
مشخصات رمان غرور و تعصب
نام کتاب:رمان عاشقانه غرور و تعصب
نویسنده:جین آستن
کشور:بریتانیا
زبان:انگلیسی
گونه: ادبی رمان کلاسیک ریجنسی (دوره نیابت سلطنت)
رمان غرور و تعصب
غرور و تعصب رمان مشهوری اثر جین آستن، نویسندهی انگلیسی است. این اثر دومین کتاب جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، درحالی که تنها ۲۱ سال داشت نوشت، اما تا سال ۱۸۱۳ چاپ نشد.
از این رمان بارها فیلمسازی شدهاست، که یکی از معروفترین نسخههای آن سال ۲۰۰۵ با بازی کیرا نایتلی (در نقش «الیزابت») و مَتیو مَکفادین (در نقش «آقای دارسی») بودهاست. نسخه کلاسیک آن هم با بازی لارنس اولیویه ساخته شد . سال ۲۰۰۴ هم بالیوود برمبنای این کتاب، فیلم عروس و تعصب را با بازی آیشواریا رای ساخت.
درباره نویستده کتاب جین آستین
جین آستین در 16 دسامبر 1775 در استیونسن انگلستان متولد شد. او هفتمین فرزند از یک خانواده پرجمعیت هشت فرزندی بود. جین به خواهرش کاساندرا بسیار نزدیک بود، او همچنان بهترین دوستش برای زندگی نیز بود. والدین جین، فرزندانشان را به یادگیری و نوشتن تشویق میکردند که همین مورد الهام و زمینهای برای تلاشهای آینده جین شد. او نویسنده پرشوری بود و اولین کتاب خود را در حدود سال 1787 به چاپ رساند.
پس از مرگ پدرش در سال 1805، جین با خانواده اش به نقاط مختلفی نقل مکان کرد. سبک نوشتنش توسط خوانندگانش مورد استقبال بسیار قرار میگرفت و آنان انتظار رمانهای دیگری از او را میکشیدند. اگرچه اوایل سال 1816 سلامت جسمیاش به خطر افتاد، اما اوستین حتی در پایان زندگی خود همچنان مشغول به نویسندگی بود. هنگامی که وضعیت بیماری او بدتر شد، برای درمان به وینچستر منتقل شد، جایی که در آغوش خواهرش در سن 41 سالگی در گذشت.
از آثار جین آستین
حس و احساسیت (۱۸۱۱)
منسفیلد پارک (۱۸۱۴)
اِما (۱۸۱۵)
نورثنگر اِبی (۱۸۱۸)
ترغیب (۱۸۱۸)
خلاصه رمان عاشقانه غرور و تعصب
رمان عامه پسند غرور و تعصب در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان و در فضایی روستایی روایت میشود. روایت خانواده آقا و خانم بِنِت است که پنج دختر دارند که از لحاظ شخصیتی با یکدیگر متفاوت هستندو گاهی دیوانه بازی از آنها جدا نمی شود . خانم بنت مشتاق است تا تمام دخترانش ازدواج کنند، به خصوص به این دلیل که کشیش ویلیام کالینز، هنگامی که آقای بنت بمیرد، املاک خانوادگی را تصاحب خواهد کرد.
در مجلس رقص، چارلز بینگلی ثروتمند و تازه وارد به بزرگترین دختر خانواده بنت یعنی جِین زیبا و خجالتی علاقهمند میشود. در این بین، دوست او آقای دارسی و الیزابت در مهمانی دیگری یکدیگر را میبینند، آنها صمیمیت کمتری را نسبت به هم بروز میدهند. غرور رتبه خانوادگی، ثروت و تعصب در مقابل نابرابری اجتماعی خانواده الیزابت، دارسی را درهم میکوبد، در حالی که الیزابت نیز، غرور و تعصب خود را در برابر دارسی حفظ میکند.
پس از آن کشیش کالینز مشتاقانه وارد ماجرا میشود، امید به ازدواج با یکی از دختران بنت. او به فکر الیزابت میافتد، ولی با جواب رد او مواجه میشود. کالینز سپس با دوست الیزابت، شارلوت لوکاس ازدواج میکند. در طول این زمان، الیزابت با جورج ویکهام جذاب که افسری نظامی است رابطه برقرار میکند. جاذبهای متقابل میانشان به وجود میآید، ولی ویکهام به او اطلاع میدهد که دارسی فردی توطئهگر است.
پس از اینکه بینگلی و خانوادش به طور ناگهانی ندرفیلد را ترک کرده و به لندن میروند، نگرش الیزابت نسبت به دارسی دگرگون میشود، زیرا او متقاعد شده است که دارسی رابطه بین بینگلی و جِین را سست کرده است. با این حال، دارسی به طور فزایندهای به الیزابت علاقهمند میشود، او هوش و سر زندگی الیزابت را تحسین میکند. بعد از چندی، الیزابت به دیدار شارلوت و آقای کالینز میرود که خانه آنها در کنار املاک دارسی است.
