شناسه کتاب پاییز پدر سالار
عنوان : پاییز پدر سالار
نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
ژانر : اجتماعی , کلاسیک , تاریخی
ملیت : خارجی
تعداد صفحه : 305
درباره کتاب پاییز پدر سالار
گابریل گارسیا مارکز، در کتاب پاییز پدر سالار، به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا، آناستازیو سوموزا، و رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن بسیار نزدیک است.این داستان، که هجونامه هزل آمیز یک دیکتاتور آمریکای جنوبی است، سبک نگارشی متفاوت با همه آثار قبلی گارسیا مارکز دارد. کتاب پاییز پدر سالار در سال ۱۹۷۵ منتشر شده است
خلاصه رمان پاییز پدر سالار
تنهایی پدرسالار در روزهای آخر عمرش از همیشه بیشتر شده و در شب های آخر عمرش به مرگ را بیش از پیش بر بالای سرش احساس می کند او درمانده و وحشت زده قربانی تنهایی قدرتش میشود و وقتی زیردستان آزاد شده اش را می بیند که به خیابانها ریختند این تنهایی بیش از همیشه پررنگتر میشود.
معرفی نویسنده پاییز پدر سالار
گابریل خوزه گارسیا مارکز، زاده ی ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکده ی آرکاتاکا درمنطقه ی سانتامارا در کلمبیا – درگذشته ی ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، رمان نویس، نویسنده، روزنامه نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می کرد.
بخشی از کتاب پاییز پدر سالار
کدام هواپیما را؟
هواپیمایى که شنیدم در ساعت ۲ بامداد ۲۴ ژانویه ١۹۵۸، بر فراز کاراکاس پرواز مى کرد. فکر مى کنم هر دوى ما در آن اتاق، در «سن برناردینو» بودیم و آن را از ایوان تماشا مى کردیم؛ دو چراغ قرمز که در آسمان تاریک، به صورت متناوب روشن و خاموش مى شدند و در نزدیک شهرى پرواز مى کردند که به دلیل حکومت نظامى، خالى، اما خواب آلود نبود و گذر از لحظه اى به لحظه ى دیگر را براى سقوط دیکتاتورى انتظار مى کشید.
هواپیمایى که با آن «پرز خیمه نز» از کشور گریخت.
هواپیمایى که به هشت سال دیکتاتورى در «ونزوئلا» پایان داد. باید در خصوص این لحظه ى بخصوص، چیزهایى به خوانندگان بگوییم. این امر مهم است، چون هنگامى بود که شما ایده ى نوشتن داستانی درباره ى دیکتاتورى را در ذهن داشتید.
داستانى که پس از هفده سال و دو نسخه ى نیمه کاره، «خزان پیشوا» نام گرفت. بر سکوى هواپیما، دیکتاتور، همسرش، دختران، وزراء و دوستان نزدیکش ایستاده بودند. چهره ی دیکتاتور، از درد عصبى ملتهب، و از دست آجودان مخصوصش خشمگین بود؛ چون با عجله اى که در فرار داشتند، چمدانى محتوی یازده میلیون دلار را پاى نردبان طنابى هواپیما- که آن ها از رویش بالا مى رفتند- جا گذاشته بود. وقتى هواپیما اوج گرفت و به مقصد کاراییب دور شد، مجرى رادیو، برنامه ى موسیقى کلاسیک را که سه روز به آن گوش داده بودیم، قطع و سقوط دیکتاتور را اعلام کرد. چراغ پنجره هاى کاراکاس، یکى بعد از دیگرى، مثل شمع هاى درخت کریسمس روشن شدند.
در میان مه و هواى خنک صبح زود، منظره ى هلهله اى سرکش پدیدار شد. بوق ها به صدا درآمدند. مردم فریاد کشیدند. آژیر کارخانه ها با نهایت شدت به صدا درآمد و پرچم ها، از ماشین ها و کامیون ها به اهتزاز درآمدند. قبل از آن که هوا روشن شود، عده اى، زندانى هاى سیاسى را بر شانه هاشان به خارج از ساختمان امنیت ملى حمل مى کردند. این اولین بارى بود که سقوط یک دیکتاتور را در آمریکاى لاتین مى دیدیم. به عنوان روزنامه نگاران مجله اى هفتگى، من و گارسیا مارکز از این لحظات حساس نهایت بهره را بردیم. ما از همه ى مجرا هاى قدرت دیدار کردیم. وزارت دفاع، دژى با اعلامیه هایى در راهروهایش که بر آن ها نوشته شده بود: «موقع رفتن، هر چیزى را که دیده اید یا شنیده اید فراموش کنید».
نقد کتاب پاییز پدر سالار
منتقدان پاییز پدر سالار را بهترین کار مارکز و منسجمتر از صد سال تنهایی میدانند. به نوشته ماکس پل فوشه: با وجود شخصیتها و تراکم استوایی حوادث و ایماژها، خواننده در آن غرق میشود و داستان قویتر و تحسین انگیزتر از آن است که خواننده بتواند خود را از آن رها کند. انسان نوعی طغیان رود آمازون را در نظر مجسم میکند که جانوران و پرندگان درختهای سبز را به یاد میآورد پاییز پدر سالار رمانی است که هشت سال بعد از شاهکار اولیهی مارکز یعنی صد سال تنهایی نوشته شده است. این رمان نیز مثل صد سال تنهایی به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده.
ارسال دیدگاه