معرفی کتاب بینوایان ویکتور هوگو
نام کتاب: کتاب بینوایان
نویسنده: ویکتور هوگو
زبان : فرانسوی
گونه: ادبی رمان حماسی و داستان تاریخی
تاریخ نشر : 1862
شمار صفحات: 1462
ویرایشگر، مترجم: لوران سوئور
قالب: نسخه کیندلانسان
معرفی نویسنده بینوایان
ویکتور هوگو شاعر و رمان نویس فرانسوی بود که پس از آموزش به عنوان وکیل، به حرفه ادبی پرداخت. او به یکی از مهم ترین شاعران، رمان نویسان و نمایشنامه نویسان رمانتیک فرانسوی در زمان خود تبدیل شد. از آثار برجسته او می توان به تفکرات، بدبختان و نوتردام پاریس اشاره کرد .هوگو در 26 فوریه 1802 در بزانسون فرانسه متولد شد.او پسر جوزف لئوپولد سیگیسبرت هوگو، افسر ارتش ناپلئون و سوفی تربوشه، سلطنتی کاتولیک بود
معرفی کلی کتاب بینوایان
بینوایان یک رمان تاریخی فرانسوی نوشتهٔ ویکتور هوگو است که اولین بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و بهعنوان یکی از بزرگترین رمانهای قرن ۱۹م شناخته میشود عنوان فرانسوی Les Miserable که در فارسی «بینوایان» ترجمه شده، نام معروفترین اثر ویکتور هوگو است که در اوایل سال ۱۸۶۲ میلادی به چاپ رسید. این رمان پنج جلدی جزو طولانیترین آثار ادبیات داستانی جهاناست.
شخصیتهای اصلی داستان بینوایان:
- ژان والژان، قهرمان داستان
- کوزت، دختر فانتین
- ژاور، بازرسی که در پی ژان والژان است
- فانتین، مادر کوزت
- ماریوس پونتمرسی، پسر ژرژ پونتمرسی، سرهنگ ارتش ناپلئون
- میریِل، اسقف شهر دینی
- آقای تناردیه، صاحب مسافرخانه (سرپرست کوزت در کودکی)
- خانم تناردیه، همسر تناردیه
- اِپونین، دختر بزرگ تناردیه
- آقای گیلنورمند، پدربزرگ ماریوس
- گاوروش، پسر بزرگ تناردیه
خلاصه داستان بینوایان
ژان والژان، قهرمان رمان ویکتور هوگو در سال 1862، به دلیل دزدی نان برای سیر کردن خانواده گرسنه خود، محکومیت طولانی زندان خود را سپری کرد. او نه با گذراندن زمان، بلکه با مهربانی اسقفی که از دزدی دیگری چشم پوشی می کند، تغییر می کند، که به والژان هم امید می دهد و هم پول کافی برای اصلاح زندگی اش.
او با نامی دیگر راهی شهر مادلین میشود و با تلاش فراوان موفق میشود اوضاع کاری را روبراه کند و صاحب کارخانه میشود. او زنی را که در کارخانهاش کار میکند به خاطر داشتن فرزندی نامشروع، اخراج میکند.
و مدتی بعد، وقتی زن در حال مرگ است، به او قول میدهد که از دخترش مراقبت کند. اما همانجا هویتش لو میرود و توسط بازرس ژاور دستگیر و راهی زندان میشود.
ژان والژان اینبار از زندان فرار میکند و به سمت شهر مونتفرمیل میرود؛ جایی که دختر آن زن را، که کوزت نام دارد، در خانه تناردیه پیدا میکند و میفهمد این خانواده به جای مراقبت از این دخترک از او سوء استفاده میکنند.
ژان والژان با پرداخت مبلغی، کوزت را آن خانواده میگیرد و باهم راهی پاریس میشوند. آنها به صومعهای پناه میبرند و در آنجا ژان والژان به باغبانی مشغول میشود و کوزت هم به مدرسه میرود.
ماریوس جوانی است که در خانوادهای ثروتمند زندگی میکند. او بعد از چالشی که با پدربزرگش دارد، از خانه خارج میشود و به عنوان دانشجوی رشته حقوق زندگیاش را ادامه میدهد.
ماریوس به طور اتفاقی کوزت را در پارکی میبیند و در یک نگاه عاشق و دلباخته او میشود. اما ژان والژان که سرسختانه مراقب دختر است نمیخواهد رابطهای بین این دو شکل بگیرد؛ او میترسد که کوزت را از دست بدهد.
در نتیجه بین آنها فاصلهای میافتد و در این زمان است که پسر جوان به رفقایش میپیوندد که یک قیام سیاسی علیه حکومت را آغاز کردهاند.
پس از اتفاقهایی، ژان والژان به پاریس برمیگردد و به ماریوس که به همراه دوستانش در حال مبارزه است، کمک میکند و او را که زخمی شده از مهلکه خارج میکند.
ماریوس پس از بهبودی با پدربزرگش آشتی میکند و از او اجازه میگیرد تا با کوزت ازدواج کند. در نهایت والژان گذشته خود را برای ماریوس تعریف میکند و از طرفی هم ماریوس به طریقی میفهمد این والژان بوده که وقتی او زخمی شده، جانش را نجات داده و در آخر قهرمان قصه در آرامش میمیرد.
ساخت فیلم بینوایان
فیلم بینوایان با درام بریتانیایی تهیه شده توسط کمپانی ورکینگ تایتل فیلمز و توزیع شده توسط یونیورسال استودیوز است. این فیلم بر اساس تئاتر موزیکالی با همین نام میباشد که آن نیز برگرفته از رمان مشهور بینوایان در سال ۱۸۶۲ اثر نویسنده فرانسوی، ویکتور هوگو است.
ارسال دیدگاه