حکایت شبی دعوتی بود در کوی من

دوشنبه 8 اسفند 1401 شعر
Capture 362

حکایت شبی دعوتی بود در کوی من از باب هفتم در عالم تربیت بوستان ، کتاب شاعر بزرگ قرن ششم، سعدی است.

شبی دعوتی بود در کوی من/ز هر جنس مردم در او انجمن

چو آواز مطرب در آمد ز کوی/به گردون شد از عاشقان های و هوی

پریچهره‌ای بود محبوب من/بدو گفتم ای لعبت خوب من

چرا با رفیقان نیایی به جمع/که روشن کنی بزم ما را چو شمع؟

شنیدم سهی قامت سیم‌تن/که می‌رفت و می‌گفت با خویشتن

محاسن چو مردان ندارم به دست/نه مردی بود پیش مردان نشست

سیه نامه تر زآن مخنث مخواه/که پیش از خطش روی گردد سیاه

از آن بی حمیت بباید گریخت/که نامردیش آب مردان بریخت

پسر کاو میان قلندر نشست/پدر گو ز خیرش فرو شوی دست

دریغش مخور بر هلاک و تلف/که پیش از پدر مرده به ناخلف

Capture 363

گفتار اندر پرهیز کردن از صحبت احداث

Capture 364

گفتار اندر پروردن فرزندان

×

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتخاب استان برای وضعیت آب‌و‌هوا