
مشخصات رمان کلیدر
نام کتاب:رمان کلیدر
نویسنده:محمود دولتآبادی
کشور:تهران
زبان:فارسی
موضوع:رمان
گونه: ادبی -واقعگرایی
ناشر :نشر پارسی-فرهنگ معاصر
تاریخ نشر:“۱۳۶۳–۱۳۵۷
شمار صفحات: ۲٬۸۳۶
درباره رمان کلیدر
کِلیدَربلندترین اثر محمود دولتآبادی است که در سه هزار صفحه و ده جلد به چاپ رسیده و روایت زندگی یک خانوادهٔ کرد ایرانی است که به نیشابور خراسان کوچانده شدهاند. داستان کلیدر که متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم است بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ روی میدهد. کلیدر نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است
مجموعه 10 جلدی رمان کلیدر بین سالهای 1357 تا 1363 منتشر شد. شش جلد ابتدایی کتاب همزمان با انقلاب 57 چاپ شد که به سرعت میان مردم محبوبیت پیدا کرد و پس از انتشار جلدهای پایانی هم محبوبیت خود را حفظ کرد و بین روشنفکران بحثهای زیادی را راه انداخت. ترجمه آلمانی کلیدر نیز به قلم «زیگرید لطفی» در زوریخ منتشر شد.
نویسنده رمان کلیدر
محمود دولتآبادی (Mahmoud Dowlatabadi) از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است.دولتآبادی در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار در یک خانواده کُردزبان متولد شد.
محمود دولتآبادیکه به دلیل ادییات حماسی و منحصر به فردی که دارد از دیگر نویسندگان ایرانی متمایز شده است. پس از دوران دبیرستان مشغول به تحصیل در رشته تئاتر شد و نمایشنامههایی از نویسندگان بزرگی مانند «برشت»، «آرتور میلر» و «بهرام بیضایی» را روی صحنه برد و تسلط او را در زمینهی ادبیات کهن و فولکلور بالا برد.
محمود دولتآبادی در سال ۱۳۴۹ با مهرآذر ماهر ازدواج کرد و آنها دو پسر به نامهای سیاوش و فرهاد و دختری به نام سارا دارند
شخصیتهای اصلی رمان کلیدر
گل محمد:گل محمد شخصیت اصلی داستان کلیدر است. دولت آبادی برای ساخت و پردازش شخصیت گل محمد از کاراکترهای بیشماری در طول داستان کمک گرفته است تا به طور غیرمستقیم گلمحمد را به مخاطب معرفی کند. گل محمد و یارانش به عنوان شخصیتهای اصلی داستان علیه زمینداران قیام میکنند و به قهرمان روستاییان تبدل میشوند. اما پس از این اتفاق مشکلات گل محمد آغاز میشود.
مارال: مارال دختر جوان کردی است که داستان با حرکت او برای ملاقات پدر و نامزدش دلاور شروع میشود. او در ادامهی داستان با گل محمد ازدواج میکند و همین موضوع باعث ایجاد کینه دلاور (نامزد سابق مارال) و اختلاف بین اقوام مختلف میشود.
ستار :ستار جوانی پینه دوز است که گل محمد در یکی از سفرهایش به شهر با او آشنا میشود و کسی است که باعث فرار گل محمد از زندان میشود. ستار یکی از یاران گل محمد در مبارزاتش علیه اربابان است.
خلاصهٔ داستان رمان کلیدر
مارال، دختر جوان کرد، اسبش را به سوی زندان شهر میتازاند تا پدر و نامزدش، دلاور، را که هر دو در حبساند ملاقات کند. شخصیتهای اصلی داستان همگی به هنگام دیدار مارال از زندان شهر و بازگشت به نزد عمهاش، بلقیس، معرفی میشوند.
بلقیس و شوهرش، کلمیشی، سه پسر و یک دختر به نامهای خانمحمد، گلمحمد، بیگمحمد، و شیرو دارند. خشکسالی شدید امرار معاش این خانواده را که غالباً متکی بر چوپانی است، دشوار کرده و آنان را به دیمیکاری که محصول و سود قابلتوجهی ندارد واداشتهاست.
گل محمد، پسر دوم خانواده است که بهتازگی از خدمت اجباری سربازی بازگشته و همسری به نام زیور دارد. او و مارال عاشق یکدیگر میشوند و گلمحمد مارال را به همسری میگیرد. این ازدواج تخم عداوت و مخاصمه را در دل دلاور، نامزد سابق مارال، میکارد.
با گذشت داستان، تنشها و کشمکشها میان طایفهها و خانوادههای مختلف تشدید میشود و در میان این منازعات و دشمنیها، گلمحمد در حین دفاع از خود، حاج حسین چارگوشلی، یکی از مالدارهای اسم و رسم دار روستایی را به قتل میرساند.
پس از وقوع این حادثه، دو امنیه به بهانهٔ وصول مالیات گلّههایی که وجود نداشت و در اصل برای تحقیق در رابطه با جنایت انجامگرفته به نزدیکی آن منطقه میآیند. گلمحمد که به اصل ماجرا پی برده بود امنیهها را میکشد و جسدشان را میسوزاند. گلمحمد دستگیر و زندانی میشود، اما سرانجام به کمک ستار از زندان میگریزد.
ستار فعال سیاسی و عضو حزب توده است که در منطقه زیر پوشش یک پینهدوز به فعالیت سیاسی میپردازد و در رؤیاهایش گلمحمد را رهبر آینده و بالقوهٔ قیام مردمی ایران میبیند. گلمحمد پس از فرار بهناچار زندگی مخفیانهای را پیش میگیرد.
گلمحمد و یارانش به جنگ با اربابها و خانها که دهقانان فقیر و عشایر را مطیع خود کردهاند و از آنها سوءاستفاده میکنند میپردازند. افسانهها پیرامون گلمحمد و یاران مسلحش بهسرعت در سرتاسر منطقه میپیچد و گلمحمد که اندکاندک به چهرهای محبوب نزد مردم تبدیل میشود، در نقش قهرمان آنان ظاهر میشود. برای گلمحمد دشواریها تازه شروع شدهاست، دلشورهٔ حفظ قهرمانی مشکلتر از قهرمانشدن است.
فشارهای روانی گلمحمد را غرق در تردید، سراسیمگی، سردگمی، و تشویش درونی میکند. گلمحمد احساس میکند که به آخر خط رسیده و پایان کارش نزدیک است. با تلاش نافرجام یکی از اعضای حزب توده برای ترور محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، ورق برمیگردد. حزب توده به محاق سیاسی فرومیرود و از هرگونه فعالیت رسمی منع میشود.
اوضاع سیاسی جامعه دستخوش تغییراتی بنیادین میشود و دهقانان رنجکشیدهای که روزی برای ایستادگی در برابر اربابان زورگو همقسم شده بودند، یکی پس از دیگری شانه خالی میکنند. اربابان و مقامات حکومتی در نهایت موفق میشوند تا ناآرامیها و شورشها را بخوابانند و رمان کلیدر با کشتهشدن گلمحمد و تقریباً تمامی کسانی که به نحوی با خانوادهٔ کلمیشی مرتبط بودند به پایان میرسد. ستار نیز که برخلاف دستورالعملهای حزب توده همپای گلمحمد جنگیده بود، کشته میشود
واکنشها به رمان کلیدر
حمد شاملو در مورد رمان کلیدر گفته است: «کلیدر قلهای است که از مه بیرون است.»
بزرگ علوی نیز در مورد رمان کلیدر چنین نظری دارد: «این کتاب تاریخ سه هزار سالۀ ایران را در خودش دارد.»
ارسال دیدگاه