
محمود دولتآبادی به خاطر ترویج آزادی اجتماعی و هنری در ایران معاصر و نمایشهای واقعگرایانهاش از زندگی روستایی شهرت دارد. تجربه شخصی. او در سال 2020 اثری به نام سرباز (چکمه های نیم سوخته) را برای پروژه جهانی هنر صلح به آهنگسازی و تنظیم مهران علیرضایی نوشت و بازخوانی کرد. او با این پروژه همکاری داشته است
چکیده ای از بیوگرافی محمود دولت آبادی
نام:محمود دولتآبادی
متولد: ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ (۸۲ سال)دولتآباد، سبزوار
حرفه: نویسنده
زمینه کاری: داستان کوتاه، رمان
ملیت: ایرانی
سبک نوشتاری: واقعگرایی
سالهای فعالیت: ۱۳۳۹–تاکنون
همسر: مهرآذر ماهر
فرزند: سیاوش، فرهاد، سارا
کتاب های معروف محمود دولتآبادی
کتابها: لایههای بیابانی، جای خالی سلوچ، سفر، سلوک، کلیدر، آینه، آهوی بخت من گزل، روز و شب یوسف، طریق بسمل شدن
محمود دولتآبادی کیست؟
محمود دولتآبادی نویسنده و بازیگر ایرانی است. رمان دهجلدیِ کلیدر نامآورترین اثر اوست.
محمود دولتآبادی متولد چه سالی است
محمود دولتآبادی در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار در یک خانواده کُردزبان متولد شد.
خانواده محمود دولتآبادی
پدرش عبدالرسول و مادرش فاطمه نام داشت که همسر دوم پدر بود. محمود دولت آبادی در یک خانواده کفاش خراسانی-کردی در دولت آباد، روستایی دورافتاده در سبزوار، شمال غربی استان خراسان، ایران به دنیا آمد. او به شغل کشاورزی مشغول شد و در دبستان مسعود سلمان تحصیل کرد.پدرش با اینکه تحصیلات رسمی کمی داشت، دولت آبادی را با شاعران کلاسیک فارسی، سعدی شیرازی، حافظ و فردوسی آشنا کرد. پدرش عموماً از زبان شاعران بزرگ سخن می گفت.
همسر وفرزندان محمود دولتآبادی
محمود دولتآبادی در سال ۱۳۴۹ با مهرآذر ماهر ازدواج کرد و آنها دو پسر به نامهای سیاوش و فرهاد و دختری به نام سارا دارند
زندگی محمود دولتآبادی
دولت آبادی در نوجوانی به مشهد رفت و یک سال در آنجا کار کرد و سپس برای ادامه تئاتر به تهران رفت. دولت آبادی قبل از اینکه بتواند در کلاس های تئاتر شرکت کند، یک سال در آنجا کار کرد. زمانی که این کار را انجام داد، به بالاترین سطح کلاس خود رسید و هنوز کارهای متعدد دیگری انجام می داد.
او یک هنرپیشه بود و یک کفاش، آرایشگر، تعمیرکار دوچرخه، پارس خیابانی، کارگر کارخانه پنبه، و بلیتفروش سینما. در این زمان او همچنین به روزنامه نگاری، داستان نویسی و فیلمنامه نویسی پرداخت. او در مصاحبهای گفت: «هر وقت کارم تمام میشد و مشغول یافتن غذا و غیره نبودم، مینشستم و فقط مینوشتم»
او در سال 1974 توسط ساواک، نیروی پلیس مخفی شاه دستگیر شد. رمان های دولت آباد نیز توجه پلیس محلی را به خود جلب کرد. وقتی از او پرسیدند که جرمش چیست، به او گفتند: «هیچی، اما هرکسی را که دستگیر میکنیم، ظاهراً کپیهایی از رمانهای شما دارند تا شما را برای انقلابیون تحریککننده کند.» او دو سال در زندان بود.
دولت آبادی در اواخر دوران حبس خود گفت: ماجرای گمشده سلوچ به یکباره برایم پیش آمد و تمام کار را در ذهنم نوشتم. دولت آبادی در زندان نتوانست چیزی بنویسد. او “بی قرار می شود”. یکی از زندانیان به او گفت: “قبلاً در تحمل زندان خوب بودی، حالا چرا اینقدر بی تابی می کنی؟” او پاسخ داد که “اضطراب من مربوط به زندان و تمام آن چیزی نیست، بلکه به چیز دیگری مربوط می شود. مجبور شدم این کتاب را بنویسم.” وقتی سرانجام آزاد شد، سلوچ گمشده را در 70 شب نوشت.بعدها این اولین رمان او بود که قبل از سرهنگ به زبان انگلیسی منتشر شد.
