
تالار وحدت چند روز پيش محفل گردهمايي برخي طرفداران لوازم آرايشي- بهداشتي و محلي براي قرعهكشي يك برند تجاري شد. فيلم و عكسهاي اين اتفاق خيلي زود در رسانههاي خبري ايران منعكس شد و انتقادات زيادي را متوجه مديرعامل بنياد رودكي و شيوه مديريتش كرد. اگرچه پس از اين اتفاق علياكبر صفيپور در نامهاي خطاب به اهالي فرهنگ، هنر و رسانه رسما عذرخواهي كرد اما اين اولينبار نيست كه تالار وحدت مجالي براي عرضه برندهاي تجاري شده است؛ پيشتر نيز رونمايي يك خودرو خارجي روي سِن تالار و برگزاري همايش صنعت چاپ جنجالهاي زيادي را براي بنياد رودكي به بار آورده بود. در گفتوگو با علياكبر صفيپور (مديرعامل بنياد) رودكي رويكرد او را در مديريت تالار وحدت جويا شده ایم. اينكه شيوه مديريتي او تا چه حد رويكرد تجاري دارد و تا چه حد هنري است؟
در بيانيهاي كه در جواب برگزاري همايش شركت لوازم آرايشي در تالار وحدت منتشر كرديد اشاره داشتيد كه اولويت اصلي بنياد رودكي برگزاري رويدادهاي فرهنگي است. حال آنكه اين بنياد برمبناي اساسنامهاش تنها بايد به اجراهاي فرهنگي، هنري و ادبي اختصاص داده شود. برنامههايي شبيه به برنامه چند شب پيش در زمره كداميك از كارهاي فرهنگي قرار ميگيرند؟
چند روز پيش در تالار وحدت اتفاقي افتاد كه من هم قبول دارم نبايد رخ ميداد. به همين دليل عذرخواهي كردم اما اگر قرار باشد همچنان روي اين مساله پافشاري كنيم، اصل ماجرا تغييري نميكند. ما عذرخواهي كرديم و گفتيم كه اساسا نبايد چنين برنامهاي در تالار وحدت برگزار ميشد.
اما اين عذرخواهي را تلويحا بعد از رونمايي يك خودرو در تالار وحدت هم انجام داديد در حالي كه بعد از آن باز هم شاهد اتفاقاتي مثل همايش يك برند لوازم آرايشي يا فاجعه همايش صنعت چاپ در تالار وحدت بوديم.
٢٤ ماه است كه من مديرعامل بنياد رودكي هستم. در اين مدت صدها برنامه هنري در مجموعههاي مختلف بنياد رودكي روي صحنه رفته است اما اگر همه اين برنامهها را ناديده بگيريد و با يكي دو اتفاق عملكرد دو ساله من را ارزيابي كنيد، بايد بگويم كه ملاك خوبي نيست. ما هم انسان هستيم و طبيعي است در انبوه برنامههايي كه داريم گاهي اشتباهاتي رخ دهد كه اين اشتباهات را با يك عذرخواهي جبران ميكنيم.
سالانه كارهاي تبليغاتي و برنامههايي شبيه به برنامه چند روز پيش تالار وحدت، در نقاط مختلف كشورمان انجام ميشود اما درباره اينكه اين برنامه نبايد در اين مكان برگزار ميشد، من هم با شما همنظر هستم. در متني هم كه از طرف بنياد منتشر كرديم، اشاره كردم كه اين اتفاق نبايد در تالار وحدت رخ ميداد و عذرخواهي هم كردم. اما واقعيت اين است كه همكاران من روي فعاليت اين شركت تحقيقي انجام نداده بودند. اتفاقي هم كه راجع به رونمايي خودرو رنو رخ داد مربوط به ٢٢ ماه پيش ميشد و اگر قرار بود اين رويكرد دايما وجود داشته باشد، بيشتر از اين خبرها ميشنيديد. بنابراين حواسمان بود كه چنين اتفاقاتي در تالار وحدت تكرار نشوند.
