روز سروش و جشن سروشگان در ایران باستان

یکشنبه 7 فروردین 1401 فرهنگ و هنر

روز سروش و جشن سروشگان در ایران باستان

 

هفدمین روز از هرماه در ایران باستان روز سروش نام دارد که هفدهم فروردین ماه اولین روز سروش سال می باشد که دراین روز به ستایش پروردگار می پرداختند. نماد این روز خروس به ویژه خروس سپید بوده است.

 

 

 

 

جشن سروشگان چه روزی است؟
هفدهمین روز از هر ماه در گاهشماری ایرانی « سروش » نام دارد و هفدهم فروردین نخستین روز سروش سال ، هنگام جشن « سروشگان » یا جشن « هفده روز » است. این روز در ستایش « سـرَئوشَـه/ سروش » ، ایزد پیام آور خداوند و نگاهبان بیداری بوده است.

نماد جشن سروشگان چیست؟
خروس و به ویژه خروس سپید از گرامی ترین جانوران در نزد ایرانیان به شمار می رفته و به سبب بانگ بامدادی ، نماد سروش دانسته شده است.

نام دیگر جشن سروشگان چیست؟
سروش و جشن سروشگان در اوستا به صورت sraoša یا seraoša آمده است. این واژه از ریشه ی sru مشتق شده و در اوستا ، هم به معنی «فرمانبرداری» و هم نام یکی از ایزدان است. سروش ، ایزدی است که نیایش را به مردم آموخت. او از ایزدان بزرگی است که قبل از طلوع آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا می خواند و بر نظم جهان مراقبت دارد.

داستان سروش
ایزد سروش بر فراز کوه البرز کاخی دارد ، با یک هزار ستون که به خودی خود روشن و ستاره نشان است. گردونه ی او را در آسمان ، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سم های زرین می رانند. هیچ موجودی از ایشان پیشی نمی گیرد و بدین گونه است که او دشمنان خود را هر کجا که باشند ، دستگیر می کند. سروش همیشه بیدار است و هرگز به خواب نمی رود و مخلوقات مزدا را پاسبانی می کند و برای محافظت نوع بشر هر روز و هر شب ، سه بار به دور زمین می گردد. نماد مادی سروش خروس نام نهاده شده که با بانگ بامدادی خود مردم را به ستایش خداوند بخواند.

 

صفات سروش در اوستا
سروش در میان ایزدان نخستین کسی است که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود. نخستین کسی که مراسم مذهبی به جای آورد و پنج گات های زرتشت را بسرود. ایزد سروش بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون «خشم» ، «کنده یا مستی» ، «بوشاسپ یا خواب و تنبلی» و از همه مهمتر «دروغ» را از میان ببرد.

 

سروش کیست و چه خصوصیاتی دارد؟
سروش نابودکننده ی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رشن (دو ایزد باستانی ایرانیان) اعمال انسان ها را سنجیده و به نیکو کاران پاداش و به بدکاران کیفر می دهد. او فرمانروا و دهبد جهان است. بر تمامی ارزه (کشور غربی) و سوه (کشور شرقی) فرمانروایی دارد. او نگهبان تن در جهان است و برای نگهبانی آفریدگان ، همواره بیدار و هوشیار بر گرد جهان می گردد.

قوی بازو ، چست و چالاک ، چابک ترین در میان جوانان ، شهریار جهان ، دارنده ی سلاح سخت ، دارای سلاح آخته ، دارای ابزار مینوی یعنی «اهونور» ، «یسنوکرتی» و «فشوشومانتره» ، «تنومانتره» یعنی دارای پیکری با کلام مقدس ، پاک ترین سرور پاکی ، دارای اندیشه ای والا ، خوش سخن ، نگهبان آفریدگان ، پاسبان اسرار گیتی و پناه دهنده ی بینوایان.

روز سروش از زبان ابوریحان بیرونی

سروش اولین کسی است که مردم را برای ستایش پروردگار به زمزمه کردن امر کرده است. در این روز دعا و عبادت و به معبد رفتن بسیار نیک است.

ز گیتی برآمد سراسر خروش

به آذر بد این جشن روز سروش

روز سروش از زبان فردوسی
روز سروش است که گوید سروش

باده خور و نغمه مطرب نیوش

 

سروش در شاهنامه

سروش در شاهنامه اولین موجود ماورالطبیعی است که در بخش اساطیری شاهنامه ، یعنی داستان کیومرث به ‏صورت پری پلنگینه‏ پوش بر کیومرث آشکار می‏ شود و او را از توطئه اهریمن و خزروان دیو آگاه می‏ سازد و به نبرد با اهریمن برمی ‏انگیزد و پس از کشته‏ شدن سیامک باز هم بر کیومرث ظهور می ‏کند و او را به ترک سوگ یک ساله فرا می‏ خواند و به نبرد با اهریمنان و دیوان ، یعنی تداوم مبارزه ، دعوت می‏ کند.

هنگامی که «خسرو پرویز» از «بهرام چوبین» گریخت و به کوه پناه برد و از خداوند جهان یاری خواست ، سروش به پیکر انسانی سوار بر اسب درحالی ‏که جام ه‏ای سبز بر تن داشت ، نزد خسرو پرویز آمد و او را از میان دشمنان عبور داد و به وی مژده سلطنت بخشید.

اگرچه فردوسی در این مورد به شکل سروش اشاره نمی‏کند ، اما از سیاق سخن و گفتگوی او با کیومرث چنین بر می ‏آید که سروش در پیکر انسانی زیبا بر وی ظاهر شده است ، همچنان که بر فریدون نیز به همین صورت جلوه می ‏کند و او را از کشتن ضحاک باز میدارد ، اما دقیق‏ترین تغییر چهره سروش وقتی است که به هیأت انسانی خداپرست و نیکخواه با مویی همچون مشک که تا پایش فروهشته است و رویی همچون حور بهشتی (که یادآور پری پلنگینه‏پوش یا زیبارویی با جامه‏ای از پوست پلنگ در داستان کیومرث است) به نزد فریدون میآید و به او افسونگری و شناخت نیک و بد را میآموزد تا او را قادر سازد که کلید بندها را بداند و افسون‏ها را بگشاید.

فریدون پس از این دیدارتن خود را پرتوان و دولت خویش را بیدار مییابد. سروش یک بار هم در پیکر موبدی در رویای سام آشکار میشود و او را به باز آوردن زال فرامی ‏خواند و در کین ‏خواهی از کشندگان سیاوش نیز باز در خواب بر گودرز آشکار میشودو او را از جایگاه کیخسرو آگاه می ‏کند و در همین اوان بر هوم زاهد نیز جلوه میکند.در هنگامی که خسروپرویز از بهرام چوبین گریخت و به کوه پناه برد و از خداوندجهان یاری خواست ، سروش به پیکر انسانی سوار بر اسبی خنگ درحالی ‏که جامه‏ای سبز برتن داشت به نزد خسروپرویز آمد و او را از میان دشمنان عبور داد و به وی مژده سلطنت بخشید.

آخرین ظهوری که از سروش در شاهنامه وجود دارد (اگرچه فردوسی به نام سروش در این مورد اشاراتی ندارد) در داستان اسب آبی دریای شهد است :

زدریا برآمد یکی اسب خنگ

سرین گرد چون گور و کوتاه لنگ

دوان و چو شیر ژیان پر زخشم

بلند و سیه خایه و زاغ چشم

وقتی این اسب از دریا برمی ‏آید و بر یزدگرد گناهکار آشکار می ‏شود ، شبانان از گرفتن او در میمانند ، ولی یزدگرد با زین و لگام به نزد او میرود و اسب به‏راحتی رام اومیشود و دست و پای می ‏جنباند و شاه بر او لگام مینهد ، اما همین‏که میخواهد تنگ براو ببندد؛ بنابرآنچه در شاهنامه آمده است :

بغرید و یک جفته زد بر سرش

به خاک اندر آمد سر و افسرش

چو او کشته شد ، اسب آبی چو گرد

بیامد بدان چشمه لاژورد

به آب اندرون شد تنش ناپدید

کس اندر جهان این شگفتی ندید.