آثار محمود دولتآبادی
آثار محمود دولتآبادی تاکنون به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، چینی و عربی ترجمه شده است. از آثار او میتوان به «تهِ شب (۱۳۴۱)»، «آوسته بابا سبجان (۱۳۴۷)»، «لایههای بیابانی (۱۳۴۷)»، «ازدواج (۱۳۴۹)»، «باشبیرو (۱۳۵۰)»، «گاواربان (۱۳۵۰)»، «عقیل عقیل (۱۳۵۱)»، «زندان (۱۳۵۳)»، «سفرنامۀ دیدار بلوچ (۱۳۵۶)»، «کلیدر (جلد اول و دوم و سوم، ۱۳۵۷)، «جای خالی سلوچ (۱۳۵۸)»، «فیلمنامۀ اتوبوس (۱۳۶۰)»، «جلد آخر کلیدر (۱۳۶۳)»، «آهوی بخت من گزل (۱۳۶۷)»، «روزگار سپریشدۀ مردم سالخورده (۱۳۶۹)»، «سلوک (۱۳۸۲)»، «روز و شب یوسف (۱۳۸۳)»، «زوال کلنکل (۱۳۸۸)»، «نون نوشتن (۱۳۸۸)»، «میم و آن دیگران (۱۳۹۱)» و «طریق بسمل شدن (۱۳۹۷)» اشاره کرد.
معرفی چند رمان محمودی دولت آبادی
کلیدر
رمان کلیدر حماسه ای درباره یک خانواده عشایری کرد است که شامل 10 کتاب و 3000 صفحه است. دایره المعارف ایرانیکا زبان «قهرمانی، غنایی و حسی» آن را می ستاید. این داستان به دلیل «تصویر دقیق تحولات سیاسی و اجتماعی» در میان ایرانیان بسیار محبوب است. دولت آبادی بیش از یک دهه را صرف ساخت این داستان کرد. او میگوید: «پانزده سال را صرف آمادهسازی، نوشتن داستانهای کوتاه، نوشتن کارهایی کردم که کمی طولانیتر بودند، زمینههایی را به سوی چیزی که تبدیل به کلیدر میشد.
سولوچ گم شده
در فیلم گمشده سولوچ، زنی فقیر پس از ناپدید شدن نامعلوم شوهرش، سولوچ، فرزندانش را در روستایی دورافتاده بزرگ می کند. اگرچه ایده این رمان ابتدا در زندان به ذهن دولت آبادی رسید، اما ریشه آن به دوران کودکی او برمی گردد. مادرم از زنی در روستا صحبت می کرد که شوهرش ناپدید شده بود و او را تنها گذاشته بود. او مانده بود که چند فرزند را خودش بزرگ کند. چون نمی خواست روستا به او رحم کند، کمی تحمل می کرد. چربی گوسفند را ذوب کرده و سپس یک مشت علف خشک یا چیزی را در تابه بریزید و در فر بگذارید تا با دودی که از تنور خارج می شود، همسایه ها فکر کنند که او در حال پختن خورش گوشت است. فرزندانش در آن شب،” او به مصاحبه کننده گفت. سولوچ گمشده اولین اثر او بود که به انگلیسی ترجمه شد
سرهنگ
سرهنگ رمانی درباره ملت، تاریخ و خانواده است که در شبی بارانی آغاز می شود که دو پلیس سرهنگ را احضار می کنند تا جسد شکنجه شده دخترش را که قربانی انقلاب اسلامی است، جمع آوری کنند. دولت آبادی این رمان را در دهه 1980 نوشت، زمانی که روشنفکران در خطر اعدام بودند. او گفت: «وقتی آن را تمام کردم، آن را در کشو پنهان کردم».[3] اگرچه این رمان به زبان انگلیسی در خارج از کشور منتشر شده است، اما در ایران به زبان فارسی موجود نیست. او گفت: “من حتی نمی خواستم این را در رادار آنها داشته باشم.” یا مرا به زندان میبردند یا من را از کار منع میکردند. این رمان ابتدا در آلمان و سپس در بریتانیا و ایالات متحده منتشر شد.
تشنگی
عطش (به فارسی: بسمل) رمانی از جنگ ایران و عراق (1988-1980) است. از دیدگاه دو نویسنده عراقی و ایرانی نوشته شده است. عنوان فارسی اصلی به مفهوم «بسمل» اشاره دارد که در پاورقی چنین توضیح داده شده است: «دعای لازم در اسلام قبل از قربانی کردن هر حیوانی». به طور مکرر در متن استفاده می شود، زیرا کاراکترها متوجه می شوند که برای آنها صدق می کند.
خانۀ دولتآبادی در آثار ملی ایران
خانۀ پدری محمود دولت آبادی در روستای دولتآباد شهر سبزوار است. در ۷ مرداد سال ۱۳۸۲ این خانه با نام خانۀ دولتآبادی در آثار ملی ایران ثبت گردید.
جوایز محمود دولت آبادی
جوایز مهم جایزه ادبی خانه فرهنگهای جهان
جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس
جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه
ارسال دیدگاه