درباره همايش «صنعت چاپ» هم نفس برگزاري ايرادي ندارد؛ كما اينكه هر سال اين همايش در تالار وحدت برگزار ميشود اما آن دوره استثنائا به دليل حضور مقامات و عدم امكان تغيير زمان، اصرار كردند كه با ناهار از مهمانان خود پذيرايي كنند. همان زمان من با مديركل وقت صنعت چاپ جلسه گذاشتم و عينا به او گفتم كه «اين كار براي ما دردسر خواهد شد؛ ما نبايد در مجموعه تالار وحدت پذيرايي اينچنيني داشته باشيم.»
جالب است چون در تالار اصلي فقط مردم اجازه دارند يك بطري آب همراه داشته باشند و حراست تالار روي اين موضوع تاكيد دارد اما در مراسم صنعت چاپ ما عكسهايي از لابي طبقات ديديم كه مملو از زباله، بشقابهاي غذا و بقاياي زرشكپلو با مرغ شده بود! اصلا چطور ممكن است اجازه چنين كاري داده شود؟
ممكن است پذيرايي در لابيهاي دو طبقه انجام شود اما آن هم محدود به يك فينگرفود يا خوراك ايستاده است. به هر حال به دليل اصراري كه وجود داشت من مجبور شدم زير بار اين اتفاق بروم. حقيقت اين است كه اگر ما بخواهيم همهچيز را با همان دو سه برنامه قضاوت كنيم، بيانصافي است.
تالار وحدت بيش از ٥٠ سال عمر دارد و اساسا براي برگزاري برنامههاي هنري تاسيس شده و نميتوان از اين جنبه كه برنامههاي هنري زيادي در اين دو سال در تالار برگزار شده احساس افتخار كرد اما دست برقضا اتفاقاتي شبيه به اين را در دورههاي قبل نديده بوديم. آيا تا پيش از اين روي صحنه تالار وحدت ماشين رونمايي شده بود؟ آيا تا پيش از اين تالار وحدت محل فروش پيانو بود؟ آيا پيش از اين تالار وحدت تا اين حد ساده در دسترس برندهاي مختلف براي برگزاري برنامههاي تجاري قرار گرفته بود؟
در مجموعه تالار وحدت پيش از اينكه من مديرعامل شوم، ماشين روي سِن رفته بود.
كدام برنامه؟
ويژه برنامه نوروز كه به صورت زنده از تالار وحدت پخش ميشد و خانم بهاره رهنما با تاكسي روي صحنه آمدند. نميخواهم از كاري كه كرديم دفاع كنم چرا كه به جهت احترامي كه اهالي فرهنگ و هنر براي صحنه تالار وحدت قائل هستند، ما بايد اين مسائل را رعايت ميكرديم و ماشين روي سن نميرفت. هيچ شكي در اين باره نيست. اگر هم قرار بر درآمدزايي بود، ميتوانستيم با برنامهريزي ديگري كار را صورت دهيم. شكي در اصل درآمدزايي براي بنياد رودكي نيست ولي اينكه ماشين روي صحنه برود قطعا مساله است.
با اين وجود پيش از اين هم روي سِن تالار وحدت ماشين رفته بود. دو ماه اجراي همايون غنيزاده در تالار با ماشين روي صحنه انجام شد. اما اينكه تجهيزات تالار وحدت مقاومت وزن يك ماشين را دارد، بايد بگويم بله. تجهيزات تالار وحدت مقاومت تحمل ٥ تُن بار را دارد ولي با همه اين تفاسير ما بايد رعايت ميكرديم. به طور كلي با شما همنظر هستم كه نبايد اين كار براي تبليغ انجام ميشد. اتفاقا جالب است بدانيد بعد از جريان رونمايي ماشين، همكاران ما گزارشي از اتفاقات مشابه آن در دنيا تهيه كردند؛ مثلا اركستر سمفونيك برلين براي رونمايي ماشين بنز در سالني شبيه وحدت برنامه داشت. ما اين موارد را طي گزارشي به كساني كه از ما سوال كردند، تسليم كرديم.
ممكن است اين اتفاق در همه جاي دنيا رخ دهد اما مساله اصلي اين است كه آنها مثل ما فقط يك سالن اجراي موسيقي ندارند و در عين حال مدام سالنهايشان را بازسازي و تعمير ميكنند.
