مشخصات کتاب پدران و پسران
عنوان: پدران و پسران
نویسنده: ایوان سرگییویچ تورگنیف
ترجمه: مهری آهی
انتشارات: علمی و فرهنگی
تعداد صفحات: ۲۵۲
درباره رمان پدران و پسران
کتاب پدران و پسران سال 1862 در مسکو منتشر شد و پنج سال بعد برای اولین بار به انگلیسی برگردانده شد. از آن زمان تا کنون پدران و پسرانِ ایوان تورگنیف در بسیاری از کشورهای دنیا ترجمه و منتشر شده است. در بعضی از ترجمهها این کتاب، پدران و فرزندان نامیده شده است.تورگنیف این رمان را به عنوان پاسخی در برابر جدال بین دو جریان فرهنگی لیبرال و نیهیلیست در روسیه نوشت. او در کتابش لیبرالهای دههی سی قرن نوزدهم را پدران و نیهیلیستها را پسران نامیده است.
خلاصه رمان پدران و پسران
دو دوست دانشجو، کیرسانوف و بازاروف، پس از چند سال دوری از زادگاه خود به دهکدهشان باز میگردند و در منزل اقوام کیرسانوف ساکن میشوند. خانواده آرکادی کیرسانوف از باقیماندگان نظم کهن روسیه هستند که با تغییر و تحول جامعۀ نوین کنار نیامدهاند؛ در نتیجه میان آنان و بازاروف، که صریحا از او به عنوان یک نیهیلیست یاد میکنند، درگیری و جدل روی میدهد که بنیان اصلی شخصیتپردازیها و پیشرفت داستان است. بازاروف در گفتوگوهای پرشور و هیجانی خود ارزشها و مناسبات گذشته را زیر سوال میبرد؛ ولی، زمانی که داستان جلوتر میرود، با خودش به مشکل بر میخورد و با درگیر شدن در ماجرایی عاشقانه با دختری به نام آنا، صورتی جدید را از شخصیت خود به نمایش میگذارد. وجه و صورتی که شاید همدلی و همراهی ما را با او بر میانگیزد و در همذات پنداری ما با بازاروف هنگام سرنوشت تراژیکش کاملا موثر است.
نقد و نظرها درباره کتاب پدران و پسران
منتقدان ادبی کتاب پدران و پسران را از موثرترین آثار ادبی روسیه میدانند. «ماریا کوجوهر» منتقد سایت گاردین دربارهی این کتاب گفته است: «اگر کسی میخواهد خواندن ادبیات کلاسیک روسیه را آغاز کند، باید از این کتاب شروع کند. به نظر من این کتاب به طرز شگفت انگیزی زندگی مردم روسیه را در قرن نوزدهم تصویر کرده است. این کتاب به تدریج ذهنیت و سنتهای مردم روسیه را به خواننده معرفی میکند.»
معرفی نویسنده کتاب پدران و پسران
ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس و مترجم روسی سال 1818 در استان اوریول روسیه متولد شد. پدرش سرهنگ ارتش روسیه و مادرش زنی از طبقهی اشراف بود. دوران کودکی تورگنیف در دوران کودکی تحت نظر مادرش، که زنی جدی و سخت گیر بود تعلیم دید. او به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی مسلط بود . تورگنیف در 16 سالگی به دانشگاه موسکو رفت، اما پس از یک سال به دانشکدهی ادبیات سنت پترزبورگ که از اعتبار علمی بیشتری برخوردار بود فرستاده شد. تورگنیف پس از پایان تحصیلش در این دانشگاه به برلین رفت وسه سال در زمینهی فلسفه «هگل» به تحصیل پرداخت.
