گفتار اندر پرهیز کردن از صحبت احداث از باب هفتم در عالم تربیت بوستان ، کتاب شاعر بزرگ قرن ششم، سعدی است.
خرابت کند شاهد خانه کن/برو خانه آباد گردان به زن
نشاید هوس باختن با گلی/که هر بامدادش بود بلبلی
چو خود را به هر مجلسی شمع کرد/تو دیگر چو پروانه گردش مگرد
زن خوب خوش خوی آراسته/چه ماند به نادان نو خاسته؟
در او دم چو غنچه دمی از وفا/که از خنده افتد چو گل در قفا
نه چون کودک پیچ بر پیچ شنگ/که چون مقل نتوان شکستن به سنگ
مبین دلفریبش چو حور بهشت/کز آن روی دیگر چو غول است زشت
گرش پای بوسی نداردت پاس/ورش خاک باشی نداند سپاس
سر از مغز و دست از درم کن تهی/چو خاطر به فرزند مردم نهی
مکن بد به فرزند مردم نگاه/که فرزند خویشت برآید تباه
ارسال دیدگاه