من هم قبول دارم كه بايد هواي همين يك سالن را داشته باشيم. بعد از رونمايي آن خودرو، برند خودروي ديگري آمد و حاضر شد حتي دو برابر آن قيمت پيشين براي اجاره وحدت به بنياد رودكي پرداخت كند ولي ما نپذيرفتيم. با وجود اينكه بنياد رودكي و مجموعه تالارهايش براي اداره شدن به اين پولها نياز دارد ما اين پيشنهاد را قبول نكرديم. بنياد رودكي براساس اساسنامهاش ميتواند با حمايت بخش خصوصي و با تكيه كمتر بر مجموعههاي دولتي اداره شود ولي در عين حال من به اين قيدها معتقد هستم چون تاريخ خواندهام، مكانهاي تاريخي برايم ارزشمند هستند و از من بيشتر انتظار ميرود كه نسبت به اين بناها تعصب داشته باشم. به همين دليل درباره برنامه آن برند لوازم آرايشي كه چند روز پيش در تالار وحدت اتفاق افتاد خيلي راحت عذرخواهي و رخداد پيشآمده را نقد كردم.
به طور كل بنياد رودكي براي اجاره تالار وحدت چه ساز و كار مشخصي دارد؟
مجموعه فضاهايي كه در اختيار بنياد است (مثل تالار وحدت، رودكي، حافظ، آزادي و غيره) به دو موضوع اصليِ موسيقي و نمايش و دو موضوعِ فرعي نمايشگاهها و همايشها تقسيمبندي ميشود. از آنجا كه در كشور ما فضاي استاندارد براي اجراي برنامههاي فرهنگي-هنري محدود است، ميزان درخواست و تقاضايي كه از تالار رودكي و به ويژه وحدت وجود دارد بيش از توان پاسخگويي ما است. از يك طرف تمامي هنرمندان به دليل امكانات خوب تالار وحدت و نيز رزومهاي كه براي آنها در پي دارد، ميخواهند در تالار برنامه داشته باشند.
به هر حال تالار مشتريان كلاس خاص خود را دارد بنابراين طبيعي است ما با انبوهي از درخواستها به خصوص در برخي ماههاي سال روبرو باشيم. مثلا در سال ١٣٩٦ تالار وحدت ٢٣٠٠ درخواست اجرا داشت كه از اين تعداد تنها توانستيم به ١٠ درصد آن (يعني چيزي بيش از ٢٠٠ اجرا) پاسخ مثبت دهيم. مضاف براينكه در بعضي از ماههاي سال مثل محرم، صفر و رمضان اصلا امكان برگزاري برنامه وجود ندارد و برخي ايام سال هم به برگزاري جشنوارههاي ملي و دولتي (جشنوارههاي فجر) اختصاص دارد. بعضي از جشنوارههايي كه بيرون از فضاي تالار برگزار ميشوند، اختتاميهها و افتتاحيههاي خود را در وحدت برگزار ميكنند كه ما مجبور هستيم پاسخگوي آنها هم باشيم. علاوه بر اينها در نظر بگيريد كه بعضي ايام سال تالار وحدت اصلا متقاضي اجراي برنامه ندارد.
مثلا فروردين امسال حتي يك درخواست هم براي اجرا در تالار نداشتيم. در روزهاي جام جهاني هم وضعيت همينطور بوده در صورتي كه تير ماه سال گذشته (بعد از ماه مبارك رمضان) شلوغترين ماه تالار وحدت بود ولي امسال خيلي از گروهها برنامههايشان را كنسل كردند. بنابراين گاهي اوقات درخواستها آن قدر كم ميشود كه ما مجبور ميشويم كارهاي مختلف انجام دهيم؛ ضمن اينكه بايد بتوانيم حجم انبوه در خواستها را در تعداد روزهاي محدود (حدود ٢٠٠ روز) خلاصه كنيم. قطعا با تعداد انبوه درخواستهايي كه وجود دارد امكان پاسخگويي به همه فراهم نيست چرا كه همه اين موارد محدوديت ايجاد ميكند. اولين محدوديتي كه بنياد دارد در تعامل با دفتر موسيقي است چون كساني كه ميخواهند در تالار وحدت برنامه اجرا كنند حتما بايد از سوي دفتر موسيقي در درجهبندي هنري «الف» قرار گيرند.
آيا اين دقتنظر واقعا اتفاق ميافتد؟
بله.