سروش از نگاه حافظ

هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد

که بر آن جور و جفا ، صبر و ثباتم دادند

سحرزهاتف غیبم رسید مژده به گوش

که دور شاه شجاع است ، می دلیر بنوش

هاتفی از گوشه ی میخانه دوش

گفت : ببخشند گنه ، می بنوش

چه گویمت که به میخانه دوش مست وخراب

سروش عالم غیبم ، چه مژده ها داده است

عفو الهی بکند کار خویش

مژده ی رحمت برساند سروش

بیار باده که دوشم سروش عالم غیب

نوید داد که عام است فیض رحمت او

 

برخی از ویژگی های گردهمایی ها و مراسم ایران باستان


بررسی جشن های ایرانی و زمان برگزاری آنها نشان دهنده ویژگی هایی مشترک در میان همه آنهاست.

  •  تقریبا همگی در پیوند با پدیده های طبیعی و کیهانی و اقلیمی هستند و به همین دلیل کوشش شده است تا زمان برگزاری آنها هر چه بیشتر با تقویم طبیعی منطبق باشد.
  • تقریبا هیچ کدام برگرفته از دستورهای دینی نیستند. با اینکه همواره پیروان ادیان گوناگون تلاش کرده اند که برخی از آنها را مراسم دینی خود معرفی کنند ، اما نمی توان آنها را متعلق به هیچ دینی دانست.
  •  با سرور و شادی همراه هستند و غم و اشک و گریه در آنها جایی ندارد. حتی مراسم عید «بمو» در میان مانویان که اتفاقا همزمان با روز جان باختن مانی بوده ، همراه با سرود و شادی برگزار می شده است.
  •  احترام و پاسداشت همه مظاهر طبیعت است. در هیچکدام از آیین های ایرانی اثری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات دیده نمی شود. بلکه حتی با آیین هایی همراه است که به انگیزه پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست برگزار می شود.
  •  جشن های ایرانی پیوند ناگسستنی با آتش دارند. حتی اگر آن جشن پیوند چندانی با آتش نداشته باشد ، اما عموما آتشی کوچک به آن رسمیت و تقدسی بیشتر می بخشد.
  •  ویژگی عمومی جشن ها و مراسم ایرانی چنین است که با زادروز یا سال مرگ کسی در پیوند نیست و آنگونه که از متون کهن همچون شاهنامه برمی آید ، برای ایرانیان زادروز کسی اهمیتی فراوان نداشته و به ندرت آنرا ثبت می کرده اند. آنچه برای ایرانیان باارزش بوده و آنرا ثبت کرده و گاه جشن می گرفته اند ، «انجام کاری بزرگ» بوده است که نمونه های آن را در شاهنامه فردوسی می بینیم. می دانیم که فردوسی نیز تنها به ثبت زمان پایان کار بزرگ خود که همانا «سرایش شاهنامه» باشد ، بسنده کرده و از یادآوری صریح زادروز خود خودداری کرده است.
  • یکی دیگر از ویژگی های عمومی این جشن ها در گستردگی مراسم است. ایرانیان جشن ها و آیین های میهنی خود را به گونه ای یکپارچه و با همبستگی و همزیستی شگفت انگیزی برگزار کرده و تفاوت های قومی و دینی و زبانی را عامل بازدارنده این یگانگی نمی دانسته اند. آیین های ایرانی متعلق به همه ایرانیان است و همه برای نگاهبانی از آن کوشیده اند.

19 فروردین، ‌جشن فروردینگان

روز امید

جملات در مورد شادی و امیدواری در روز امید!

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا