نگذارید این ترس ها موفقیت شما را تهدید کنند
اولین گام برای غلبه بر ترس از برداشتن ماسک، آگاهی از موانعی است که احساس ترس را برای شما به وجود میآورند. با شناخت این موانع، میتوانید برای غلبه بر آنها، راهحلهای مناسبی پیدا کنید.با تکرار برداشتن و پوشیدن ماسک، میتوانید ترس خود را کاهش دهید. تمرین و تکرار به شما کمک میکند تا به مرور زمان، با ترس خود آشنا شده وآن را کاهش دهید. تمرکز بر تنفس، میتواند به شما کمک کند تا بهتر با ترس خود مقابله کنید. با تمرکز بر نفس عمیق و آرام، میتوانید فشار و استرس خود را کاهش دهید و در نتیجه، احساس آرامش و آرامش درونی بیشتری داشته باشید.
برداشتن ماسک از صورت یک تصمیم شجاعانه است که به معنی انتخاب زندگی واقعی است. ترسهایی که در این مورد مطرح میشوند، رایجترین دلایلی هستند که باعث میشوند افراد نتوانند تصمیمات مهم زندگی خود را بگیرند، یعنی رفتن به دنبال شادیهایشان.
۱. ترس از ناشناختهها
ما کارهایمان را به همان روشهای ثابت و امتحانشده انجام میدهیم. حالت سکون بسیار قوی است، ارادهی بسیار زیادی لازم است تا به این روشهای تکراری تلنگری زده شود و مسیر تغییر کند. جیدو کریشنامورتی میگوید: «هیچکس از ناشناختهها نمیترسد. بلکه از پایان چیزهایی که میشناسد میترسد.:»
۲. ترس از شکست خوردن
با شکستهای تکراری میتوان به موفقیت دست یافت. این به این معناست که اگر در یک زمینه موفق شوید، ممکن است در زمینه دیگری با شکست مواجه نشوید. در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان هاروارد، کانن اُبرایان به آنها نصیحت کرد:
«بزرگترین هدیه شما نیاز به موفقیت است، نه نیاز به همیشه بالا بودن در نمودار. موفقیت مانند یک لباس سفید و نو است. وقتی آن را به دست میآورید، خیلی خوشحال میشوید، اما باید دائماً مراقب باشید که آن را کثیف نکنید و از دستشما نرود.»
شکست به عنوان یک تهدید برای هویت تغییرناپذیر شما با برچسب موفقیت سنجاق شده است. در واقع، وقتی شکست در ارتباط با موضوعی است که به آن تعهد ندارید، میتوانید راحتتر با آن کنار بیایید. اما شکست در کاری که صدای درونیتان از شما خواسته آن را انجام دهید، خیلی وحشتناکتر است.
جیم کری از اتفاقی که برای پدرش افتاد، یاد گرفت که چه کارهایی نباید بکند تا بتواند در کارش موفق شود:
«پدرم میتوانست یک کمدین بزرگ شود، اما باور نداشت که این کار ممکن است. به همین دلیل، او یک تصمیم محافظهکارانه گرفت و یک شغل آرام و تضمینشده به عنوان یک حسابدار پیدا کرد. وقتی من ۱۲ ساله بودم، او این شغل تضمینشده را رها کرد و خانوادهی ما مجبور بود به سختی تلاش کند تا بتواند به زندگی ادامه دهد. من از پدرم چیزهای مهم زیادی یاد گرفتم. یکی از مهمترین آنها، این است که ممکن است در کاری که دوست ندارید، هم شکست بخورید، بنابراین بهتر است کاری که دوست دارید را امتحان کنید.»
۳. ترس از ورشکستگی مالی
پول مهم است. تحمل کاهش درآمد سخت است. مثل این است که دارید به سمت عقب پیش میروید و باید سبک زندگیتان را عوض کنید. بنجامین فرانکلین میگوید:
«پول هرگز آدم را خوشحال نکرده و نخواهد کرد. هیچ خاصیت خوشحالکنندهای در ذات آن نیست. هر چه بیشتر پول داشته باشی بیشتر میخواهی.»