سپس دارسی به دیدن الیزابت میرود و عشق خود را به او ابراز میکند. الیزابت که از پیشنهاد دارسی شگفت زده شده است، فورا درخواست او را رد میکند و هنگامی که دارسی خواستار توضیح است، الیزابت او را متهم به شکستن رابطه جین و بینگلی میکند. دارسی سپس نامهای به الیزابت مینویسد که در آن او توضیح میدهد که چرا رابطه بینگی با جین بهم خورده است، زیرا معتقد است خواهر بینگلی چنین دسیسهای را ایجاد کرده است. او همچنین افشا میکند که ویکهام برای کسب ثروت او، سعی در ازدواج با خواهر 15 سالهاش دارد. با این افشا، الیزابت بیشتر به دیدار دارسی میرود.
بلافاصله بعد از آن، جوانترین دختر خانواده، لیدیا با ویکهام فرار میکند. این رسوایی میتواند شهرت دیگر خواهران را خراب کند. هنگامی که الیزابت این موضوع را به دارسی میگوید، دارسی ویکهام را با پول متقاعد میکند که با لیدیا ازدواج کند. علیرغم، تلاشهای دارسی برای حفظ این مورد به عنوان یک راز، الیزابت از اقدامات او نسبت به کوچکترین خواهرش با خبر میشود. بینگلی به تشویق دارسی به ندرفیلد باز میگردد و با جین ازدواج میکند. در نهایت، الیزابت که به واقعیت درونی دارسی که قلب مهربان اوست پی برده، به درخواستش مبنی بر ازدواج پاسخ مثبت میدهد.
شخصیتهای اصلی رمان عاشقانه غرور و تعصب
الیزابت بنت – شخصیت اصلی رمان عاشقانه غرور و تعصب. دختر دوم آقای بنت، باهوشترین و معقولترین دختر بین پنج خواهر است. در نهایت بر تعصب اولیه خود نسبت به آقای دارسی غلبه میکند.
آقای دارسی – نجیب زاده ثروتمند و برادرزاده خانم کاترین دبورگ است. اگرچه دارسی بسیار باهوش و صادق است، ولی دارای غروری بیش از اندازه نسبت به طبقه اجتماعی پایینتر از خود است. در طول رمان، او میآموزد که الیزابت را به خاطر شخصیت قویش تحسین و دوست داشته باشد.
جِین بنت – بزرگترین و زیبا ترین دختر خانواده بنت. جین بیشتر از الیزابت کم حرف و کمی خجالتی است.
چارلز بینگلی – بهترین دوست ثروتمند، نجیب زاده و مهربان آقای دارسی است که طبیعت پرشور او کاملا در نقطه متقابل دارسی است.
آقای بنت – پدر خانواده بنت، نجیب زاده متوسط درآمدی که دارای پنج دختر مجرد است. آقای بنت دارای حس شوخ طبعی است.
خانم بنت – همسر آقای بنت، زنی نادان و پر سر و صدا که تنها هدفش در زندگی ازدواج دخترانش است.
جورج ویکهام – افسر نظامی خوش تیپ و خوش چهرهای است که در ابتدا الیزابت را جذب خود میکند، اما سرانجام ماهیت واقعی او آشکار میشود.
لیدیا بنت – جوانترین دختر خانواده بنت، نابالغ و خودخواه است. بر خلاف الیزابت، لیدیا بی پروا خود را به ماجرا عاشقانهای با ویکهام میاندازد.
آقای کالینز – کشیشی متکبر که میخواهد اموال آقای بنت را به ارث برساند. وضعیت اجتماعی شخصی آقای کالینز چیزی نیست که قابل احترام باشد.
خانم بینگلی – خواهر پرافاده چارلز بینگلی است که بیهوده تلاش میکند تا توجه دارسی را خود جلب کند، به همین علت دسیسهای را زمینه چینی میکند. (شکرآب کردن رابطه جین و چارلز بینگلی کار او بوده است که به آقای دارسی نسبت داده شد)
خانم کاترین دبورگ – عمه دارسی و نجیب زاده ثروتمندی که حامی آقای کالینز است. او در طول داستان الیزابت را به خاطر سطح طبقاتی متوسطش نسبت به دارسی تحقیر میکند.
آقای و خانم گاردینر – برادر خانم بنت و همسرش. حس مراقبت و پرورش نسبت دختران خانواده بنت دارند، حتی باید گفت آنها والدین بهتری برای دختران هستند.
شارلوت لوکاس – دوست عزیز الیزابت است که 6 سال از او بزرگتر است. شارلوت عشق را مهمترین جزء ازدواج نمیداند.
جرجیانا دارسی – خواهر بسیار زیبا، ولی کمی خجالتی آقای دارسی است. او مهارت بالایی در نواختن پیانو دارد.
مری بنت – دختر سوم خانواده بنت است که خیلی کتابی سخن میگوید و بسیار جزییبین است.
کاترین بنت – دختر آخر خانواده میباشد که به شدت شیفه سربازان و افسران است.
ارسال دیدگاه