مشخصات کتاب روی ماه خدارا ببوس
عنوان: روی ماه خدارا ببوس
نویسنده: مصطفی مستور
تعداد صفحات: ۱۱۲
کشور : ایران
زبان : فارسی
گونه : ادبی رمان
ناشر : نشر مرکز
شمار صفحات : ۱۱۲
درباره کتاب روی ماه خدارا ببوس
کتاب روی ماه خداوند را ببوس مورد توجه قرار گرفت و دیل آن این است که نویسنده توانسته است دو شخصیت متفاوت یعنی یونس و علیرضا (دوست معتقد یونس) را به خوبی توصیف کند. مکالمات رد و بدل شده بین این دو شخصیت برای خواننده بسیار ملموس بوده و ممکن است برای بسیاری از ما نیز اتفاق افتاده باشد.
نگارش ساده و روان کتاب و لوکیشن های مناسب آن نیز جالب توجه هستند. مصطفی مستور در این کتاب نشان داده است که شک و تردید در هر چیزی انسان را وارد جهنمی می کند که نه تنها زندگی خود شخص بلکه زندگی اطرافیان او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. کتاب روی ماه خداوند را ببوس به زبان های زیادی از جمله عربی، روسی، ترکی، آلبانیایی و غیره ترجمه شده است.
خلاصه کتاب روی ماه خدارا ببوس
یونس فردوس دانشجوی مقطع دکتری جامعهشناسی است و موضوع پایان نامهاش را بررسی دلیل خودکشی دکتر محسن پارسا، فیزیکدان برجستهي معاصر، انتخاب کرده است. نامزد يونس، سایه نامی دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات است و او هم در تکاپوی تنظیم پایاننامه خود با موضوع مکالمهي خداوند با حضرت موسی است. یونس چند سال پیش وقتی در رشتهي فلسفه درس میخواند همکلاسی به نام مهرداد داشت که به واسطهي نامهنگاریاش با یک دختر آمریکایی به نام جولیا عاشق میشود و مدتی بعد به اين كشور ميرود.
داستان از آمدن مهرداد بعد از سالها دوری به ایران شروع میشود و یونس با خریدن چند گل ارکیده براي استقبال از او به فرودگاه میرود. مستور در اين داستان نشان ميدهد كه شک در همهي امور انسان را به جهنمی میبرد که هر فرد با دستهاي خود آن را براي خود و اطرافيانش ميسازد. شكي كه ميتواند به همهي ابعاد زندگي روزمرهي آدم رسوخ كند و او را از مسير اصلي زندگياش منحرف و به سوي تنهايي و عزلت بكشاند.
معرفی نویسنده کتاب روی ماه خدارا ببوس
مصطفی مستور داستان نویس معاصر در سال 1343 به دنیا آمد. او علاوه بر داستاننويسي، در حوزههاي پژوهش و ترجمه فعاليت دارد و كتابهايي در اين حوزهها منتشر كرده است. مستور در مقطع کارشناسی، در رشتهي عمران دانشگاه شهيد چمران اهواز درس خواند. اما علاقهي او به ادبیات باعث شد تا رشتهي ادبیات و زبان فارسی را برای ادامهي تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد انتخاب کند.
قسمت هایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس
سال ها منتظرت موندم. همیشه از پنجره پایین رو نگاه می کردم تا تو بیایی. تلفن ها رو به امید شنیدن صدای تو جواب می دادم. وقتی صدای زنگ در می اومد به هوای دیدن تو در رو باز می کردم. من هم مثل هر دختر دیگه ای آرزو داشتم خوش بخت بشم و فکر می کردم با تو خوش بخت می شم اما دوست داشتن با خوش بختی فرق می کنه. یونس تو اگه خداوند رو از بین ما کنار بذاری هردو ما رو کنار گذاشته ای. من یا باید خداوند رو به خاطر تو قربانی کنم و یا به خاطر او از عشق تو بگذرم. من راه دوم رو انتخاب می کنم، یونس.
هستی لایه لایه است. تودرتو و پر از راز و البته پیچیده. برای درک اون باید خوب بود. همین. پاسخ من به این سوال دشوار همینه: خوب. من فکر می کنم هرکس در هر موقعیت می دونه که خوب ترین کاری که می تونه انجام بده چیه اما مشکل زمانی شروع می شه که انسان نخواد این خوب رو انتخاب کنه. در چنین صورتی او راه را کمی محو کرده. اگر در موقعیت دوم هم انسان نخواد به خوب تن بده راه محوتر و تاریک تر می شه. وقتی هزار تا انتخاب بد رو به جای هزارتا انتخاب خوب برمی گزینیم وضع این قدر آشفته و تاریک می شه که انسان حتی نمی تونه یک قدم هم جلو برداره. شبیه قدم زدن در مه می مونه که با هر قدم که برداری راه وضوح بیشتری پیدا می کنه.
خوشبختانه تشخیص خوب همیشه آسونه هر چند انجام اون به همون اندازه آسون نیست. با هر رفتار ساده و خوب، انسان یک گام پیچیده و ورزیده می شه. چنین به نظر می رسه که این رفتارهای ساده و روشن که هر کسی به راحتی اون ها رو تشخیص می ده مثل آجرهایی هستند که درنهایت ساختمان بزرگ و پیچیده ای رو به وجود می آورند. تنها نکته ی مهم اینه که تا رج های پایینی درست کار گذاشته نشه امکان گذاشتن رج های بالایی نیست. منظورم اینه که هرکس در هر موقعیت می دونه کاری که انجام می ده خوبه یا نه.
ارسال دیدگاه