گفتار اندر حذر از دشمنی که در طاعت آید

پنج‌شنبه 7 مهر 1401 شعر

گفتار اندر حذر از دشمنی که در طاعت آید از باب اول کتاب بوستان است ، در این شعر سعدی درباره اعتماد نکردن به کسی که قبلا دشمن بوده است سخن گفته.

گرت خویش دشمن شود دوستدار /ز تلبیسش ایمن مشو زینهار

که گردد درونش به کین تو ریش /چو یاد آیدش مهر پیوند خویش

بد اندیش را لفظ شیرین مبین/که ممکن بود زهر در انگبین

کسی جان از آسیب دشمن ببرد/که مر دوستان را به دشمن شمرد

نگه دارد آن شوخ در کیسه در/که بیند همه خلق را کیسه بر

سپاهی که عاصی شود در امیر/ورا تا توانی به خدمت مگیر

ندانست سالار خود را سپاس/تو را هم ندارد، ز غدرش هراس

به سوگند و عهد استوارش مدار/نگهبان پنهان بر او بر گمار

نو آموز را ریسمان کن دراز/نه بگسل که دیگر نبینیش باز

چو اقلیم دشمن به جنگ و حصار/گرفتی، به زندانیانش سپار

که بندی چو دندان به خون در برد/ز حلقوم بیدادگر خون خورد

چو بر کندی از دست دشمن دیار/رعیت به سامان تر از وی بدار

که گر باز کوبد در کارزار/بر آرند عام از دماغش دمار

وگر شهریان را رسانی گزند/در شهر بر روی دشمن مبند

مگو دشمن تیغ زن بر در است/که انباز دشمن به شهر اندر است

سرآغاز باب دوم در احسان

گفتار اندر پوشیدن راز خویش

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا