مشخصات رمان طلاییه
نام کتاب:رمان طلاییه
نویسنده : نگاه عدل پرور
ژانر : عاشقانه
موضوع رمان طلایه: عاشقانه ، هم خانه ای
تعداد صفحات رمان 469 صفحه
نویسنده رمان طلاییه:
نگاه عدل پرور متولد سال 1360، نویسنده ایرانی می باشد. از دیگر آثار او میتوان به رمان سقفی برای ما-رمان شمیم-رمان ثیب-رمان دلدادگان- رمان طلایه اشاره کرد
خلاصه رمان طلاییه:
داستان این رمان درباره ی دختری به نام طلایه است.
روزی طلایه که از قضا خانواده ی متدینی دارد به تولد دوستش دعوت می شود.
او با کلی خواهش و التماس رضایت مادرش را مبنی بر رفتنش به جشن تولد جلب می کند.
اما بعد از شرکت در جشن تولد متوجه فضای ناسالم آنجا می شود.
طلایه تصمیم می گیرد جشن تولد را ترک کند.
وقتی موضوع را با دوستش در میان می گذارد فریبا مانع از رفتن او می شود و او را تا نیمه شب نگه می دارد.
بالاخره با کلی خواهش فریبا رضایت می دهد طلایه را همراه شخصی به نام اشکان که او هم حالت طبیعی نداشته راهی خانه کند.
در راه بازگشت اشکان مسیر را تغیییر می دهد و طلایه را به ویلایی در همان نزدیکی می برد.
طلایه که انتظار چنین اتفاقی را نداشته از شدت ترس بیهوش می شود و وقتی به هوش می آید درد عجیبی در بدن خود حس می کند و خود را داخل ویلا می بیند.
از اتفاقاتی که ممکن است برایش افتاده باشد به شدت می ترسد و از ویلا فرار می کند و به سختی خود را به خانه می رساند.
بعد از آن اتفاق در ویلا او از ترس آبرو همه ی خواستگارهای خود را که همگی شیفته ی زیبایی او می شدند با هزار بهانه رد می کند تا این که…
قسمتی از رمان طلاییه:
عقربه های پت وپهن ساعت روی طاقچه انگار روی همان ساعت ۴ جا خوش کرده بودند.تازه از حمام فارغ شده و آن قدر زیر دوش اشک ریخته بودم که حسابی چشمهایم پف آلود شده بود،ولی این چشمهای کشیده ی یشمی رنگ هیچ مدلی قصدزشت شدن نداشت.
خودم میدانستم صورت بی نقص و فوق العاده زیبایی دارم.این خصیصه راو بارها و بارها همه ی دوستانم و کلا هر کسی که میشناختم بهم گوشزد کرده بود.ولی متاسفانه این زیبایی در آ ن سن و سال کم با من کاری کرده بود که از وجود خودم بیزار شده بودم و هر لحظه آرزوی مرگ میکردم
ارسال دیدگاه