پس چطور گروههايي شبيه «دنگشو»، «پالت» و «كاكوبند» در تالار وحدت روي صحنه رفتهاند؟
اين موضوع را بايد از دفتر موسيقي پيگيري كنيد. بنياد رودكي پيش از آنكه براي اجرا در تالار وحدت با كسي قرارداد ببندد، غير از ارزيابيهايي كه خودش ميكند پرونده گروه را به دفتر موسيقي ميدهد تا آنها هم اعلام نظر كنند آيا اين گروه ميتواند در تالار برنامه داشته باشد يا نه. بنابراين هيچ برنامهاي در تالار وحدت بدون مجوز دفتر موسيقي (در حوزه موسيقي) و مركز هنرهاي نمايشي (در حوزه تئاتر) قابل برگزاري نيست. در نهايت اينكه گروههاي هنري براساس دستهبندي هنري كه دارند در تالار وحدت برنامه اجرا ميكنند اما در اين ميان يك استثنا آن هم صرفا براي گروههاي شهرستاني وجود دارد.
طبق توافقي كه ما با دفتر موسيقي داشتهايم، گروههاي موسيقي نواحي ميتوانند بدون در نظر گرفتن چارچوبهاي دفتر موسيقي در وحدت اجرا داشته باشند. البته تا امروز گروههاي نواحي خوبي برنامه اجرا كردهاند اما اگر در اين زمينه عدولي هم رخ داده به سبب استثنايي است كه در مشورت با دفتر موسيقي در نظر گرفتهايم.
در مورد گروههاي پاپ اين اتفاق افتاده است مثلا همان گروه دنگشو كه هم پارسال و هم امسال در تالار وحدت اجرا داشت. آيا از نظر شما اين گروه در رده كيفي «الف» قرار ميگيرد؟
ما از سال گذشته با دفتر موسيقي توافق كرديم كه حتي گروههاي تلفيقي هم مجوز اجرا در تالار وحدت را نداشته باشند. پيشنهاد من اين است اين سوال را از دفتر موسيقي پيگيري كنيد كه درجه هنري گروههاي مختلف مثل «دنگشو» در چه دستهاي ميگنجد. من الان حضور ذهن ندارم. در دوره مديريت من هيچ گروه پاپي در تالار وحدت اجرا نداشته است مگر همايشها كه آنها هم چون بليتفروشي ندارند اصلا در اين ضوابط نميگنجند. با قطعيت ميگويم در دو سال مديريت من به هيچ عنوان در تالار وحدت براي گروههايي كه در تعريف دفتر موسيقي پاپ تلقي ميشوند، بليتفروشي نداشتهايم. اصلا اين مجوز را دفتر موسيقي به ما نميدهد. اين موضوع از نظر اقتصادي به ضرر ما است چون ميتوانيم دو برابر مبلغي كه از يك گروه موسيقي سنتي دريافت ميكنيم را از يك گروه پاپ بگيريم.
برچه اساسي؟
اساسش اين است كه آنها درآمد دارند.
چطور ميشود براي هر ژانري از موسيقي يك قيمت در نظر گرفت؟ مگر تالار وحدت براي اجراها نرخ مصوب ندارد؟
گفتم كه اگر امكان انجامش وجود داشت از نظر مالي به نفع بنياد بود ولي ما اين كار را انجام نميدهيم. بنياد رودكي يك تعريف مشخص دارد و اجراهايش در چارچوب موسيقي كلاسيك، موسيقي اصيل ايراني و اركسترال ميگنجد. همين چارچوبها باعث ميشود بسياري از تقاضاها با پاسخ منفي روبهرو شوند اما در عين حال تلاش كردهايم برنامههاي باكيفيتي روي صحنه ببريم. مثلا در سال ٩٦ اجراي اليورتوييست را داشتيم كه بيش از ١٢٠٠ نفر مخاطب داشت. امسال اولين كار نمايشيمان مربوط به خانم پري صابري است. تلاش ما اين است آثاري كه در تالار وحدت اجرا ميشوند اقناعكننده و پر محتوا باشند.
برمبناي اساسنامه بنياد بايد هم اجراهاي تالار وحدت چنين ويژگياي داشته باشند.
