
مشخصات کتاب زنده به گور
نام کتاب :کتاب زنده به گور
نویسنده :صادق هدایت
تعداد صفحات : ۱۰۴
زبان : فارسی
خلاصه داستان کتاب زنده به گور
زنده به گور: احوالات مردی را با افکار تاریک به تصویر میکشد که از زندگی خسته و ناامید شده و با انواع مختلفی از راههای خودکشی، در تلاش برای پایان دادن به زندگیاش است.
حاجی مراد: داستان مردی بازاری و همسرش را به تصویر میکشد؛ خانوادهای بدون فرزند و مردی که به همسرش علاقهمند، اما نسبت به او بدبین است. همین شک و دودلی دستمایهی اصلی داستان میشود و آن را به نحوی متفاوت پیش میبرد.
اسیر فرانسوی: داستان مسافری در یک هتل است که با پیشخدمت هتل دیدار و شروع به صحبت در مورد یک کتاب جنگی میکند.
داود گوژپشت: داستان پسری به نام داوود با قوز بزرگی بر پشتش است. همه داوود را تمسخر میکنند تا اینکه روزی او سر به بیابان میگذارد و در راه با اتفاقهای مختلفی روبهرو میشود.
مادلن: داستان پسری ایرانی است که با دختری فرانسوی به نام مادلین آشنا میشود. بعد از معاشرت، مادلین پسر را به خانهاش دعوت میکند.
آتشپرست: داستان فلاندن است که خاطرات باستانشناسی خود در ایران را برای دوستش در یک مهمانخانه تعریف میکند.
آبجی خانم: داستان دختری است که صورت زیبایی ندارد و همین موضوع باعث شده تا خواستگار نداشته باشد، دختر به نماز و قرآن رو آورده است تا اینکه خواهرش عروس میشود.
مردهخورها: داستان دو زن بیوه را روایت میکند که شوهرشان مشهدی رجب، مرده است. آنها در حال جروبحث بودند که با دزدی روبهرو میشوند.
آب زندگی: داستان سه برادر است که هر کدام راهی را پیش میگیرند تا زندگی خود را بسازند و از پدر خود جدا میشوند.
معرفی نویسنده کتاب زنده به گور
صادق هدایت یکی از مشهورترین و محبوبترین نویسندگان ایرانی است و بسیاری از منتقدان همچنان کتاب بوف کورِ وی را برجستهترین و بهترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران میدانند. وی در جوانی به گیاهخواری روی آورد و در همین خصوص کتاب «فواید گیاه خواری» را نوشت. هدایت معتقد بود که اگر انسانها میخواهند جنگ از میان برود باید دست از کشتن حیوانات بردارند.

صادق هدایت
درباره کتاب زنده به گور
زندهبگور مجموعه داستانی از صادق هدایت است که در سال 1312 منتشر شد. این کتاب مشتمل بر 9 داستان کوتاه است که به ترتیب عبارت اند از: زنده به گور، حاجی مراد، اسیر فرانسوی، داوود گوژپشت، مادلن، آتش پرست، آبجی خانم، مرده خور ها و آب زندگی. مهم ترین داستان این کتاب زنده به گور است که نام کتاب هم بر گرفته از این است. برخی از کارشناسان بر این باور هستند که داستان زنده به گور در مورد خود صادق هدایت است و آینه ای از تجربیات و شخصیت وی می باشد.
این داستان در مورد مردی که تا دوران جوانی اش در ایران زندگی کرده و سپس به خارج مهاجرت کرده است. او از همه کس و همه چیز بیزار است حتی از خودش هم بیزار است و قصد خودکشی دارد، خودش را جلو ماشین می اندازد، سعی می کند با مبتلا شدن به بیماری کار را تمام کند، حتی سم می خورد و در اخر هم تلاش می کند با خوردن تریاک خودش را از بین ببرد اما هیچ کدام از این راه ها به نتیجه نمی رسند. او حتی در خودکشی هم موفق نمی شود، ولی در پایان داستان متوجه می شویم که این مرد دیوانه بوده و این ها یادداشت هایی است که از او باقی مانده چرا که مرده است.
در کل داستان آمیزه ای از افسردگی و اختلال شخصیت است، ویژگی هایی که در اکثر داستان های هدایت به چشم می خورد. این تیپ شخصیت ها نیز در زندگی واقعی وجود دارند و خیلی دور از ذهن نیستند، آدمی که رنج می کشد و درگیر یک سلسله افکار رنج آور است، چون ارتباطش با واقعیت کاملا قطع نشده، از وضعیت خودش آگاه است. اما این فهمیدن مطلع بودن از رنج کشیدن، به معنی تسلط بر خود داشتن نیست، در افکار وسواسی این حالت ها وجود دارد.

کتاب زنده به گور
جملات برگزیده کتاب زنده به گور
– چقدر هولناک است! وقتیکه مرگ آدم را نمیخواهد و پس میزند!
– هرکسی مطابق افکار خودش، دیگری را قضاوت میکند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.
– یک احساساتی هست، یکچیزهایی هست که نمیشود به دیگری فهماند. نمیشود گفت، آدم را مسخره میکنند.
– کسی تصمیم به خودکشی نمیگیرد، خودکشی با بعضیهاست و در خمیره و در سرشت آنهاست، نمیتوانند از دستش بگریزند.
– من همیشه زندگانی را به مسخره گرفتم. دنیا، مردم، همهاش به چشمم یک بازیچه، یک ننگ، یکچیز پوچ و بیمعنی است.
– یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد، کسی زبان من را نداند، میخواهم همهچیز را در خود حس بکنم. اما میبینم برای این کار درست نشدهام.
ارسال دیدگاه