داستان پیرزن وحشتناک و خودکشی سربازان

شنبه 12 اسفند 1402 حوادث

داستان پیرزن وحشتناک و خودکشی سربازان

درباره برجک پیرزن پادگان احمد ابن موسی شیراز چندین داستان مختلف وجود دارد. در اینجا به بررسی چند داستان می پردازیم

داستان اول

پادگان احمد ابن موسی شیراز وسط بیابان به دور از هیچ بنی بشری قرار دارد، خیلی سال ها پیش یکی از برجک هاش به «برجک پیرزن» معروف شده بود! (برجک بالای تپه ریل قطار)
ماجرا از این قرار بوده که سربازایی که موقعیت نگهبانیشون اون برجک بوده موقع شب در دامنه کوه پیرزنی با چهره مخوف میدیدن که با سرعت زیاد به سمت برجک میومده و از برجک بالا میرفته! طوری که برجک به لرزه در میومده!
نگهبان برجک هم به سمتش تیراندازی میکرده ولی تیر ها تأثیری روش نداشتن! نگهبان ها هم به طرز جنون آمیزی وحشت زده میشدن و غش میکردن. بطوری که دیگه هیچکس حاضر نبود واسه نگهبانی به اون برجک بره!

روایت های مختلفی در مورد حقیقت پشت این ماجرا وجود داره و اصلا مشخص نیست آیا این ماجرا واقعیت داره؟ یا ساخته ذهن سرباز تو اون دوران است؟

یادمه تو دوره آموزشی که پادگان احمدبن موسی بودیم سربازای زیادی این ماجرا رو شنیده بودن. از مربی هامون که پرسیدیم ماجرا چی بوده؟ بهمون گفتن:
سربازای پاسدارخونه شب دور هم داستانای ترسناک واسه همدیگه تعریف میکردن که باعث شده بود روی سرباز اون برجک تأثیر بذاره و وقتی پاس نگهبانیش شروع میشه با وزیدن باد زیر یک پلاستیک، پلاستیک به پرواز در میاد و سرباز متوهم میشه و شروع میکنه به تیراندازی به سمت پیرزن خیالی از جنس پلاستیک!

در حال حاضر برجک پیرزن دیگه وجود نداره. چرا که ده سال پیش با راه اندازی قطار شیراز اصفهان ریل قطار از بغل این پادگان رد میشد که یا باید تونل حفر میکردن قطار از زیر پادگان احمدبن موسی و راه ورودی پادگان وزارت دفاع رد میشد، و یا با الحاق قسمتی از زمین پادگان احمدبن موسی، در بودجه احداث قطار صرفه جویی میکردن. که مورد دوم انتخاب شد.
در نهایت پادگان احمدبن موسی مقداری عقب نشینی کرد و برجک پیرزن روی کوهی که پادگان به راه آهن داد به خاطرات پیوست.

بعد از دوران آموزشی چند باری خودمم موقعیت نگهبانیم دامنه همون کوه، مجاور ریل قطار بود (برجک ۵،۴،۳) و هیچ وقت شاهد ماجرای عجیبی نبودم. ریل قطار هم کانکس نگهبانی داشت و اونا هم چیزی تابحال ندیده بودن.

داستان دوم

داستانی از سالهای دور دهان به دهان نقل میشود و از صحت ان یا شایعه بودن هیچ اطلاعی نداریم. میگویند پادگانی در ۱۵ کیلومتری شیراز وجود دارد که چندین سال پیش فرماندهان پادگان مجبور شدند برجک دیده بانی را که به برجک پیرزن معروف شده بود از بین ببرند. چرا که ۱۲ سرباز در هنگام پستهای شبانه خود در این برجک خودکشی کردند.

این برجک آخرین برجک دیده بانی پادگان بوده که به کوه منتهی میشد. داستان از این قرار بود که سربازان در زمان پست شبانه خود در این برجک در دامنه کوه پیرزنی با چهره بسیار ترسناک می دیدند. که با سرعت بسیار زیاد به سمت برجک آمده و از آن بالا میرود. طوری که برجک به لرزش در می آید. دیده بان به سمتش تیراندازی میکند اما تیرها تاثیری روی او ندارند. دیده بان که به صورت جنون آمیزی ترسیده برای اینکه به دست پیرزن نیفتد خود را میکشد!

برجک پیرزن

✔️اما داستان چه بود!؟…

☚در زمان جنگ ایران و عراق ۱ بمب عمل نکرده به همراه تیم خنثی سازی به این پادگان منتقل میشود در حین خنثی سازی بمب متاسفانه منفجر میشود و ۳ تن متخصص خنثی سازی کشته میشوند. و به علت شدت انفجار بدنشان تکه تکه میشود. برای جمع آوری تکه های اجساد کشته شدگان از سربازان پادگان استفاده میشود. که اکثرا سربازان وظیفه بودند. جمع آوری تکه های اجساد به قدری ضربه روحی و روانی شدید به سربازان میزند که تا مدتها نمیتوانستند بخوابند و دچار توهم و کابوس در خواب و بیداری شده بودند.

گفته شده که پس از رساندن خبر کشته شدن یکی از خنثی کنندگان بمب، مادر پیر وی از شدت ناراحتی خبر مرگ فرزندش بلافاصله فوت میکند. این اتفاق باعث شد شایعه ای شکل بگیرد که آنچه دیده میشود روح مادر شهید است. که برای گرفتن انتقام پسر کشته شده اش شبها به پادگان حمله میکند!

از طرفی تاثیرات روانی این حادثه و تنهایی در زمان پست دیده بانی، ارتفاع بلند و وهم انگیز برجک منتهی به کوه باعث جنون لحظه ای سربازان شده که منجربه خودکشی آنها میشد. حوادث برجک پیرزن به قدری جدی شد که دیگر کسی حاضر به پست دادن در این برجک نبود. نهایتا پس از خودکشی های مکرر دیده بانها دستور انهدام برجک صادر شد.

منبع : ایران ناز

پلنگ

تلف شدن پلنگ قائم شهر

×

ارسال دیدگاه

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا