تصمیماتی مهم برای تغییر ذهنیت مالی
اگر بخواهید در دنیای مالی ، سرمایه گذاری کنید ، ابتدا باید ذهنیت خود را اصلاح کنید. همانطور که میدانیم بزرگ ترین تغییرات ابتدا در ذهن انسان رخ میدهد! ذهنیت صحیح به شما این امکان را می دهد که با مصرف کمترین انرژی ، بیشترین بهرمندی را داشته باشید
تصمیمات ساده ای که نتایج بزرگ در پی دارند !
مسیر زندگی من در کلوپ های شبانه سپری میشد ، عادت کرده بودم در این مراسم دیجی باشم! شما اگر سالم ترین آدم بر روی کره زمین هم باشید با حضور دائم در کلوپ های شبانه ، آخر سر به مواد اعتیاد پیدا میکنید.
چرا راه دور برویم! صمیمی ترین دوست من هم دیجی بود ، متعقد بود اراده بسیار قوی و محکمی دارد اما بعد از ده سال دیجی بودن بلاخره به سمت دراگ کشیده شد و متعقد بود مصرف آن صرفا مهارت نوازندگیش را بیشتر میکند . اما در حاله حاضر همین مواد مخدر ذهن او را کامل به هم ریخته و هذیان های ناشی از مواد بر او چیره شده است!
سرنوشت من هم میتوانست اینچنین باشد؛ اما نشد! وقتی تنها شانزده سال داشتم برای اولین بار مواد را امتحان کردم و با اولین پُکی که زدم دچار توهم مرگ شدم! در زندگیم تا الان به آن اندازه نترسیده بودم … اما دوستانم درحالی که میخندیدند، می پرسیدند: «باحال نیست مگه؟» راستش را بخواهید اصلا باحال نبود!!
همین تجربه در سن کم باعث شد من دیگر نخواهم آن را امتحان کنم با آنکه همیشه دورو برم پر بود از قرص و مواد و افرادی که آلوده آن شده بودند! شاید این تجربه در سن 16 سالگی و در آن زمان بسیار مرا ترساند اما باعث شد به بهترین لحظه عمرم تبدیل شود و سرنوشتم را دگرگون کند!
دنیا واقعاً جای عجیبی است؛ درست زمانی که انتظارش را ندارید، دنیا پشت شماست.
آلوده نشدن به مواد مخدر یکی از بهترین تصمیمات اقتصادی برای من شد. اعتیاد چیزی جز تباهی برای شما ندارد ، برای آن پول خرج نکنید!
ارزش افرادی که در زندگیتان حضور دارند ، بیشتر از پول است
قبل از آن که عشق واقعی را بشناسم و درک کنم همیشه قصد داشتم پول زیاد در بیاورم تا با کمک آن بتوانم شریک زندگیم را جذب کنم! همین علت باعث شده بود دست به کارها و همکاری با بدترین شرکایی که فکرش را بکنید، بزنم.عشق واقعی باعث میشود که شما متوجه شوید که چقدر پول در نظرتان کم اهمیت شده است و اگر قبل از آن تمامی وقتان را صرف تجارت میکردید تا پول دربیاوردید حال ترجیح میدهید بیشتر زمانی که دارید را برای عشق زندگیتان بگذارید.
کسی را در زندگی پیدا کنید که در چشم شما ارزشش بیشتر از پول باشد!
شما نیاز ندارید دائم شیک و خفن باشید؛ گاهی لازم است معمولی باشد!
لازم نیست دائم به خودتان سخت بگیرید و همیشه سعی کنید خوشتیپ و خفن و شیک در همه جا حضور پیدا کنید! مثلا خود من ، روزی با همکارانم جلسه ناهار در یک رستوران داشتم ، ظاهر من در مقایسه با کت و شلوار و ساعت های لوکس آن ها بسیار ساده بود. من تنها یک شلوار جین و یک تیشرت ساده پوشیده بودم و به جای عطر های خفن ، تنها یک دوش ساده گرفته بودم
مردم شاید از روی ظاهر من تصور کنند که یک آدم فقیرم و به سختی میتوانم هزینه ناهارم را حتی پرداخت کنم! اتفاقاً من از این موضوع بسیار راضیام!
از کیفیت سفرهای خود بکاهید
مدتی پیش بیامو را فروختم و به جای آن یک هوندای قدیمی گرفتم! در آینده هم تصمیم دارم کیفیت را پایین تر ببرم و از سرویس هایی مثل اسنپ و اوبر استفاده کنم. رانندگان این سرویس ها همیشه موضوعات جذابی برای گفت و گو دارند و برای نویسندگان معمولی همچون من منبع الهام بزرگی به حساب می آیند! احتمالا بعد از اسنپ، به سراغ مترو و اتوبوس بروم!
متروها مخصوص میلیاردرهایی هستند که برای زمان خود ارزش قائلند.
ممکن است از جملات بالا بسیار تعجب کرده باشی اما من به تک تک آنها اعتقاد دارم. وقتی شما خودتان رانندگی میکنید وقتتان صرف رانندگی میشود اما اگر از مترو استفاده کنید حسابی وقت خالی خواهید داشت! در طول مسیر میتوانید آدم های مختلفی را ببینید ، پادکست گوش دهید و دنیا را از قاب متحرک قطار تماشا کنید
در حالی که وقتی رانندگی میکند باید تمام دقت خود را به آن بدهید که به درو دیوار نخورد چون زیادی گران است! اگر بتوانید ماشین شخصی را بیخیال شوید، هم وقت بیشتری دارید و هم میتوانید سریعتر صاحب خانه شوید.
از کسانیکه فقط زندگی خود را به رخ میکشند؛ دوری کنید!
اینکه زندگی خود را به نمایش بگذاری صرفا فقط به درد اینستاگرام میخورد! از افرادی که متخصص به نمایش گذاشتن داشته های خود هستند دوری کنید؛ کسانیکه باعث میشوند شما احساس خود کم بینی داشته باشید. افرادی که شوآف میکنند. ماشین و قایق تفریحی و حتی زرافه اجاره میکنند تا خودشان را جوان و پولدار و خفن نشان دهند.
مثل جوانکهای پولدار رفتار نکنید؛ مثل خودتان باشید.
گوهر جوانی، در حقیقت همان فراوانی زمان است؛ نه یک عمر بردگی و تلاش برای خریدن چیزهایی که زودتر پیرمان کنند. بگذارید برایتان یک دیالوگ طلایی از فیلم باشگاه مشتزنی (fight club) بگویم : ما چیزایی رو میخریم که بهشون احتیاجی نداریم؛ تازه اونم با پولی که نداریم؛ برای اینکه افرادی رو تحت تأثیر قرار بدیم که ازشون خوشمون نمیاد!
انرژی خود را زیاد کنید، نه پولتان را!
در دنیا یک سری کارها انرژی شما را میگیرند و دیگر کارها به شما انرژی میبخشند! وقتی انرژی از دست رفته خود را از زندگی پس بگیرید میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید. وقتی الویت زندگی خود را کارهایی قرار دهید که آنها را دوست ندارید انرژی شما کم میشود.
باور کنید هر چیزی که به شما انرژی دهد، پول بیشتری نصیبتان میکند!
هر کدام از ما سرگرمی ها و علاقمندی های خاص خودمان را داریم مثلا من به شخصه با نویسندگی انرژیم را تامین میکنم و سپس این انرژی را به سمت کسب و کارم هدات میکنم ، همین امر باعث میشود در انجام کسب و کارم نیز اشتیاقی به وجود آید و به مردم نیز منتقل شود و بهراحتی مجذوب آن شوند! و اگر قرار باشد پولی برای سرویس یا محصول بپردازند، طبیعتاً این کار را میکنند.
در کار و شغل خود بی پروا و غیرمعمولی باشید
شغل من ، ارتباط با سرمایه گذاران است ، همان کسانیکه که به سختی میشود با آن ها ارتباط برقرارکرد . همان هایی که از لوگوی شکرتم متنفرند و ارزش پیشنهادی کار من را چیزی تکراری و متعلق به پیشیانم میدانند.
اما این ها اصلا دلیل خوبی برای ضعف نیست. من در این مسیر نه تنها ضعیف نشدم بلکه شروع کردم به ارسال اسمس هایی با این محتوا:«حتی فکرش را هم نمیکنید که چه کسی آنطرف تلفن منتظر شماست. او کسی است که احتمالاً تمام دوران حرفهایتان آرزو داشتید فقط یک کلمه با شما حرف بزند! پس فرصت را از دست ندهید!»
همین رفتار به ظاهر احمقانه و غیر عادی من باعث شد بسیاری از این افراد جذب کسب و کار من شوند و به اصطلاح شکار شوند! هر چیزی که فکرمیکنید درست است، بدون توجه به جایگاه اجتماعی طرف مقابل ، آن را بیان کنید و از چیزی نترسید!
اگر در شغل خود رفتار عادی داشته باشید، سادهتر شمارا رد میکنند. کسی که شیفته شما میشود، در واقع میخواهد بخشی از زمان خود را صرف حس کنجکاوی درباره شما کند. اگر بتوانید حس کنجکاوی افراد را درباره شغل خود ارضا کنید، دیگر لازم نیست برای رسیدن به استانداردهای آنها سخت تلاش کنید.
از زاویهای متفاوت به دنیای مالی نگاه کنید
هر فرد براساس تفکر و درکی که از پول دارد برای آن تلاش میکند ! اما درست زمانی که ذهنیت خود را تغییر میدهید متوجه میشوید اگر کمتر اما در مسیر درست کار کنید هم همان مقدار پول را در میاوردید. پول هم مانند هرچیز دیگری یک بازی است اکثریت مردم هدف این بازی را به درستی متوجه نشده اند و زمان زیادی را صرف حرکت در مسیر اشتباه میکنند.
آنها معمولاً «آزاداندیشی مالی» را فدای شعارهای دولتها میکنند. شعارهایی مانند:
این یک توطئه مالی است؛
این هم یک حباب دیگر است؛
به زودی ارزشش به صفر خواهد رسید.
مردم عاشق همان مشکلات اجتماعی میشوند که هیچوقت قصد حل کردنش را ندارند. آنها به اشتباه تصور میکنند که سیاست و سیاستمداران از آنها و خانوادهشان محافظت میکنند. وقتی شما به چرخه مالی دنیا دقت کنید میبینید همه چیزهایی که روزی برای بدست آوردنشان سخت تلاش کردید گاهی دچار بحران مالی شده اند و ریزش پیدا کرده اند
حالا اگر روزی بفهمید همه باورهای شما درباره پول اشتباه بوده، چه میکنید؟
تا وقتی که زاویه دیدتان را تغییر ندهید، دروغهایی که سالها درباره پول به شما گفتهاند را متوجه نمیشوید.
وجود انتخابهای زیاد، برای ارضای حس کنجکاوی و تخیل شما لازم است. انتخابها شما را در مسیر ملاقات افراد جذاب قرار میدهند؛ انتخابها شما را به سفرهای شگفتانگیز میبرند و در نهایت این تفکر مالی شماست که گستره انتخابهایتان را شکل میدهد.
ارسال دیدگاه