معرفی کتاب اگر این نیز انسان است
مؤلف: پریمو لوی
ناشر: ماهی
مترجم: سپاس ریوندی
سال چاپ: 1398
تعداد صفحات: 224
معرفی کتاب اگر این نیز انسان است
اگر این نیز انسان است اثر پریمو لِوی، نجاتیافتهای از آشویتس است که به زبان ایتالیایی نوشته شده است اما این ترجمه از متن انگلیسی کتاب با عنوان If This Is a Man ترجمه شده است. این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در آشویتس است و میتوان گفت از جمله مهمترین کتابهایی است که درباره این اردوگاه کار اجباری نوشته شده است. کتاب لِوی احتمالا با تمامی کتابهایی که در این زمینه خواندهاید متفاوت است
معرفی نویسنده کتاب اگر این نیز انسان است
پریمو لِوی در سیزده دسامبر ۱۹۴۳ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت دستگیر شد. لِوی در آن زمان به جنبش ضد فاشیستی «عدالت و آزادی» پیوسته بود و در کنار آدمهایی به سر میبرد که تجربه چندانی نداشتند. آنها حتی روابط، پول و یا اسلحه کافی در اختیار نداشتند و خیلی زود توسط اعضای «میلیشای فاشیست» دستگیر شدند. طی بازجویی، لِوی خود را یک ایتالیای یهودیتبار معرفی میکند که به زندانی شدنش در «بازداشتگاهی درندشت» میانجامد.
خلاصه کتاب اگر این نیز انسان است
پس از جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان کتابهای داستانی و غیرداستانی زیادی نوشته شد. خیلیها درباره رنج زندگی در آلمان فاشیستی و یهودیها قلم زدند. بعدها ژانری پدید آمد به اسم ادبیات هلوکاست. به زبان ساده یعنی همه چیزهایی که درباره هلوکاست نوشته شده بود. به اعتقاد خیلیها، «اگر این نیز انسان است» یکی از بهترینها است. بهترین در به تصویر کشیدن و نشان دادن سقوط آدمی. سقوط به حضیض یعنی پستترین جای ممکنی که میتوان تصور کرد.
بخشی از متن کتاب اگر این نیز انسان است
دیر یا زود، هرکس در زندگی درمییابد که نیکبختی کامل دسترسناپذیر است، اما اندکند کسانی که درنگی میکنند تا نقیض این فرضیه را نیز از نظر بگذرانند: شوربختی کامل نیز به همانسان ناممکن است. موانع تحقق این هر دو قطب ماهیتی یکسان دارند: خوشبختی و بدبختی حاصل وضعیت محدود انسانی ماست، وضعیتی ناسازگار با هر چیز بیکران. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۲۸)
هرکس فکر کند زنده میماند دیوانه است، گول خورده و به تله افتاده. اما من نه، من دانستهام که بهزودی همهچیز تمام میشود. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۳۷)
دیگر حتی کسی حوصلهی شگفتزدهشدن هم ندارد. به نظر میآید نمایشنامهی دیوانهواری در حال اجراست، از آنها که جادوگران و شیاطین و روحالقدس در آن روی صحنه میآیند. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۳۸)
انسانی را تصور کنید محرومشده از آنها که دوستشان دارد، نیز از خانه و عادات و جامههایش. در یک کلام، از هر آنچه که متعلق به اوست. چنین کسی انسانی است توخالی و فروکاسته به رنج و احتیاج، کسی که شان خود و مهار نفس خویش را از یاد میبرد، زیرا آنکه همهچیزش را میبازد، دور نیست که خود را نیز ببازد. او انسانی خواهد بود که میتوان بهسادگی بر زندگی و مرگش حکم کرد. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۴۱)
مدتهاست که دیگر از هر کوششی برای فهمیدن دست کشیدهام. تا جایی که به من مربوط میشود، فقط این را میدانم که از سرپاایستادن با آن پای زخمی و بیمرهم خسته شدهام. گرسنهام، سردم است و هیچچیز برایم فرقی نمیکند. بهسادگی ممکن است امروز آخرین روز زندگیام باشد و این اتاق هم همان اتاق گازی که همه دربارهاش حرف میزنند. اما چه کاری از دستم برمیآید؟ فقط میتوانم به دیوار تکیه دهم، چشمانم را ببندم و انتظار بکشم. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۶۸)
ما بردگانِ بردگان هستیم. همه حق دارند به ما دستور بدهند. ما نامی نداریم جز شمارهمان که بر دستمان خالکوبی و بر لباسمان دوخته شده است. (کتاب اگر این نیز انسان است – صفحه ۹۹)
ارسال دیدگاه