مشخصات کتاب جنگ و صلح
نام کتاب : کتاب جنگ و صلح
نویسنده : لئو تولستوی
مترجم : محمدرضا سرشار
ناشر چاپی : انتشارات سوره مهر
سال انتشار : ۱۳۹۰
تعداد صفحات : ۶۴۰
معرفی کتاب جنگ و صلح
کتاب « جنگ و صلح » رمانی است مفصل که در چند جلد منتشرشده است. تولستوی با این رمان پرشخصیت تلاش کرده تصویر کامل و درستی را از روسیه آن زمان به خواننده ارائه دهد. این رمان از روسیهای میگوید که جنگ بهتدریج بر آن سایه افکند و کمکم گرفتارش شد. زندگی مردم تمامی طبقات، تهیدستان و اشراف، تحتالشعاع این اتفاق قرار گرفت؛ اما جنگ نهتنها بهخودیخود اتفاقی ناگوار بود که این بار دشمن فرانسهای بود که بسیاری از مردم روسیه دوستش میداشتند، به آنجا سفر کرده و یا قصد آن را داشتند و برخیشان به زبان آن آشنا بودند.
معرفی نویسنده کتاب جنگ و صلح
لِو نیکلایِ ویچ تولستوی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ ـ ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس از نویسندگان نامدار تاریخ معاصر بهشمار میآید. «جنگ و صلح» و «آناکارنینا»، دو اثر مهم تولستوی، از بهترینهای ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی با اینکه در زمان زنده بودنش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت اما بسیار ساده زندگی میکرد.
درباره کتاب جنگ و صلح
اگر کسی به شما بگوید میتواند از مجموعهای چهار جلدی خلاصهای چند خطی ارائه بدهد تنها گزافه گفته است. جنگ و صلح را نمیتوان خلاصه کرد، تنها میتوان خط فکری و سیر اتفاقات این کتاب عظیم را برشمرد. در این رمان بزرگ بیش از پانصد شخصیت به خواننده معرفی میشود. ممکن است مخاطب از ترس غرق شدن در بزرگی کتاب و اتفاقاتش هرگز تنی به آب نزند؛ اما به نویسنده اعتماد کنید او نجاتدهندهای مهربان است، ذهن شما را در آعوش میگیرد و با توان بالای نویسندگی داستان را برای شما به پیش میراند. در این رمان هیچ چیز نیمهکاره رها نمیشود، شخصیتها، حوادث و اتفاقات آن قدر صیقل خوردهاند که ذهن شما آنها را به راحتی در خود حل میکند. ماجرا از یک مهمانی شروع میشود، زمانی که صلح برقرار است و اشراف مشغول زندگی پرتجمل خود هستند و در خارج از مرزها ناپلئون بناپارت مشغول کشورگشایی است و سرزمینها را یکی پس از دیگری، فتح میکند. در مهمانی جوانترها از ناپلئون و فتوحاتش صحبت میکنند ولی هرگز فکر نمیکنند که روسیه گرفتار جنگ با او خواهد شد. بعد از این مهمانی است که اوضاع آشفته میشود و جنگ روسیه را تهدید میکند.
شخصیت های کتاب جنگ و صلح
آناپاولونا شرر = ندیمه ملکه
– ماریا فیودوونا = ملکه؛ مادر الکساندر اول
– پرنس واسیلى کوراگین = پدر اِلن(کنتس بزوخوا)، آناتول و ایپولیت ؛ همسرش پرنسس کوراگینا
– پىیر بزوخف (پیوتر کیریلویچ بزوخف) =فرزند نامشروع کنت کیریل ولادیمیریچ بزوخف
– پرنس آندرهى بالکونسکى = آجودان کوتوزف
– لیز ماینن = همسر آندرهى بالکونسکى؛ خواهرزاده کوتوزوف
– دولوخف = همخانه آناتول
– آنامیخاییلونا دروبت سکایا = مادرِ بوریس؛ کسی که از پرنس واسیلى خواست درخواستی برای گاردِ سمیونوفسکى بنویسد
– کنت رستف و کنتس رستوا (ناتالیا شین شین) = پدر و مادر ناتاشا و نیکلاى و ورا
– سونیا = دختر عمه ناتاشا » نیکلای و ورا
– بوریس و نیکلاى با هم دوستند » بوریس پسر آنامیخاییلونا ؛ نیکلاى پسر رستف ها
– سونیا و نیکلاى عاشق هم هستند
– ناتاشا و بوریس عاشق همند.
