چکیده ای درباره کتاب ابله
نام کتاب : کتاب ابله
نویسنده : فئودور داستایوفسکی
مترجم : نسرین محمدی
ناشر چاپی : نشر روزگار
سال انتشار : ۱۳۹۱
تعداد صفحات : ۹۲۰
موضوع کتاب : کتابهای داستان و رمان خارجی
معرفی کتاب ابله
در این کتاب بیشتر از هر چیزی به بی ارزش شدن صداقت در زمانی که دروغ و نیرنگ زیاد میشود توجه شده است ، نویسنده این کتاب معتقد است که تنها راه رستگاری برای جوانان و ملت آنها در کودکی شان نهفته است.
به گفتهی ناولیس: «این رمان، ایده آلی مقدم بر تجربه است و نیازی غیر مستقیم به بودن دارد». ابله، مکانیسم اثر و هویت ذاتیاش را از این حقیقت میگیرد که خود رمان یک داستان فرعی است، داستانی فرعی از زندگی شخصیت اصلی که شاهزاده میشیکین است. روی هم رفته زندگی این شاهزاده، چه قبل و چه بعد از این داستان فرعی، در هالهای از ابهام مدفون شده است، و با توجه به این که سالها قبل و بعد از داستان را در خارج از کشور سپری کرده است میتوان به وضوح به این قضیه پی برد.
معرفی نویسنده کتاب ابله
فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی یک داستان نویس و مقاله نویس متولد روسیه بوده است ، او جز بهترین رمان نویسان در زمان خود بود ،او به دلیل روزنامه نگاری نیز شهرت داشت ، در سال 1821 در شهر مسکو به دنیا آمد ، اولین رمان او رمان کوتاهی به نام مردم بیچاره (۱۸۴۶) به سرعت برای او موفقیت به ارمغان آورد، اما حرفه نویسندگی او با دستگیری اش به اتهام خرابکاری علیه تزار نیکلاس اول در سال ۱۸۴۹ کوتاه شد.
خلاصه کتاب ابله
داستان این کتاب در واقع رو به رو شدن شخصیتهای جوان طبقه مرفه روسیه است که از سر عشق یا غرور درگیر عواطف و فشارهای روحی میشوند و در تلاشند موقعیت خود را مستحکم کنند. این رمان زمانی آغاز می شود که شاهزاده میشکین بی گناه مبتلا به صرع به سن پترزبورگ می رسد و خود را در شبکه ای از روابط خشونت آمیز و پرشور می بیند که منجر به باج گیری، خیانت و در نهایت قتل می شود.
قهرمان داستان، پرنس میشکین به عنوان شخصیتی معرفی میشود که ذاتا سادهدل است و به هر کس اعتماد میکند؛ به اضافه اینکه اقامت طولانیاش در آسایشگاه سوییسی باعث بیتجربگی اش در زندگی شده است. به همین دلیل همه او را ابتدا ابله میدانند اما با گذشت زمان احترام همه را به خود جلب میکند.
در بخشی از کتاب ابله میخوانیم:
در مرحله اول باید نسبت به دیگران مودب و روراست باشم، کسی بیش از این از من انتظار ندارد. شاید اینجا همه فکر کنند که بچه هستم خوب، بگذار خیال کنند، نمیدانم به چه علت همه فکر میکنند آدم ابلهی هستم. البته در آن زمان مدتی سخت بیمار بودم و شباهت زیادی به آدمهای ابله داشتم، اما حالا هم ابله هستم؟ وقتی خودم میفهمم که مردم مرا ابله میپندارند پس شعور دارم و دیوانه نیستم.
وقتی بهجایی وارد میشوم با خود فکر میکنم. «میدانم که همه مرا احمق میپندارند، اما من آدم باهوشی هستم و آنها این را نمیتوانند بفهمند.»
فقط در برلین بود که چند نامه از طرف بچهها به دستم رسید، آنجا بود که واقعاً فهمیدم چقدر آنها را دوست دارم. دریافت اولین نامه برایم بیش از همه دردناک بود. هنگام بدرقه من چقدر اندوهگین بودند. از یک ماه قبل از اینکه آنجا را ترک کنم مرتباً به دیدارم میآمدند و میگفتند: «لئون از اینجا میرود، لئون برای همیشه ما را ترک میکند.»
معرفی شخصیت های رمان ابله
شاهزاده لو نیکولایویچ میشکین
قهرمان رمان، میشکین از نوادگان یک نسل اصیل قدیمی است که بیمار صرع دارد و در اواخر دهه بیست سالگی خود است.
آناستاسیا فیلیپوونا باراشکوف
یک زن فوق العاده زیبا در اواسط بیست سالگی که بسیاری از شخصیتها او را “دیوانه” مینامند.
پارفیون سمیونوویچ روگوژین
یک جوان بیست و هفت ساله با موی تیره و چشم تیره که از نسل طولانی بازرگانان است.
آگلایا ایوانونا یپانچین
یک دختر زیبای بیست ساله زیبا و کوچکترین دختر ژنرال یپانچین و لیزاوتا پروکوفیونا. آگلایا در هوسهای خود مغرور و کودکانه است، اما همچنین بسیار رمانتیک و ایده آلیست است.
گاوریل آردالیونویچ ایولگین
جوانی بیست و هشت ساله لاغر، با موهای روشن و خوش قیافه. گانیا بسیار بیهوده و جاه طلب است.
بخشی از جملات زیبای کتاب ابله
- زیبایی جهان را نجات خواهد داد
- فراموش نکنیم که علل اعمال انسان معمولاً بسیار پیچیدهتر و متنوعتر از توضیحهاتی است که ما بعدا درباره آنها ارائه میکنیم
- بدبخت بودن و دانستن بدترینها بهتر از شاد بودن در بهشت احمقان زندگی کردن است.
- در انتهای هر اندیشه جدید بشری، هر فکر نابی یا حتی هر فکر جدی که در هر مغزی ظهور میکند چیزی وجود دارد که هرگز نمیتوان آن را به دیگران منتقل کرد، حتی اگر فرد چندین کتاب درباره آن بنویسد ؛ چیزی باقی مانده است که نمیتوان آن را از مغز تان بیرون آورد و برای همیشه با شما میماند. و با آن خواهید مرد، بدون اینکه مهمترین ایده خود را با کسی در میان بگذارید.
- فقدان اصالت در همه مکانها و در همه جای دنیا از قدیم الایام همیشه سرآمدترین صفت و توصیه انسان فعال و کارآمد و اهل عمل بوده است.
- بزرگترها نمیدانند که یک کودک میتواند حتی در سختترین حالتها هم میتواند توصیههای بسیار خوبی ارائه بدهد.
- من ابلهای هستم با قلب اما بدون مغز، و تو ابلهای با مغز اما بدون قلب هستی. و ما هر دو ناراضی هستیم و هر دو در رنج به سرمیبریم.
- کسی نمیتواند همه چیز را یکباره درک کند، نمیتوانیم از اول با کمال شروع کنیم! برای رسیدن به کمال باید با نداشتن آگاهی نسبت به چیزهای زیادی شروع کرد. و اگر چیزها را خیلی سریع بفهمیم، شاید نتوانیم آنها را به طور کامل درک کنیم.
- این زندگی است که مهم است، خود زندگی – یعنی فرآیند کشف، فرآیند ابدی و همیشگی، نه خود کشف کردن.
- الان تقریبا وجود ندارم و میدانم. خدا میداند به جای من چه چیزی در من زندگی میکند.
ارسال دیدگاه