
زندگینامه کمبوجیه دوم
نام: کمبوجیه دوم
پس از: کوروش بزرگ
دودمان: هخامنشیان
پدر: کوروش بزرگ
مادر: کاساندان
دوران: ۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد
تاجگذاری: سال ۵۳۰ پیش از میلاد
مهمترین اتفاق دوران فرمانروایی : فتح مصر
مرگ: ژوئیهٔ ۵۲۲ پیش از میلاد
محل مرگ: جایی در سوریهٔ امروزی
زندگینامه کمبوجیه دوم:
کمبوجیه دوم دومین شاه دودمان هخامنشی و آغازکنندهٔ دودمان بیست و هفتم مصر و فرزند ارشد کوروش بزرگ و کاساندان است.(پادشاهی کمبوجیه: ۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد) که گاهی در پارسی نوین با نام کامبیز یا کامبوزیا نیز شناخته میشود.
کورش بزرگ دو پسر داشت برادر بزرگ کمبوجیه که بزرگتر بودو برادر کوچک بردیا بود. کورش کمبوجیه را جانشین خود کرد و وی را پس از مرگ گئوبروو گمارده ی کورش در بابل ، شاه بابل کرد. همچنین بردیا را به فرمانروایی بسیاری از کشورهای ایران خاوری گمارد.
کمبوجیه در جنگ واپسین کورش بزرگ با بیابانگردان، همراه وی بوده و پس از کشته شدن کورش به عنوان جانشین وی راهی پارس شده است. این احتمال هست که کمبوجیه برای جلوگیری از تاخت وتاز بیابانگردان چند ماه نیروهای خود را درانجا نگاه داشته است. پس از کشته شدن کورش ،کمبوجیه شاهنشاه شد و بردیا همچنان فرمانروای ایران خاوری ماند.
کمبوجیه با فیدایمیا دختر هوتن، یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد.
کشتن برادرش بردیا
کمبوجیه پسر ارشد کوروش کبیر و از شاهدختی هخامنشی بود، و در هشت سال آخر سلطنت پدر، با وی شرکت ، و عنوان { شاه بابل} داشت. کوروش کبیر در طی حیات ، به پسر دوم خود بردیا اداره ی ایلات شرقی شاهنشاهی را تفویض کرده بود .پس از مرگ پادشاه بزرگ ، اغتشاشات – که بردیا در آنها شرکت داشته – در همه ی جوانب به وجود آمد .
کمبوجیه که سیاست مداری مجرب بود ، به خوی او با پدرش اختلاف داشت ، تصمیم گرفت که ریشه ی هر نهضتی را که موجب تضعیف قدرت وی و عدم ثبات تاج و تخت باشد ، قطع کند .وی دستور داد بردیا را هم مخفیانه به قتل برسانند
پس از کشتن بردیا، جز چند تن از مردم، کسی از راز کشتن او باخبر نبود؛ از جملهٔ آنان پیشکار کمبوجیه بود که کاخ شاهی را در دست داشت. این مرد برادری داشت که به بردیا شباهت بسیاری داشت. او طرحی اندیشید و به برادر خود گفت که تو باید بهنام پسر کوروش بر تخت شاهی بنشینی. بردیای دروغین بر تخت نشست و دو برادر به سراسر کشور و از جمله به مصر، پیک و پیغام فرستادند که از این پس باید فرمانبردار بردیا پسر کوروش بود نه کمبوجیه.
کمبوجیه اندکی بعد از این واقعه و پس از اعتراف به کشتن بردیا در نزد بزرگان پارس که در بستر مرگ او حضور داشتند، پس از هفت سال و پنج ماه شاهی درگذشت.
بیشتر بخوانید:قوم مادها که بودند؟همه چیز درباره قوم مادها
پیروزی بر مصر:
پس از درگذشت کورش، فرعون مصر پسرش پسامتیک را برای بازیابی فلسطین و سوریه با سپاه بزرگی به آنجا فرستاد.
