سیاری از ما در بسیاری از اوقات بدون آنکه به معنای واقعی سه مفهوم ترس، استرس و اضطراب آشنا باشیم، آنها را بهجای یکدیگر استفاده میکنیم.
اما در عین حال استرس میتواند زمینهساز اضطراب باشد. استرس زیاد و متراکم مسلما میتواند به اضطراب تبدیل شود. استرس بالا و اضطراب میتوانند مشکلات فیزیولوژیک و روانی برای فرد بهمراه داشته باشند. اما ترس را میتوان در جهت بقای سیستم موجود زنده بسیار کارآمد دانست. اگر شما در مواجهه با یک خطر واقعی نترسید، مسلماً بقای خود را به خطر انداختهاید و این چیزی است که تکامل آن را نمیپسندد و در طول زمان ژن شما حذف میشود.
دچار استرس شدهای یا اضطراب
زنان، دوبرابر مردان احتمال دارد که اضطراب را تجربه کنند. اما چگونه آن را از فراز و نشیبهای معمول زندگی، تشخیص میدهید؟
بردن بچهها به مهد کودک و آوردن آنها، دعوا کردن با همسرتان، صورتحسابهایی که سر به فلک کشیدهاند و… شما احساس میکنید که قلبتان تند میزند اما سه ماه است که وقتی برای ورزش کردن پیدا نکردهاید. استرس، بخشی از زندگی روزمره است و مطالعات نشان دادهاند که در ۳۰ سال گذشته، در حال افزایش بوده است. اما چگونه بفهمید که آیا با یک چیز جدیتر مواجهید یا نه؟
اختلالات اضطرابی، رایجترین دسته از مشکلات بهداشت روانی هستند که از هر ۵ نفر آمریکایی، حدودا ۱ نفر را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین مطالعات نشان میدهند که خانمها، دو برابر مردان اضطراب را تجربه میکنند. تحقیقات همبودی ملی آمریکا (NCS) نشان داده است که میزان شیوع هر نوع از اختلال اضطرابی در طول زندگی برای خانمها، بالای ۳۰٪ و برای آقایان فقط ۱۹٪ بود.
علاوه بر این هنگامی که خانمها اضطراب را تجربه میکنند، معمولا بیش از حد معمول تحت تاثیر بیماری خود قرار میگیرند (بعنوان مثال غیبت در محل کار، تعداد دفعات مراجعه به اورژانس یا مطب دکتر). اینجا چه خبر است؟ چرا خانمها اضطراب بیشتری را تجربه میکنند و آیا شما باید نگران باشید؟
توضیحات احتمالی بسیاری برای تفاوتهای جنسیتی گزارش شده در اختلالات اضطرابی وجود دارد. مسئله اول به ننگ اجتماعی ناشی از تشخیص اضطراب (یا هر مشکل سلامت روانی دیگر) مربوط میشود. برخی از متخصصان معتقدند که مردان در رابطه با گزارش مشکلات سلامت روانی یا درخواست کمک برای درمان، هنوز هم ننگ (شرمساری) بیشتری را تجربه میکنند. این مسئله، این سوال را تداعی میکند که آیا تفاوتهای جنسیتی گزارش شده، دقیق هستند؟ آیا خانمها واقعا اضطراب بیشتری را تجربه میکنند یا آیا آنها فقط بیشتر به دنبال کمک میروند؟ ــ چون ناراحتی از این مسئله برای خانمها به اندازه آقایان، زیاد نیست.
اگر فرض کنیم تفاوتهای جنسیتی وجود دارند (و برخی تحقیقات این را تایید میکنند) بنظر میرسد که عوامل ژنتیکی ممکن است مقصر اصلی باشد. تفاوتهای جنسیتی در بخشهایی از مغز به نام آمیگدال و پوسته جلویی مغز، ممکن است در واقع زنان را بیشتر مستعد ابتلا به اضطراب کند. همچنین شواهدی وجود دارد که اضطراب ممکن است تا حدی در خانمها دورهای و هورمونی باشد زیرا بسیاری از خانمها گزارش میکنند که اضطرابشان در نیمه دوم چرخه قاعدگی آنها، بدتر میشود (یعنی در روزهایی که به پریودشان نزدیک میشوند). اضطراب همچنین در دوره بارداری خانمها نیز شایعتر است و محققان گمان میکنند که در اینجا نیز هورمونها، مقصر اصلی هستند.
اما چگونه میتوانید بفهمید که آیا اضطراب دارید یا نه؟ ۲۸ نوع اختلال اضطرابی در DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) وجود دارد که به سه دسته گسترده تقسیم میشوند:
اختلالات اضطرابی (مانند اختلال اضطراب تعمیم یافته، اختلال هراس)
وسواس اجباری و اختلالات مرتبط با آن (مثل اختلال وسواس اجباری، اختلال بدشکلی جسمی)
اختلالات مربوط به عوامل استرس زا و تروما (اختلال استرس پس از سانحه، اختلال سازگاری)
هر یک از این شرایط در داخل هر یک از این سه دسته گسترده، مجموعه معیارهای تشخیصی خودش را دارد. در حالیکه زمان کافی برای شرح دادن معیارهای تشخیصی هر ۲۸ مورد از این اختلالات را نداریم، اما معیارهای کلی نشان میدهند که اضطراب باید مکرر و مداوم بوده و بمدت حداقل ۶ ماه در اکثر مواقع وجود داشته باشد و باید در عملکرد عادی اختلال ایجاد کند.
اما چگونه میفهمید که آیا این فقط استرس است یا یک اختلال اضطرابی است؟ بطور کلی اگر شما بمدت بیشتر از ۶ ماه است که در اکثر مواقع، اضطراب، استرس شدید یا احساس دستپاچگی را تجربه میکنید، ممکن است وقت آن باشد که به دنبال درمان بروید، بخصوص اگر اضطراب شما در زندگی روزانهتان اختلال ایجاد میکند. در حالیکه اضطراب میتواند از نظر ماهیتی مزمن یا موقعیتی (مثل استرس پرستاری، بارداری) و یا مربوط به تحولات زندگی (مثل ازدواج، از دست دادن یکی از نزدیکان) باشد، اما شما مجبور نیستید رنج ببرید. اگر فکر میکنید که یک اختلال اضطرابی دارید، لطفا برای تشخیص و درمان به دنبال کمک پزشکی بروید. درمانها تا حد زیادی موثر هستند و ممکن است شامل مصرف دارو برای کمک به تحت کنترل در اوردن اضطراب باشد و همچنین درمان بمنظور کمک کردن به بیمار برای یادگیری استراتژیهای مقابله موثرتر برای مقابله با هر چیزی که باعث اضطراب میشود.
ارسال دیدگاه