وقتی حقوقتان را همان اول ماه تمام میکنید و نمیدانید بقیهی ماه از کجا باید پول به دست بیاورید یک حس عدمامنیت شدید در شما به وجود میآید. وقتی با سرمایهگذاری پساندازتان روی کاری که میخواهید بکنید ریسک میکنید این ترس پیچیدهتر میشود.
جان وودن به ما یادآوری میکند که :
«اجازه ندهید اداره کردن زندگی، فرصت زندگی کردن را از شما بگیرد.»
۴. ترس از زیادهخواه به نظر رسیدن
خانواده و دوستان ممکن است شما را به عنوان یک قدرتطلب یا خودخواه متهم کنند و به شما بگویند که با آنچه که دارید، راضی باشید. اما برای شما طبیعی است که از موقعیتهایی که برایتان پیش میآیند، استفاده کنید تا به چیزهای بیشتری در زندگیتان دست یابید.
کمبل این موضوع را به این صورت توضیح میدهد:
«طلب کردن از زندگی بیشتر از یک رفتار طبیعی است، بلکه ضروری است. وجود شما به طور ذاتی میداند که در تلاش برای دنبال کردن راه زندگی که دوست داشتنی واقعیت دارید و این تنها راهی است که میتوانید بهترین هدیهای را که به دنیا میدهید، ارائه دهید.»
۵. ترس از تنها ماندن
گاهی اوقات ترس از موفقیت است که ما را میترساند، نه ترس از شکست. احساس تنهایی و انزوا از جمله چیزهایی است که ممکن است «از جنس مردم نبودن» را به دنبال داشته باشد و شما در نتیجه خودتان را با خود نابود میکنید. جرأت مقابله با انتظاراتی که جامعه از شما دارد، به معنی از دست دادن تأیید دیگران نیست. آلبرت اینشتین گفته است: «عجیب است که این همه در سراسر دنیا شناخته شده باشی و در عین حال اینقدر تنها باشی.»
۶. ترس از مسئولیت و تعهد
موفقیت با مسئولیتهای بزرگی همراه است. هنگامی که استعداد و تواناییهای شما شناخته میشود، انتظار دنیا از شما این است که از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. اگر مشکلی با تعهد دارید، سعی کنید در موقعیتی قرار بگیرید که در آن میتوانید جلوی دیگران را بگیرید. زیگموند فروید معتقد بود:
«بیشتر مردم در واقع به دنبال آزادی نیستند، چون آزادی مسئولیت به همراه دارد و بیشتر مردم از مسئولیت ها میترسند.»
۷. ترس از رشد
رشد با درد همراه است. این درد حاصل از هم پاشیدن گذشته است. ولی تا چیزی را از دست ندهیم نمیتوانیم چیز جدیدی به جای آن پرورش دهیم. فرانک هارونیان در کنفرانسی در سال ۱۹۶۷ این ایده را شرح میدهد:
«بعضیها از هم پاشیده شدن موقعیت فعلی هر کس را، به ترس از هم پاشیدن ابدی مربوط دانستهاند؛ از هم پاشیدنی که همهی انسانها از قطعیت آن اطلاع دارند. از آنجایی که رشد مستلزم شکسته شدن الگوهای قدیمی است، تمایل به مرگ یکی از پیشنیازهای زندگی است… ترس بیرویه از مرگ معمولا مرتبط با وحشت عصبی از رشد و تغییر است.»
جای تعجب نیست که استیو جابز در سخنرانیاش در دانشگاه استنفورد هیچ محرکی قویتر از «مرگ» برای متمرکز کردن ذهن نمیشناسد. او در ادامهی سخنرانیاش به فارغالتحصیلان توصیه کرد تا از این ابزار استفاده کنند تا به خودشان یادآوری کنند که زندگی کوتاه است.
«زمان شما محدود است، پس آن را با نادیده گرفتن علایقتان تلف نکنید. اسیر تعصب نشوید، که باز هم یعنی با نتیجه تفکر دیگران زندگی میکنید. اجازه ندهید سر و صدای عقیدهی دیگران صدای درونی شما را در خودش غرق کند. و مهمتر از همه، قدرت و جرأت دنبال کردن قلب و بینش خودتان را داشته باشید. آنها میدانند که شما واقعا میخواهید چه کسی باشید.»
دنبال کردن قلبتان یعنی رشد و تبدیل شدن به آدمی که میخواهید باشید.
ارسال دیدگاه