مشخصات کتاب دلبر (معشوقه)
نام کتاب: کتاب دلبر (معشوقه)
ژانر:عاشقانه
نویسنده: دانیل استیل
مترجم :پرهام دارابی
معرفی کتاب دلبر (معشوقه)
کتاب دلبر (معشوقه) نوشته دانیل استیل معروف‌ترین رمان‌نویس آمریکایی، ماجرایی است عاشقانه با شخصیت‌هایی از ملیت‌های مختلف، که بر روی یک کشتی در فرانسه به وقوع می‌پیوند.
کتاب دلبر
دانیل استیل نویسنده کتاب دلبر (The Mistress)
دانیل فرنانده دومینیک شولین استیل از محبوب‌ترین نویسندگان آمریکا و جهان است که در سال ۱۹۴۷ در نیویورک به دنیا آمد اما کودکی‌اش را در فرانسه گذرانده است. دانیل استیل بعد از انتشار هشتمین کتاب خود به شهرت رسید و در سال ۱۹۸۱ میلادی موفق شد از سوی یکی از دانشگاه‌های آمریکا در جایگاه ۱۰ زن تاثیرگذار در جهان قرار بگیرد. همچنین در سال ۱۹۸۴ نیویورک‌تایمز چهار اثر او را به عنوان ده کتاب پرفروش جهان معرفی کرد.
رکورد فروش کتاب‌های استیل در گینس ثبت شده است. آثار او در دهه ۸۰ به طور متوالی ۳۸۱ هفته در صدر جدول فروش قرار گرفت و در سال‌های اوج این نویسنده حدود ۶۰۰ میلیون نسخه از کتاب‌هایش به فروش رسید. کتاب‌های او سال‌های مختلف مورد الهام و اقتباس قرار گرفته است و فیلم و سریال‌های متعددی برگرفته از کتاب او به نمایش درآمده است.
کتاب دلبر
در بخشی از متن کتاب دلبر (The Mistress) می‌خوانیم:
ناتاشا همین‌طور که در کابین زیبای کشتی راه می‌رفت زیبایی خیره‌کننده‌ای داشت. این کابین چند ماه از سال خانه آن‌ها محسوب می‌شد و ناتاشا بودن در کشتی همراه ولادمیر را دوست داشت و آزادی که در اختیار آن‌ها می‌گذاشت باعث می‌شد در هر لحظه مکان‌شان را عوض کنند
. به هر جا که دوست دارند بروند و هر چه آرزو دارند انجام دهند. هنگامی که سر ولادمیر شلوغ بود یا برای جلسه‌هایش به شهرهای دیگر پرواز می‌کرد، ناتاشا طبق خواسته خودش عمل می‌کرد. گاهی اوقات برای خرید از کشتی بیرون می‌رفت یا همان جا می‌ماند.
ناتاشا به خوبی شاخصه‌های زندگی با ولادمیر را درک می‌کرد. یاد گرفته بود ولادمیر از او چه می‌خواهد و آن‌ها را به خوبی انجام می‌داد. در عوض ولادمیر عاشق زیبایی بی نقص او بود و خودنمایی می‌کرد. ناتاشا همواره در حین بیرون رفتن‌شان توی چشم بود، درست مثل فِراری ولادمیر یا یک تکه جواهر نایاب. برعکس زنانی که موقعیت او را داشتند، ناتاشا سخت نمی‌گرفت. زیاد اصرار نمی‌کرد و زود رنج نبود.
او تبدیل به مایه‌ی حسادت هر مردی شده بود. از روی غریزه می‌دانست کی باید سکوت کند و چه موقع سخن بگوید و همچنین تشخیص می‌داد کی فاصله بگیرد و چه هنگام فاصله‌اش را کم نماید. او به خوبی با خصوصیات روحی ولادمیر آشنایی داشت و برای کنار آمدن با آن‌ها انعطاف بالایی داشت. ناتاشا از ولادمیر چیزی مطالبه نمی‌کرد. بنابراین ولادمیر چیزهای زیادی در اختیارش می‌گذاشت و برای او بسیار ولخرجی می‌کرد. گرچه ناتاشا قدردان چیزهایی بود که ولادمیر به او ارزانی می‌داشت و از آن‌ها لذت می‌برد، اما به کم نیز قانع می‌شد که برای زنی با موقعیت او بسیار عجیب بود.
ارسال دیدگاه