گفتار اندر فضیلت خاموشی از باب هفتم کتاب بوستان سعدی می باشد.
اگر پای در دامن آری چو کوه/سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
زبان درکش ای مرد بسیار دان/که فردا قلم نیست بر بی زبان
صدف وار گوهرشناسان راز/دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
فراوان سخن باشد آکنده گوش/نصیحت نگیرد مگر در خموش
چو خواهی که گویی نفس بر نفس/حلاوت نیابی و گفتار کس
نباید سخن گفت ناساخته/نشاید بریدن نینداخته
تأمل کنان در خطا و صواب/به از ژاژخایان حاضر جواب
کمال است در نفس انسان سخن/تو خود را به گفتار ناقص مکن
کم آواز هرگز نبینی خجل/جوی مشک بهتر که یک توده گل
حذر کن ز نادان ده مرده گوی/چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
صد انداختی تیر و هر صد خطاست/اگر هوشمندی یک انداز و راست
چرا گوید آن چیز در خفیه مرد/که گر فاش گردد شود رویزرد؟
مکن پیش دیوار غیبت بسی/بود کز پسش گوش دارد کسی
درون دلت شهربند است راز/نگر تا نبیند در شهر باز
از آن مرد دانا دهان دوختهست/که بیند که شمع از زبان سوختهست
ارسال دیدگاه