چکیده ای از رمان آناکارنینا اثر لئو تولستوی
نام کتاب : کتاب آناکارنینا
نوشته : لئو تولستوی
ناشر چاپی : انتشارات مروارید
سال انتشار : ۱۳۹۶
تعداد صفحات : ۱۰۴
موضوع کتاب : نمایشنامه ایرانی
رمان آناکارنینا اثر لئو تولستوی
رمان آناکارنینا یک رمان عاشقانه و در عین حال دارای خیانت است ، آنا زن جوانی است که همراه با همسرش، آقای کارنین و پسرش سرژی در سن پترزبورگ زندگی می کند. نامه ای از زن برادرش، داریا الکساندرونا، که برای تحبیب او را دالی می نامند، به دستش می رسد که او را به مسکو می خواند. برادرش، استپان آرکادیچ با معلم فرانسوی بچه ها رابطه دارد و دالی، همان داریا الکساندرونا خیانت همسرش را برنمی تابد. آنا به خانه آن ها می رود تا برادرش را سر عقل بیاورد، معلم فرانسوی را از خانه بیرون کند و دل دالی را به رحم بیاورد تا به خاطر بچه ها، شوهرش را ببخشد و میانشان را آشتی بدهد.
رمان آناکارنینا اثر لئو تولستوی
اما وقتی به مسکو می رود، چشمش به کنت ورونسکی جوان می افتد. مرد جوان و جذابی که در نظر آنا، همه چیز تمام است؛ مردی که هر چیزی که همسر آنا ندارد را در درون خود دارد و پیدا می کند. ورونسکی دل آنا را می رباید و آن ها باهم رابطه ای را آغاز می کنند. اینجاست که تمام حرف هایی که آنا به داریا الکساندرونا گفته بود، برای خود آنا اتفاق می افتد و کم کم کمرنگ می شود
معرفی نویسنده رمان آناکارنینا
لئو در سال 1828 در روسیه متولد شد ، علاقه زیادی به نوشتن و نویسندگی داشت ، به همین دلیل در این هنر بسیار پیشرف کرد و به عنوان یکی از بزرگ ترین و بهترین نویسندگان تاریخ روسیه و جهان شناخته شد.او تحصیل خود را در رشته حقوق انتخاب کرد و پس از آن در سال 1847 دانشگاه را ترک کرد و به روسیه بازگشت. در ارتش نام نویسی کرد و برای ماموریت به قفقاز رفت.کتاب های آنا کارنینا و جنگ و صلح جزء بهترین آثار او در آن زمان هستند. لئو در سال 1862 با دختری 18 ساله ازدواج می کند. در همان زمان بهترین رمان های خود را با پشتیبانی همسرش سوفیا می نویسند.
شخصیت های رمان آناکارنینا
جملات زیبای رمان آناکارنینا
- اگر کسی را دوست داری، باید او را آنطور که هست دوست داشته باشی نه آن جور که گمان می کنی باید باشد!
- زمانی که وارد جمعی می شوی، لباس هایت معرف تو هستند و زمانی که خارج می شوی، افکار و سخنانت …
- هيچ کَس از وضع و روزگار خود راضى نيست، اما همه کَس از عقل و خِرد خود رضايت دارد …!
- من ترجیح میدم افسوس بخورم که چرا اون کارو انجام دادم تا اینکه افسوس بخورم کاشکی اون کارو انجام میدادم.
- همگی احساس می کردند که زندگی جمعی شان در زیر یک سقف بی معنی است و هر گروهی از مردم که تصادفا در قهوه خانه دور افتاده ای جمع شوند، بیش از آنان، یعنی اعضای خانواده ابلانسکی و خدمتکارانشان وجوه مشترک دارند. زن از اتاق خودش خارج نمی شد و شوهر از بام تا شام بیرون از خانه بود.
معرفی شخصیت های رمان آناکارنینا
- آنا کارنینا؛ زن متاهل زیبا، باهوش، بی پروا و اشرافی اهل سن پترزبورگ که رابطه نا مشروعش او را به انزوای اجتماعی، بدبختی و سرانجام خودکشی سوق می دهد.
- کارنین؛ شوهر آنا که شخص عالی رتبه دولتی و از مهم ترین افراد سن پترزبورگ است. او مردی رسمی و متعهد به وظایف اما بی احساس است.
- ورونسکی؛ یک افسر نظامی ثروتمند و پر شور که عشق او باعث می شود آنا شوهر و پسرش را ترک کند.
- لوین؛ فردی که از نظر اجتماعی چندان جالب به نظر نمی رسد اما فردی روشنفکر و فلسفی است که صادق و سازنده عمل می کند و در کنار آنا به عنوان قهرمان داستان شناخته می شود.
معرفی رمان آناکارنینا اثر لئو تولستوی
در بخشی از کتاب میخوانیم :
استپان آرکادیچ خندید: هه! همه اش اخلاق! ولی نه، فکرش را بکن، تو در برابر دو زن قرار داری. یکی جز حق خود را نمی بیند و به اصرار می خواهد آن را به دست آورد، و این حق، عشق است که تو نمی توانی به او بدهی. آن یکی همه چیزش را فدایت می کند و در مقابل هیچ نمی خواهد. تکلیف چیست؟ چه می کنی؟ تراژدی وحشتناک همین جاست.
– اگر عقیده مرا در این خصوص می خواهی می گویم که گمان نمی کنم که مساله کاری با تراژدی داشته باشد.
حالا چرا! به عقیده من عشق… هر دو جور عشقی که، اگر یادت باشد، افلاطون در “ضیافت” خود وصف می کند، هر دو محکی هستند برای شناختن آدمها. بعضی از مردم فقط یک جورش را می فهمند و بعضی دیگر جور دیگرش را. کسانی که جز عشق غیرافلاطونی نمی شناسند بیهوده صحبت از تراژدی می کنند. این جور عشق کاری با تراژدی ندارد. “از لذتی که نصیبم کردید بی نهایت متشکرم، خداحافظ!” سراسر تراژدیشان جز این نیست. در عشق افلاطونی هم جایی برای تراژدی نیست، چون در این جور عشق همه چیز روشن و پاک است.
ارسال دیدگاه