يكي از معيارهاي اجراي نمايش در تالار وحدت اين است كه ظرفيت سالن را براي شبهاي متوالي پُر كنند. اگر يك برنامه بهترين محتوا را داشته باشد اما در جذب مخاطب مشكل داشته باشد، بهتر است در يك سالن كوچكتر برگزار شود. چون انجام هر برنامه مستلزم پرداخت هزينههاي زيادي است كه بخشي از آنها را بنياد موظف است پرداخت كند. هر برنامه موسيقي كه در تالار وحدت اجرا ميشود بيش از ٢٥ ميليون تومان براي بنياد رودكي هزينه دارد در صورتي كه مبلغي كه ما از برگزاركننده دريافت ميكنيم ١٠ ميليون تومان است.
براي تئاتر حتي هزينهها بيشتر است چون تعداد افراد درگير برنامه بيشتر است و از بخشهاي فني تالار هم بيشتر استفاده ميكنند. مبلغي كه ما براي تئاترها دريافت ميكنيم ٦ ميليون تومان است كه ٩ درصد هم ماليات به آن افزوده ميشود. بنابراين تمام برنامههايي كه در تالار وحدت برگزار ميشود با يارانهاي است كه بنياد رودكي به گروهها پرداخت ميكند كه بخشي از آن از بودجه دولتي تامين ميشود. جالب است كه بسياري از اين برنامهها حتي با تخفيف همراه است مثل تئاتر امسال خانم پري صابري كه با تخفيف قابل توجهي از سوي بنياد رودكي روي صحنه رفت.
براي اجراهاي موسيقي هم تسهيلاتي در نظر گرفتهايد؟
ما معمولا براي اجراهاي موسيقي نواحي تسهيلاتي در نظر ميگيريم. ضمن اينكه از گروههايي كه بليتفروشي خوبي هم نداشتهاند، حمايت ميكنيم. جالب است بدانيد از سال ٩٣ تعرفه تالار وحدت ثابت مانده است در صورتي كه تورم سالانه افزايش يافته. ما امسال تنها ١٠ درصد هزينههاي تالار را اضافه كردهايم كه در برخي موارد هم اين ١٠ درصد را به گروهها تخفيف دادهايم مگر در مواردي كه گروه بليتفروشي خوبي داشته و به حمايت ما نيازي نداشته است. حتي خيلي از برنامههاي ما به صورت رايگان برگزار ميشوند مثل اجراي نمايش «شيخ اشراق» شكرخدا گودرزي كه هم سالن را به رايگان در اختيار ايشان قرار داديم و هم مبلغي را نقدا از طرف بنياد پرداخت كرديم.
چرا اين تسهيلات را به ايشان داديد و اصلا برچه اساسي عدهاي را واجد دريافت تسهيلات ميدانيد و عدهاي را نه؟
چون كاري كه انجام ميداد ارزشمند بود و ميخواست يك انديشمند ايراني را با هنر نمايش به مردم معرفي كند. ما از اين اتفاقات حمايت ميكنيم. از اين دست مثالها فراوان است كه سالانه بيش از درآمد بنياد از گروهها حمايت كردهايم. اما خيلي از هنرمندان به اين دليل از تالار وحدت ناراضي هستند كه فرصت اجراي برنامه به آنها داده نميشود.
اما وجه عمده نارضايتي آنها به اجراهاي تئاتر برميگردد. از آنجا كه معمولا اجراهاي تئاتر تا ٨ شب ادامه پيدا ميكنند گروههاي موسيقي مجبور ميشوند در كوتاهترين زمان «ساندچك» داشته باشند يا حتي با تاخير روي صحنه روند. اين مساله هم براي گروهها استرس ايجاد ميكند و هم موجب نارضايتي مخاطبان ميشود.
