علیاکبر دهخدا در 5 اسفند سال 1257 خورشیدی در تهران و در محله سنگلج دیده به جهان گشود.
اگرچه اصلیت او قزوینی بود، اما پدرش خان باباخان که سپاهی بود و از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از زاده شدن وی از قزوین خارج شد و دار و ندار خود را فروخت و در تهران اقامت گزید. هنگامی که او نه ساله بود پدرش در بروجرد فوت کرد و مادرش تربیت او را به عهده گرفت.
در آن زمان غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را آغاز کرد و دهخدا تحصیلات قدیمی را نزد او آموخت.
پس از پایان جنگ جهانی یکم، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و طی سلطنت رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف (وزارت فرهنگ بعدی) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری بعدی) را به عهده داشت.
در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت.
در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل (روزنامه) منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل نماید.»
به سردبیر مجله آینده، محمود افشار یزدی که از او مقاله میخواست با بیمیلی و اکراه نوشت که «اگر میسر شد و گرفتاریها اجازه داد مقالاتی میفرستم، با شرط عدم تحریف»؛ اما کمتر برای مطبوعات دست به قلم میبرد.
از آثار دهخدا میتوان به «امثال و حکم» در چهار جلد اشاره کرد؛ و نیز به دو ترجمه از تألیفات مونتسکیو که تاکنون به چاپ نرسیدهاست. او همچنین فرهنگ فرانسه به فارسی را نوشت؛ شامل لغات علمی، تاریخی، ادبی، جغرافیایی و طبی که معادلهای دقیق آنها را به دست آورد و این کتاب همچون ترجمه تألیفات مونتسکیو، تاکنون به طبع نرسیدهاست.
از دیگر مکتوبات وی «شرح حال ابوریحان بیرونی» و تصحیحاتی بر دیوانهای شعرای نامی ایران بود.
دهخدا اشعار خود را با مضامین وطنپرستی، دادخواهی، رسوا کردن ظالمان و حاکمان نالایق و مبارزه با ریاکاری و دورویی، در قالبهای معهود مثنوی، غزل، مسمط، قطعه، دوبیتی و رباعی سروده. او جزو معدود شاعران دورهٔ مشروطیت بوده که جهان بینی و جهان نگری روشنی داشته و به عقیدهٔ بسیاری هرگز دچار احساسات نمیشده و شعار نمیداده. یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزندهٔ اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه میشود.
او با نثر ویژهای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل و چرند و پرند به کار برد، نمونهای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. وی هر حادثهای را دستاویز قرار میداد تا به استبداد بتازد. دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد؛ او را باهوشترین و دقیقترین طنزنویس این عهد میدانند.
نکتهٔ مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خردهپاست. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمیکرد. او به بطالت و تنبلی و بیشعوری میتاخت.
در سال ۱۳۳۲ رادیوی صدای آمریکا برنامهای را به زبان فارسی برای معرفی علیاکبر دهخدا ترتیب داده بود که در پاسخ به دعوت آنها، دهخدا اینگونه نوشت:
«شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعضی از دول خارجه، مکرر گفتهاند. اگر به انگلیسی این کار میشد، تا حدی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحده آمریکا، مردم ایران را بشناسند؛ ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیده من نتیجه ندارد… اینهاست که شما میتوانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آنها بدانند در اینجا بهطوریکه انگلیسیها ایران را معرفی کردهاند، یک مشت آدمخوار زندگی نمیکنند.»
وی سرانجام در هفتم اسفند 1334 خورشیدی در 76 سالگی در تهران درگذشت و در آرامگاه ابن بابویه در ری آرام گرفت.
ارسال دیدگاه