– کنت بزوخف پدرخوانده تعمیدی بوریس است
– ماریا دمیتریونا آخروسیمووا = اژدهای هولناک
– پرنس نیکلای آندرهیویچ بالکونسکی = ژنرال آن شف؛ پدر آندرهی بالکونسکی و پرنسس ماریا
– مادمازل آملی بوریین = ندیمه ماریا بالکونسکایا
– ژولی کاراگین و ماریا بالکونسکایا با هم دوست هستند
– ژنرال آن شف کوتوزف = فرمانده کل قوا
– ژنرال وای روتر = فرمانده اتریشی
– نیسویتسکى = دوست آندرهى؛ افسر ستاد
– سروان تیموخین
– ژرکف = دوست دولوخف = دلقک
– امپراتور الکساندر اول = تزار روسیه
– پرنس تسارویچ کنستانتین پاولویچ = برادر الکساندر اول و ولیعهد
– اعلیحضرت فرانتس = امپراتور اتریش
– آرشیدوک فردیناند= پسر اولِ فرانتس » فرمانده تشریفاتى قواى اتریش
– ژنرال ماک= فرمانده سپاه اتریش و معاون آرشیدوک فردیناند
– نیکلای رستف
– سروان واسکا دنیسف ؛ مافوق و دوست رستف
– لاوروشکا = گماشته حقه باز دنیسف
– تلیانین = افسر خردجثهای از اسواران
– باگدانیچ = فرمانده هنگ که نیکلای رستف او را به دوئل خواند
– بىلیبین = دوست و آشنای پرنس آندرهی در اتریش (برون)
– سروان توشین = افسر توپخانه
– باگراتیون = فرمانده آندرهی ؛ گرجی نسب
– بِرگ =دوست بوریس
– پرنس دلگاروکف = آجودان امپراتور الکساندر و دوست آندرهی
– پرنس آدام چارتوریژسکی = وزیر امور خارجه
– ساواری = حامل پیشنهاد مذاکره
– کنت تالستوی= رییس تشریفات دربار
– ماریا باگدانونا = قابله
– پراسکوویا ساویشنا= دایه سالخورده پرنسس ماریا
– ماریا ایوانونا = مادر دولوخف
– اسیپ الکسیویچ بازدى یف = فراماسون معروف
– ژنرال بوکس هفدن
– ژنرال بنیگسن = فرمانده کل قوا
– کنت ژیلینسکى = همخانه پولدار بوریس
– سپرانسکى = معتمد امپراتور و عهده دار اصلاحات غیرنظامى جدید
– کنت آراکچىیف = وزیر جنگ ؛ عهدهدار اصلاحات نظامی جدید ؛ محاف شخصى امپراتور
– ماریا ایگناتىیونا پرونسکایا = دوست قدیمی کنتس رستف و معرف آنها در مجلس رقص اعیان
– پلاگییا دانیلونا ملیکووا = همسایه ملک آترادنویه رستفها
– دکتر متى ویه = پزشک فرانسوی
– کنت راستوپچین = فرماندار مسکو
– بالاگا= جیره خوار آناتول – مزدور
– آقاى دوسال = مربی خارجی پسر پرنس آندرهی – نیکلای
– بالاشف = آجودان تزار
– آراکچىیف = آجودان تزار
– کوراکین = سفیر روسیه در پاریس
– مورا = شاه ناپل
– مارشال داوو = آجودان ناپلئون
بارکلى دوتولى= فرمانده ارتش اول
– باگراتیون = فرمانده ارتش دوم
– تارماسف = فرمانده ارتش سوم
– کنت رومیانتسف = وزیر دفتر مخصوص تزار
– شتاین = وزیر سابق پروس
– آرمفلد = ژنرال سوئدی
– پفول = طراح عمده نقشه نبرد
– چرنیشف = آجودان تزار
– ایلین » افسر جوانی از هنگ رستف
– ماریا گنریکونا = همسر آلمانی پزشک هنگ
– اگرافینا ایوانونا بىیلوا = همسایه متدین رستفها در آترادنویه
– آلپاتیچ = پیشکار پرنس پیر (بالکونسکى)
– درون/درونوشکا = کدخدای باگوچارووا
– موسیو دژوبر = پدر روحانی که شوق دینداری را در دل الن بیدار کرد
– ماکار الکسیویچ بازدیف = برادر دائم الخمر و نیمه دیوانه مرحوم بازدیف
– دانیلو ترنتیچ = پیشخدمت مخصوص کنت رستف
– امپراتریس یلیزاوتا الکسییونا
– آنا ایگناتییونا مالوینتسوا = خاله پرنسس ماریا و پرنس آندرهی
– تیخون شچرباتی = پارتیزانی که در گروه دنیسف مامور اطلاعات بود
– پلاتن کاراتایف = دوست و مصاحب پییر در دوران اسارت
چرا باید کتاب جنگ و صلح را بخوانیم؟
خواندن این کتاب شمایی کلی و در برخی موارد با جزئیات از زندگی اشراف روسیه و جنگی که میان این کشور و فرانسه درگرفت به ما میدهد. این کتاب مرجع و اقتباس چندین نسخه تصویری با همین عنوان و در قالب فیلم سینمایی و سریال بودهاند. به نظر میرسد نام کتاب به هوشمندی تمام انتخابشده است. همزیستی دو اتفاق خوب و بد روندی است که در زندگیهای روزمره همه ما جاری است. چه شادیها که در زمانهی غم و اندوه به دل رو میکنند و چه غمها و اشکهایی که در بطن روزگار شاد ما نهفته است. زندگی تلفیقی ساده از این دو روی جهان است. در زمانهی داستانهای کوتاه و عبارات مختصر، توصیه ما خواندن یک رمان مفصل، شلوغ و سراسر اتفاق است که ازقضا تنهای هم به تاریخ زده است. شاید بد نباشد حوصله کنید و کتاب را با آرامش بخوانید. مطمئن باشید که حجم داستان آزاردهنده نبوده و روایت شما را با خود تا انتهای مسیر پیش میبرد. کتاب «جنگ و صلح» را بخوانید تا بخشی از این همزیستیهای شگفت را در روزگاری که اتفاق مهیب جنگ نیز حضوری پررنگ دارد، ببینید.
ارسال دیدگاه