رمان شام مهتاب به قلم هما پور اصفهانی

یکشنبه 23 بهمن 1401 کتاب
رمان شام مهتاب

مشخصات رمان شام مهتاب هما پور اصفهانی

عنوان :رمان شام مهتاب

نویسنده: هما پور اصفهانی

ژانر :عاشقانه

تعداد صفحه: 1998

ملیت: ایرانی

نویسنده رمان شام مهتاب هما پور اصفهانی

هما پور اصفهانی از رُمان نویسان با سابقه ی کشورمان است که در دوازدهم اسفند ماه سال ۱۳۶۹ در شهر اصفهان متولد شده است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی می باشد.
هما پور اصفهانی تقریباً از ۱۰ سالگی نوشتن را شروع کردند اما هیچ گاه فکر نمی کردند که استعداد منحصربفردی در نوشتن داشته باشند.

هما پور اصفهانی، نویسنده ی جوان ایرانی که با آثار آرمان گرایانه و رمانتیک در بین مخاطبان جا باز کرده است همه رمان های هما پور اصفهانی  در اینجا بخوانید

 رمان شام مهتاب

رمان شام مهتاب

معرفی کتاب شام مهتاب اثر هما پوراصفهانی

“شام مهتاب” رمانی است بلند به قلم “هما پوراصفهانی” که در آن یک داستان عاشقانه‌ی دلنواز را تعریف می‌کند. داستانی ششصد صفحه‌ای که اتفاقات آن، به سال‌ها قبل از شروع زندگی شخصیت‌های اصلی داستان برمی‌گردد. “هما پوراصفهانی” در “شام مهتاب”، طرح قصه را تحت تاثیر اتفاقی قرار می‌دهد که چندین سال قبل رخ داد. اتفاقی که تاثیری مستقیم و آشکار بر زندگی شخصیت‌های‌ اول قصه گذاشت. یک عشق رویایی و سوزان همچون آتش که هیچ کس گمان نمی‌برد، شراره‌هایش به آینده و به قلب دو دلداده‌ی دیگر هم بکشد و عشقی سوزنده‌تر را میان آن دو نیز ایجاد کند.
اما این قسمت قشنگ و رویاگونه‌ی آن عشق قدیمی است و شرنگ تقدیر که در گلوی آن عشق پاشید، به ناچار این یکی را نیز تلخ کام خواهد کرد و طعم زهر، در زبان این عشق نیز حس خواهد شد. شخصیت‌های “شام مهتاب” به قلم “هما پوراصفهانی” باید تاوان گناهانی را بدهند که خود مرتکب نشده‌اند و این تقاص پس دادن، آنها را بارها در معرض شکسته شدن قرار می‌دهد. آنها به دامان یکدیگر پناه می‌آورند تا استواری را از وجود هم طلب کنند؛ تا زنجیری را که گسسته شده با دستان یکدیگر پیوند بزنند؛ تا کینه‌ها را نابود کنند و روحشان زیر بار تاوان دادن کشته نشود.
در این راه شک و تردید‌ها نیز سر بر‌می آورند و بحث و جدال‌های بسیاری نیز صورت می‌گیرد، اما در ضیافت “شام مهتاب” از “هما پوراصفهانی”، رقص عشاق است که بیشتر از همه چیز به چشم می‌آید و باید دید که در پایان این رقص، آنان در آغوش یکدیگر آرام می‌گیرند و یا با بدنی زخمی و پایی کوفته، بر صحنه جان می‌بازند.

 

 رمان شام مهتاب

رمان شام مهتاب

خلاصه رمان شام مهتاب:

سالها پیش … وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت … شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق اتشین در گذشته باعث یک عشق اتشین دیگر در آینده شود … اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد … باید تقاص پس بدهیم … هم من هم تو … تقاص گناهی که نکردیم …

 

قسمتی از متن رمان شام مهتاب

با سر و صدایی که از بیرون می اومد به زور چشمامو باز کردم. آفتاب از پنجره های بلند و سلطنتی اتاقم روی فرشای ابریشمی پهن شده بود. از تختخواب بزرگ یه نفر و نیمم پایین اومدم و حریری رو که مثل پرده از بالای تخت آویزون شده بود و دور تا دور تختم رو می گرفت مرتب کردم. با دیدن تابلوی قشنگم که به دیوار بالای تخت بود لبخندی زدم و سلام نظامی دادم. کار هر روزم بود. قبل از خواب به تابلوم شب بخیر می گفتم و صبح به صبح بهش سلام می کردم.

دمپایی های راحتیمو که شکل خرس بودن پام کردم و شنل نازکی روی لباسم پوشیدم. چون اصلا حال لباس عوض کردن نداشتم. جلوی آینه وایسادم و به خودم خیره شدم. طبق روال بقیه روزا غر زدم: بازم یه روز دیگه. دوباره باید ول شم توی خونه. حالم از تابستون به هم می خوره. کی می شه تموم بشه؟ یه مسافرت هم نمی ریم دلمون باز بشه. خدایا یه کاری کن امروز حوصلم سر نره. یا بزن پس کله ی سپیده پا شه بیاد این جا که من از تنهایی در بیام.

یه کار بهترم می تونی بکنی. عشق واهی منو واقعیش کن که …خندم گرفت و وسط خنده خودمو دعوا کردم: حیا کن! همون بهتر که حوصلت سر بره دختره ی چشم سفید! از این که خودمم مثل مامانم خودمو دعوا می کردم خندم شدت گرفت و پشت پنجره رفتم. حیاط بزرگمون مثل همیشه باعث نشاطم شد و خماری خوابو از بین برد. چند تا حوض بزرگ به غیر از برکه ی پشت ساختمون وجود داشت که به حیاط روح می داد. حیاط، تیکه تیکه چمن کاری شده بود و با قسمتای سنگی از هم جدا می شد. از

کتاب سه تفنگدار اثر الکساندر دوما

کتاب شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا