معرفی کتاب وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی
نام کتاب :کتاب وداع با اسلحه
نویسنده : ارنست همینگوی
مترجم : هاجر زینی وند
ناشر چاپی : نشر هنر پارینه
تعداد صفحات :۳۶۴
زبان : فارسی
خلاصه کتاب وداع با اسلحه
جنگ جهانی اول، ستوان هنری در شهر کوچکی در شمال ایتالیا مشغول خدمت در بخش آمبولانسهای جبههی این کشور است. او در روزهای ابتدایی که جبههی جنگ نسبتا آرام میگذشت، از زندگی در تالار ناهارخوری و میگساری میان آمبولانسها لذت میبرد. جنگ طوری آرام بود که حتی با مرخصی او برای تمام زمستان موافقت شد. زمانیکه هنری از مرخصی به جبهه بازمیگردد، با پرستاری به نام کاترین بارکلی آشنا میشود و تظاهر میکند که به او علاقمند شده است.
کاترین حرف او را میپذیرد؛ در حالی که به آن باور ندارد. در این بین اما شعلههای جنگ دوباره روشن شده است و هنری مجروح میشود. او را به بیمارستانی در شهر میلان که کاترین هم به آنجا فرستاده شده است، منتقل میکنند. در بیمارستان کاترین و هنری دلباختهی هم میشوند. هنری دوباره به جبههی نبرد اعزام میشود. جنگ هر روز شدیدتر میشود و هنری در صحبت با همرزمانش متوجه میشود که همگی تا چه حد از جنگ بیزار هستند.
پیش از اینکه هنری به منطقهای کوهستانی که به آنجا اعزام شده است برسد، حملهی آلمانیها و اتریشیها شروع میشود و آنها مجبور به عقبنشینی میشوند. هنری با سه آمبولانس تحت فرمانش به عقب بر میگردد اما آمبولانسها در جادههای فرعی به گل مینشینند. یکی از سربازان او کشته میشود و دیگری خود را تسلیم میکند. هنری و یکی دیگر از سربازانش به دلیل عقبنشینی دستگیر میشوند و برای محاکمه و تیرباران راهی یک چمنزار میشوند. اما در راه، هنری خودش را نجات میدهد و فرار میکند. پس از این اتفاق متوجه میشود که هیچ علاقهای به جنگیدن ندارد.
فیلم سینمایی وداع با اسلحه
سال 1932 فیلم وداع با اسلحه A FAREWELL TO ARMS با بازی «گری کوپر» و «هلن هایز» ساخته شد. این فیلم موفق شد در آکادمی اسکار جایزهی بهترین تدوین و بهترین صداگذاری را دریافت کند.
«جان هیوستن» و «چارلز ویدور» در سال 1957 اقتباس دیگری از رمان همینگوی با همین نام را کارگردانی کردند. در این فیلم «راک هادسن» و «جنیفر جونز» نقش آفرینی کردند. «ویتوریو دِسیکا»، کارگردان بزرگ ایتالیایی نامزد دریافت جایزهی اسکار برای بازیگر نقش مکمل مرد شد.
جملات زیبای رمان وداع با اسلحه
- وقتی عاشق باشی، دوست داری کاری برای عشقت انجام بدی. دوست داری فداکاری کنی. آرزوی خدمتگزاری داری.
- در تاریکی به یکدیگر نگاه کردیم. به نظرم بسیار زیبا بود. دستش را گرفتم. اجازه داد دستش را نگه دارم. بازویم را زیر دستش گذاشتم.
- تو فقط مال خودمی. واقعیت اینه و اینکه هیچوقت متعلق به هیچکس نبودی. اما اگر هم بوده باشی، برای من فرقی نمیکنه. ازشون نمیترسم. ولی راجع به اونا با من حرف نزن. وقتی یک مرد با یک دختر وقت میگذرونه، اون دختر کی بهش میگه که دستمزدش چقدر شده؟
درباره نویسنده رمان وداع با اسلحه
نام ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در میان اسامی درخشان ادبیات معاصر همواره میدرخشد و بسیاری او را نابغه میخوانند، علت این امر میتواند توانایی خارقالعادهی او در چینش کلمات، آن هم به شیوهای نو و تازه باشد. عنصر دیگری که حتما پس از خواندن وداع با اسلحه آن را تایید خواهید کرد، صداقت نویسنده در هر سطر کتاب است.اگر پیش از این کتابهای دیگر همچون پیرمرد و دریا را از این نویسنده خوانده باشید، ممکن است فکر کنید روند قلم او کند؛ اما هیجان انگیز است. باید بگویم این رمان حقیقتا با بسیاری از آثار دیگر او تفاوتهای چشمگیری دارد. گویی نوشتن از تجربیات شخصی او را به هیجان آورده باشد.
معرفی دیگر آثار ارنست همینگوی
مردان بی زن
برف های کلیمانجارو
وداع با اسلحه
داشتن و نداشتن
قاتلان
مرگ در بعد از ظهر
تپه های سبز آفریقا
ستون پنجم
بابای من
پیرمرد و دریا
کلبه سرخپوستان
مردم در جنگ
سه داستان و ده شعر
ارسال دیدگاه