هم هنرمندان و هم اهالي رسانه بارها اين موضوع را به من گفتهاند. من هم دنبال چارهاي براي آن بودهام اما غيرممكن است. پيشنهاد ميكنم شما به عنوان عضوي از رسانه، از پيشكسوتان حوزه تئاتر و موسيقي نظرخواهي كنيد و بپرسيد كه اين تالار مربوط به اجراي موسيقي است يا تئاتر؟
به هر حال از همان ابتدا اين تالار براي اجراي موسيقي و اپرا ساخته شده بود اما مگر چقدر در همه اين سالها در راستاي هويت اصلياش به كار رفته است…
واقعيت اين است كه اين تالار براي اجراي موسيقي هم ساخته نشده است. اجراهايي كه ما با منتخب اركسترها در روسيه داشتيم در سالنهاي بسيار مهمي برگزار شد كه هر سه آنها برخلاف تالار وحدت سيستم صوتي بسيار معمولياي داشتند. اين سيستم صوتي هم بعدا به تالار اضافه شد تا موسيقي هم بتواند در اين سالن اجرا شود. اين در حالي است كه اگر مطلب خوب ادا شود اصلا تالار وحدت نياز به سيستم صوتي ندارد. به عنوان يك مدير به من حق دهيد نتوانم تصميم قاطع بگيرم كه تالار وحدت مختص تئاتر است يا موسيقي! هر دو اين هنرها در تالار وحدت سهمي دارند اما متاسفانه ما در كشورمان محدوديت سالن براي اجرا داريم.
شايد محدوديت سالن براي اجراي موسيقي داشته باشيم اما با افزايش تماشاخانههاي خصوصي محدوديت سالن نمايش نداريم.
من با نظر شما مخالفم چون امكانات تالار وحدت به درد تئاتر ميخورد نه موسيقي. تمام امكانات صحنه در تئاتر مورد استفاده قرار ميگيرد وگرنه در حوزه موسيقي اصلا كاربردي ندارد. در اجراي اليورتوييست جابهجايي صحنهها فقط در تالار وحدت ميسر بود. بنابراين بايد به تئاتريها هم حق داد كه بگويند امكانات اين تالار به درد نمايش ميخورد و نه موسيقي. براي من به عنوان يك مدير، تصميمگيري در اين مورد سخت است. بعضيها اين تلقي را دارند كه چون تالار وحدت ميخواهد درآمدزايي داشته باشد سراغ اجراهاي بيشتر ميرود در صورتي كه اصلا اينطور نيست.
اما شما در نشست خبريتان تاكيد داشتيد كه درآمد بنياد رودكي در سال ١٣٩٦ دو برابر افزايش يافته است و اين بر حرف منتقدان صحه ميگذارد…
بله، اما از محلي ديگر. متاسفانه برخي اتفاقات كوچك، كارهاي بزرگ ما را تحتالشعاع قرار ميدهند. روزي كه من مديرعامل بنياد رودكي شدم، اين بنياد ٣ ميليارد تومان بدهي داشت. من اول تيرماه ٩٥ روي كار آمدم اما به دليل وضع مالي بنياد، حقوق خرداد ماه كاركنان پرداخت نشده بود. چند روز دوندگي كردم تا بتوانم اين حقوق را به انضمام حقوق تيرماه پرداخت كنم. يكي از اولين نامههايي كه دست من رسيد نامهاي بود كه كاركنان بنياد رودكي خطاب به دكتر جهانگيري نوشته و اعتراض كردهبودند كه حقوقشان پرداخت نشده است.
پس با خود عهد كردم اولين خدمتم به همكارانم باشد. در طول دو سال مديريتم حقوقها به موقع و بدهيها هم پرداخت شد. ما براي گرفتن پول با هنرمندان درگير نشديم. بسياري از هنرمنداني كه در برگزاري برنامه ضرر كردند بدون آنكه اسمشان را مطرح كنيم، پولهايشان را برگردانديم. جالب است برخي كساني كه از ما انتقاد كردند تخفيفهاي خوبي از بنياد گرفتند. خوشبختانه وزير ارشاد در راستاي شفافسازي بخشنامهاي صادر كرده كه به زودي ما اين اسناد را منتشر ميكنيم.
در طول اين ٢ سال تمام تلاش من اين بود كه بنياد رودكي را از گرفتاريهاي مالياش خلاص كنم تا بتوانيم در حوزه فرهنگ و هنر نمونهسازي كنيم و كارهاي بينالمللي انجام دهيم.