بخشی از جملات کتاب پدران و پسران
- این روابط اسرارآمیز بین زن و مرد یعنی چه؟ ما دانشمندان علوم طبیعی میدانیم این چه نوع روابطی است. تو بیا و ساختمان چشم را مطالعه کن، خواهی دید آن نگاهی که تو اسرارآمیزش مینامی اصلاً وجود ندارد. اینها همه رمانتیزم است، مزخرف، گنداب و تخیل است. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۴۳)
- یک روسی تنها حسنی که دارد آن است که به خودش بدبین است، مهم این است که دو دو تا میشود چهار تا، بقیه همه مزخرف است. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۵۵)
- سابقاً جوانان مجبور بودند تحصیل کنند، نمیخواستند مشهور به نفهمی و بیسوادی شوند، به این جهت خواه ناخواه زحمت میکشیدند، اما اکنون کافی است بگویند که همۀ اینها مزخرف است و کارشان تمام است. جوانان خوشحال شدند. حق هم دارند، سابقاً آنها فقط نفهم بودند اما اکنون ناگهان نیهیلیست شدند. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۶۸)
- ما تقریباً کلیۀ دلایل دردهای جسمانی را میدانیم، و اما امراض روحی در اثر تربیت به وجود میآید، در اثر آن مزخرفاتی که از کودکی در سر انسان پر میکنند، در اثر وضع زشت اجتماع. خلاصه، اجتماع را اصلاح کنید، دردها ناپدید میشود. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۱۰۸)
- من اکنون کلمۀ سعادت را به زبان آوردم. به من بگویید چرا هنگامی که ما مثلاً از یک شب زیبا یا یک نوای موسیقی خوب و یا از مباحثه با شخصی که از او خوشمان میآید محظوظ میشویم، همۀ این خوشیها به نظرمان سایهای از یک سعادت بیحد و حصر است که باید در یک جای نامعلوم موجود باشد و هرگز به فکر نمیافتیم که این عین سعادت است که نصیب ما شده است؟ چرا چنین است؟ (کتاب پدران و پسران – صفحه ۱۳۰)
- انسان حقیقی آن کسی است که دربارهاش چیزی نمیاندیشند، بلکه یا مطیع او میشوند و یا از او نفرت پیدا میکنند. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۱۶۲)
- فکر کنید که چه چیز بدتر از آن است که انسان دوست بدارد و طرف دوستش نداشته باشد. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۲۰۴)
- شما نجبا جز آنکه بزرگوارانه تسلیم شوید و یا به جوش و خروش درآیید، نمیتوانید قدم مهمی بردارید. و این هم ارزشی ندارد. مثلاً شماها نمیجنگید و خود را شجاع تصور میکنید. اما ما میخواهیم بجنگیم. میفهمی؟ گرد و خاک ما چشمان تو را کور خواهد کرد، اعمال ما تو را لکهدار خواهد کرد. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۲۲۶)
- پیر شوید، این بهترین نعمتهاست. تا فرصت است از زندگانی استفاده کنید. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۲۴۴)
- در یکی از گوشههای دورافتادۀ روسیه گورستانی وجود دارد مانند تمام گورستانهای ما. این یکی هم منظرۀ غمانگیزی دارد. گودالهای اطراف آن مدتی است که پر شده. صلیبهای خاکستری چوبی، به زیر پوشهایی که روزی رنگ و رویی داشت، پوسیده و سرنگون شده است. سنگهای قبور، مثل اینکه کسی آنها را از زیر فشار دهد، از جای خود کنده شده است. یکی دو درخت کمبرگ به زحمت سایۀ مختصری به این مکان میدهند و گلههای گوسفند و بره پیوسته به روی قبرها میگردند و میچرخند. (کتاب پدران و پسران – صفحه ۲۵۱)
بهترین ترجمه کتاب پدران و پسران
مهری آهی در سال 1335 دست به ترجمهی این کتاب زده است و در ساختن زبانی متناسب با زبان اصلی کتاب به جد کوشیده است؛ همانطور که خودش نیز در ابتدای کتاب نوشته است نوشتارش با زبان قدما و ادیبان گذشته فرق دارد و مثلا هیچ ابایی از به کار بردن واژگانی عامیانه و غیر رسمی مانند «لوس» (در آن سالها نوشتن چنین واژهای در یک اثر ادبی کاملا غریب و شگفتانگیز بود.) نداشته است. برای همین خواندن رمان با ترجمهی ایشان لطفی دو چندان پیدا میکند و دوستداران زبان فارسی با متنی زیبا و دلنشین روبرو هستند.
ارسال دیدگاه