کمبوجیه لشکرکشی خود را پس از یک تدارک جنگی و سیاسی گسترده آغاز کرد. سپا های مصری آمدن هخامنشیان را تهاجم چندین کشور نگاشته اند، هرودت نیز می گوید بیشتر مردم کشورهای پیرو هخامنشیان، سربازانی در لشکر وی داشتند.
کمبوجیه را می توان بنیادگذار نیروی دریایی ایران دانست. این ناوگان، نخست از مردان و ابزاری پدید آمده بود که از آسیای کوچک و فنیقیه گرفته شده بود، قبرس نیز به ایران پیوست که در لشکرکشی به مصر کشتی هایی فرستاد.
در دریای کاسپین نیز نیروی دریایی پدید آمد تا از تاخت و تاز مردم دشت نشین فرای دریا به سرزمین های هخامنشی جلوگیری شود که درینجا ساختاری ایرانی داشت.
کمبوجیه خود برای جنگ با مصریان به شام لشکر کشید. در رویارویی دو سپاه ، کمبوجیه پیروز شد و پسامتیک به فلسطین عقب نشست.
دراین هنگام پسامتیک از درگذشت پدرش( شاید آبان سال ۳۳ پس از برتخت نشستن کورش یا نوامبر ۵۲۶) آگاه شد و با شتاب به مصر بازگشت. کمبوجیه به دنبال وی راهی مصر شد. باری شش ماه پس از درگذشت فرعون پیشین، ارتش ایران به پلوزیم، دروازه ی مصر، در دهانه ی خاوری دلتای نیل (اسماعیلیه ی کنونی) رسید( بهار سال ۳۴). چنین بر می آید که دریاسالار مصری و گروهی روحانی انگیزه ای برای پایداری نداشته اند چرا که جنگی دریایی روی نداده است.
هم چنین فرمانده ی مزدوران یونانی لشکر مصر بر سر اندازه ی دستمزد با کارگزاران مصری به هم زده به کمبوجیه پیوست. وی رازهای لشکری مصریان را برای ایرانیان بازگو کرد. سپاه مصر در نزدیکی پلوزیم جای گرفته بود. سپاه ایران نیز در همان نزدیکی اردو زد. در نبرد پی آمد که کشته ی بسیار برای هردو سوی نبرد به همراه داشت ارتش ایران به پیروزی رسید.
کارهای کمبوجیه در مصر
کمبوجیه پس از حمله به مصر، نظم و امنیت را برقرار کرد، سیاست تساهل دینی پدرش را در پیش گرفت، نیروهای خود را از معابد اشغالشده فرا خواند و مسئولیتهای اجرایی بیشتری به مصریها، از جمله اوجاهورسنت سپرد و درآمدهای پیشین معبد الههٔ نیت در سائیس را مقرر کرد. براساس قوانین سنتی شاهانهٔ مصری، او رسماً «فرعون مصر» لقب گرفت و خود را «شاه مصر علیا و مصر سفلی» و «از نسل خدایان هوروس، رع و اوزیریس» نامید. این سیاستها همانند کارهای پدرش در بابل بود و با هدف جبران گذشته و جذب مصریها صورت گرفت ولی با شورش پسامتیخ سوم، به یکباره پایان یافت.
ازدواج کمبوجیه با آتوسا و رکسانا واقعیت دارد
هرودوت مینویسد
ازدواج میان محارم در خاندانهای سلطنتی عتیق، برای نگهداری خون و مالکیت رایج بودهاست و عیلامیان و مصریان و تایلندیها و غیره، این رسم را داشتهاند. در داستانهای افسانهای ایران جمشید ناچار با خواهر خود زناشویی کرد ولی این داستان کمبوجیه نشان میدهد که پارسیان در آن زمان از این رسم ناخوشنود بودهاند.