نمونهسازي با برنامههايي شبيه رونمايي رنو روي صحنه تالار وحدت يا برگزاري همايش يك برند لوازم آرايشي- بهداشتي؟
سوال من از شما اين است كه اگر فقر وجود داشته باشد ميتوانيم نمونهسازي كنيم؟ در دنيا از فقر دو تعريف دارد؛ يك تعريف مادي است كه به كف درآمد مربوط ميشود و يك تعريف علميتر كه ميگويد هر كس نتواند براي زندگي خودش برنامهريزي كند فقير است. بنيادي كه نميتوانست حقوق ماهانه پرسنل خود را پرداخت كند، چطور ميتوانست به فكر برنامهريزي باشد؟ چطور ميتوانست به فكر توليد باشد؟ ما تلاش كرديم بنياد را از اين قيود اوليه جدا كنيم تا بتوانيم برنامهريزي و نمونهسازي كنيم. من با افتخار ميگويم كه امسال براي بنياد رودكي سند استراتژيك تدوين كردهايم كه برنامه آينده بنياد رودكي را هم نشان ميدهد. نمونهسازي ما در حوزه تئاتر عالي است. تمام كارهاي عروسكي كه استاد غريبپور در اين سالها اجرا كرده به سفارش بنياد رودكي بوده است. براي اجراي شيخ صنعان استاد غريبپور ما قرارداد ٥٠٠ ميليون توماني امضا كردهايم. ضمن اين داريم قراردادهايي براي توليد اركسترال قطعات موسيقي نواحي منعقد ميكنيم.
امروزه بنياد ميتواند برنامهريزي كند چون توانسته خودش را از گرفتاريهاي سابق رها كند. مضاف بر اين تا قبل از تير ماه ١٣٩٥ درباره اركسترهاي سمفونيك و ملي در مطبوعات مطالب انتقادآميز زيادي نوشته ميشد. اما امروز تمام نوازندههاي ما قرارداد مشخص دارند و بيمه شدهاند. امسال هم براي همه آنها بيمه تكميلي در نظر گرفتهايم. جالب است بدانيد براي اجراي منتخب اركسترها در روسيه ما حتي يك ريال هم از دولت دريافت نكرديم و تمام هزينهها توسط شركت هاكوپيان پرداخت شد كه حدود ٥/٢ ميليارد تومان بود. اين اولينبار است كه اركسترهاي ما حامي مالي دارند. بنابراين من تمام تلاشم را كردهام كه كارهاي بزرگ را با حمايتهاي بزرگ انجام دهم.
من انتقادات را ميپذيرم چرا كه بخش مهمي از پيشرفت ما را شكل ميدهند اما بايد بگويم كه همه اين اتفاقات بزرگ در سايه همان منابع مالياي رخ ميدهند كه ما از بخش خصوصي به دست آوردهايم. حالا ممكن است در اين بين اشتباهاتي هم رخ داده باشد اما بهتر است شما به ما اجازه ريسك دهيد و اشتباهاتمان را ببخشيد.
بنياد رودكي براساس اساسنامهاش ميتواند با حمايت بخش خصوصي و با تكيه كمتر بر مجموعههاي دولتي اداره شود ولي در عين حال من به اين قيدها معتقد هستم چون تاريخ خواندهام، مكانهاي تاريخي برايم ارزشمند هستند و از من بيشتر انتظار ميرود كه نسبت به اين بناها تعصب داشته باشم. به همين دليل درباره برنامه آن برند لوازم آرايشي كه چند روز پيش در تالار وحدت اتفاق افتاد خيلي راحت عذرخواهي و رخداد پيشآمده را نقد كردم.
نميخواهم از كاري كه كرديم دفاع كنم چرا كه به جهت احترامي كه اهالي فرهنگ و هنر براي صحنه تالار وحدت قائل هستند، ما بايد اين مسائل را رعايت ميكرديم و ماشين روي سن نميرفت. هيچ شكي در اين باره نيست. اگر قرار هم بر درآمدزايي بود، ميتوانستيم با برنامهريزي ديگري كار را صورت دهيم. شكي در اصل درآمدزايي براي بنياد رودكي نيست ولي اينكه ماشين روي صحنه برود قطعا مساله است.
صفيپور: متاسفانه برخي اتفاقات كوچك، كارهاي بزرگ ما را تحتالشعاع قرار ميدهند. روزي كه من مديرعامل بنياد رودكي شدم، اين بنياد ٣ ميليارد تومان بدهي داشت. در طول دو سال مديريتم حقوقها به موقع و بدهيها هم پرداخت شد. ما براي گرفتن پول با هنرمندان درگير نشديم.
نيوشا مزيدآبادي
ارسال دیدگاه