اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیسیسم
نارسیسیسم نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم میپندارد و به گونهای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک اختلال روانی است که با یک الگوی مادام العمر از احساسات اغراق آمیز خود اهمیتی، ولع بیش از حد برای تحسین، و کاهش توانایی همدلی با احساسات دیگران مشخص می شود. اختلال شخصیت خودشیفته یکی از یازده زیرمجموعه دسته بندی وسیع تری است که به عنوان اختلالات شخصیت شناخته می شود
اختلال شخصیت خودشیفته یک سندرم ذهنی است که در آن افراد احساس نفوذ بسیار مهم خود را دارند ، این یک نیاز عمیق برای الهام گرفتن و نبود دلسوزی برای دیگران است. با این حال ، در پشت این پوشش از ماسک اعتماد به نفس ، عزت نفس ظریف نهفته است که در برابر کوچکترین انتقاد ناتوان است.
اختلال شخصیت خودشیفته یکی از انواع اختلالات شخصیت است. واژه خودشیفتگی یا نارسیسیم از نام مرد زیبا رویی به نام نارسیوس گرفته شده که با دیدن تصویر خود در آب، عاشق و شیفته خودش شد
رفتار افراد با اختلال شخصیت خودشیفته
-ارزش گذاری بیش از حد توانایی های او. خودشیفته فکر می کند مهارت ها و دستاوردهایش فوق العاده است. و از این جهت باید او را برتر از دیگران دانست.
-احساس منحصر به فرد بودن. خودشیفته خودش را خاص میداند و به همین دلیل معتقد است که فقط باید با افراد خاص و بلند مرتبه ارتباط برقرار کند.
-نیاز دائمی و مفرط به دوست داشتن و تحسین شدن.
-وسواس قدرت، موفقیت و زیبایی.
-فقدان همدلی خودشیفته فقط خودش را می بیند و بنابراین نمی تواند به نیازها و احساسات دیگران علاقه مند باشد.
-تکبر و نگرش متکبر.
-نیاز به دستکاری دیگران برای رسیدن به اهداف.
-احساسی که دیگران به او حسادت می کنند.
-این احساس که همه چیز مدیون اوست.
شخصیت های خودشیفته
تئودور میلتون، روانشناس آمریکایی، یکی از متخصصان اختلالات شخصیت، چندین نمایه از شخصیت های خودشیفته را که متفاوت عمل می کنند، متمایز کرده است:
خودشیفته دستکاری: او هیچ ابایی از استفاده از دیگران برای رسیدن به آنچه می خواهد ندارد.
خودشیفته اغواگر: او از جذابیت مقاومت ناپذیر خود برای دستکاری دیگران استفاده می کند. اغواگری جسمی است اما فکری نیز دارد. او منحرف خودشیفته است.
خودشیفته منفعل – پرخاشگر: دیگران را کمتر از خودش خوب می داند و مدام از بی لیاقتی آنها شاکی است.
خودشیفته نخبه گرا: او عاشق قدرت، سلطه است و آن را با نگرش متکبرانه نشان می دهد.
خودشیفته متعصب: او بزرگ فکر می کند و همیشه بیشتر از آنچه که دارد می خواهد زیرا احساس می کند که لیاقتش را دارد. به این می گویند «توهمات عظمت داشتن».
چطور خودشیفتهها را بشناسیم؟
۸ نشانه برای تشخیص این بیماری در افراد وجود دارد و اگر فرد ۵ مورد از این موارد را داشته باشد، بیمار تلقی میشود.
۱-به شدت انتقاد نا پذیر است
به شدت نسبت به انتقاد واکنش نشان می دهند. افراد مبتلا به این اختلال به شدت مورد انتقاد دیگران قرار می گیرند یا هر چیزی که تصور می کنند بر هویت آنها تأثیر منفی می گذارد. آنها وقتی مورد انتقادکسی قرا ر گیرند حالت دفاعی به خود می گیرند.
۲-خودبزرگبینی افراطی و احساس شدید مهم بودن
احساس خود بزرگ بینانهای به صورت مهم پنداشتن خود داشته باشد (مثلاً در موفقیتها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایستهای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد که او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).
۳-داشتن رفتار متکبرانه و نگاه از بالا به پایین
اگر مشکلی پیش بیایید مقصر دیگران هستند:شخصیت خودشیفته عذر خواهی نکرده یا به اشتباهاتشان اعتراف نمیکند. چون اعتقاد دارد که والاتر از دیگران است، پس ملامت و سرزنش را در شان خود نمیبیند.
۴-باور به منحصربهفرد بودن
معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا میتوانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
۵-نیاز شدید به تحسین و تمجید دیگران
حتیاج دارد که به شکلی افراطی تحسین شود.
۶-حقبهجانب بودن
احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواستههایش شوند.
۷-سوء استفاده از از دیگران برای رسیدن به اهداف
در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
۸-نداشتن احساس همدلی و بیاعتنایی به به احساسات دیگران
فاقد حس همدلی است، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران ندارد
درمان ختلال شخصیت خودشیفته
درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی خود دست بردارد.
روان درمانی فردی میتواند به نحو موثری برای درمان این اختلال به کار رود، هر چند فرایند آن پیچیده و زمانگیر است.
باید توجه داشت که کسانی که به این اختلال دچار هستند به ندرت به دنبال درمان خویش میروند.
این افراد معمولاً با توصیه و تشویق افراد خانواده و یا به منظور درمان عوارض ناشی از این اختلال، درمان را شروع می کنند.
ارسال دیدگاه