همکارانتان عالی است، اما نسبت به تکلیفی که رهبر برای خود تعیین کرده است، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. بنابراین باید یاد بگیرید که چگونه دیگران را مدیریت کنید، به خصوص زمانی که آنها در مقابل تغییرات مقاومت می کنند. ایجاد تغییرات بزرگ به عنوان یک رهبر می تواند بسیار دشوار باشد اگر هنوز در چشم کسانی که رهبری می کنید مشروعیت کسب نکرده اید.
یک رهبر همچنین باید بتواند تیم های خود را تشکیل دهد – در غیر این صورت آنها کار سختی برای تغییر آنها خواهند داشت. گاهی اوقات بهتر است با افراد معمولی که کاملاً به چشم انداز شما متعهد هستند کار کنید تا افراد با استعدادی که از شما پیروی نمی کنند. در اینجا، دانستن نحوه تصمیم گیری قاطع بسیار حیاتی است، به خصوص در مورد رها کردن افراد.
8. قاطع و ثابت قدم باشید
یک رهبر با انتقادهای بی پایان از همه طرف مواجه است. عموماً منتقدترین افراد کسانی هستند که کمترین تغییر را می پذیرند. اما یک رهبر به جای صرف وقت برای توجیه تصمیمات خود، بدون توجه به آن به جلو حرکت می کند. و به همین دلیل است که آنها در جلو هستند. تقریباً همه خواهان یک رهبر قوی و قاطع هستند. خطاناپذیر نیست، فقط قوی! مردم می توانند نقاط ضعف شما را ببینند، پس آنها را پنهان نکنید. روی نقاط قوت و چشم انداز نهایی خود تمرکز کنید.
9. مسئولیت شکست های خود را بپذیرید و موفقیت خود را به اشتراک بگذارید
یک رهبر بار اول آن را درست انجام نمی دهد و از شکست خجالت نمی کشد. مردم تمایل دارند آنها را به خاطر توانایی شان در بالا بردن و برگشتن تحسین کنند. آبراهام لینکلن یک بار گفت: “نگرانی بزرگ من این نیست که آیا شما شکست خورده اید، بلکه این است که آیا از شکست خود راضی هستید.”
علاوه بر شکست، یک رهبر باید بتواند موفقیت را جشن بگیرد، و هر چند وقت یکبار! این یک دایره با فضیلت برای تیم شما ایجاد می کند، به آنها کمک می کند تا چشم انداز را در چشم داشته باشند، و با یادآوری نقش به همه، انسجام را تقویت می کند. مردم به یک رهبر به اندازه کافی جلوتر برای الهام بخشیدن به آنها نیاز دارند، اما به اندازه کافی نزدیک تا آنها را با انگیزه نگه دارد. جشن گرفتن موفقیت به افزایش انگیزه کمک می کند، حتی اگر چشم انداز کلی هنوز دور از دسترس باشد.
10. خلاق باشید و شوخ طبعی را تشویق کنید
به قول آلبرت انیشتین، “خلاقیت، هوش و سرگرمی است.” چرا خلاقیت؟ زیرا هیچ کس نیازی به رهبری ندارد که آنها را در مکان هایی که قبلاً می شناسند ببرد. یک رهبر ما را به جایی می برد که قبلاً هیچ کس نبوده است، و این نیاز به خلاقیت دارد.
خلاقیت و شوخ طبعی دو عنصر کلیدی برای حل موثر مشکلات هستند که به دنبال یک رویای بزرگ سرگرم کننده می شوند. کپی کاری که شخص دیگری قبلا انجام داده است، فایده ای ندارد. بهترین کار این است که در عین حال خوش خلق کنید!
ارسال دیدگاه