پس از کشتن گاو مقدس کمبوجیه تغییر اخلاق داد و مصریان اعتقاد راسخ داشتند که تغییر حالش ناشی از همین گناه بودهاست. با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این به این خیال افتاد که برخلاف شرع و آئین قومی خویش، با خواهر خود آتوسا ازدواج کند.
پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید «آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟» داوران شاهی پاسخی متناسبی یافتند که نه خلاف واقع بود و نه جان آنها را به خطر میانداخت. آنها هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار میداد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. کمبوجیه نه یک بار بلکه دو دفعه، از حق جدید، استفاده کرد و با خواهر جوان ترش رکسانا هم ازدواج کرد. رکسانا در سفر مصر همراه او بود.
علت مرگ رکسانا چیست؟
یونانیها دربارهٔ مرگ رکسانا میگویند که رکسانا روزی گریه میکرد و کمبوجیه علت آنرا پرسید و رکسانا جواب داد که بیاختیار یاد بردیا افتادهاست که کسی را یار و غمخوار نداشتهاست ، بنابرقول یونانیان این ماجرا و خشم کمبوجیه باعث مرگ خواهرش شد. از طرف دیگر مصریها میگویند، برادر و خواهر بر سفرهٔ طعام نشستهبودند.
در آن حین رکسانا بوتهای کاهو به دست گرفته، پس از کندن برگهای آن، از برادرش پرسید «این کاهو با برگ خوش طعم تر است یا بیبرگ؟» کمبوجیه گفت «با برگ را بیشتر دوست دارد.» خواهرش اظهار داشت که «وی نسبت به خاندان کوروش مثل این کاهو رفتار و آنرا لخت و عریان کردهاست.» کمبوجیه از سخن او برآشفته شده و لگدی بر پهلوی او زد و چون بانو باردار بود، باعث سقط جنین شد و متعاقب آن رکسانا نیز درگذشت.
کشتن رکسانا به دست کمبوجیه ظاهراً باید قسمتی از همان شایعات خلاف حقیقت باشد که داریوش میگوید نه فقط ماد و پارس بلکه در سایر ولایات نیز دربارهٔ کمبوجیه منتشر میشد و مردم را طبعاٌ به مدعی او که در ماد به عنوان بردیا پسر کوروش قیام کرده بود، علاقمند میساخت.
بیشتر بخوانید:قوم پارس ها که بودند؟ ظهور امپراتوری هخامنشیان
مرگ کمبوجیه
کمبوجیه در بهار سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در پایان سه سال دوری از وطن بخاطر خبرهای بدی که از ایران میرسید و طغیان بدفرجامی که در آنجا روی دادهبود و حضور او را در آنجا الزامی میکرد، روی به ایران آورد. او شنیده بود که یکی از مغان اهل ماد خود را بردیا پسر کوروش گفته و بر تخت سلطنت نشسته و مردم همه به طرف او رفتهاند.
کمبوجیه در موقعیت بسیار دشواری واقع شد چون خود میدانست که بردیا را کشته، ولیکن نمیتوانست این مطلب را علناً ابراز کند. معهذا قبل از آنکه با محرک این طغیان که مردم او را بردیا پسر کوروش میخواندند، روبرو شود در بین راه در حدود دمشق بطور مرموزی مرد.
هرودوت و کتزیاس مینویسند که مرگ در اثر تصادف اما به دست خودش روی دادهاست. قول داریوش هم که در کتیبه بیستون میگوید «به مرگ خود، مرد» در عین حال که خودکشی را نفی میکند، مرگ طبیعی را هم تقریباً انکار میکند. به احتمال قوی، وقوع حادثهای که مسبب آن خود کمبوجیه بوده، عامل مرگ او بودهاست. کمبوجیه از خود هیچ فرزندی باقی نگذاشت.
بیشتر بخوانید:زندگینامه کورش کبیر بنیانگذار و نخستین امپراطوری هخامنشی
ارسال دیدگاه