بسیاری از دانشمندان امیدوارند در دوران کنونی راه برای درمان بیماریهای مغز و اعصاب هموارتر از گذشته شود. قبل از پرداختن به موضوع درمان بیماری پارکینسون، مسئلهی مهم این است که بدانیم افراد مبتلا به پارکینسون با چه مشکلی روبهرو هستند. دانشمندان با استناد به مدارک و شواهد علمی مطمئن هستند که تجمع پروتئینی به نام آلفاسینوکلئین در مغز باعث مرگ سلولهای عصبی و در نتیجه ایجاد بیماری پارکینسون در افراد میشود.
در حال حاضر، دربارهی چگونگی تجمع و گسترش پروتئین آلفاسینوکلئین در مغز دو نظریهی مهم وجود دارد. نظریهی Threshold و نظریهی Ascending دو نظریهی علمی متفاوت هستند که چگونگی ایجاد پارکینسون را تشریح میکنند. بر طبق نظریهی Ascending، پروتئین آلفاسینوکلئین از یک سلول به سلول دیگر گسترش مییابد و همینطور که هر سلول، سلول دیگری را مبتلا میکند، این پروتئین در مغز گسترش مییابد و سلولهای بیشتری را درگیر میکند؛ اما نظریهی Threshold که بهتازگی مطرح شده است، بیان میکند که پروتئین آلفاسینوکلئین در هر سلول مبتلا به طور مستقل از سلولهای دیگر ساخته میشود و تجمع مییابد. در هر صورت با وجود نظریات علمی متفاوت، دانشمندان هنوز دربارهی چگونگی ایجاد و تجمع این پروتئین در مغز اطلاعات دقیقی ندارند. خوشبختانه محققانی از سرتاسر جهان در این زمینه تحقیق میکنند تا هرچه سریعتر این معما را حل کنند.
به عقیدهی دانشمندان، عصر جدید برای درمان پارکینسون، دوران پزشکی شخصیشده خواهد بود. تحول و پیشرفتی که در علم ژنتیک ایجاد شده است و روز به روز گستردهتر میشود، در شناخت و درک ما از بیماری پارکینسون بسیار نقش داشته است. علم ژنتیک این موضوع را روشن میکند که چرا بیماری پارکینسون از فردی به فرد دیگر متفاوت است. مطالعات انجامشده نشان میدهند جهشهای ژنتیکی و متغیرهای بسیاری وجود دارند که به بیماری پارکینسون مربوط میشوند. دانشمندان اعلام کردهاند که آنها برای درک نقش ژنتیک افراد در ایجاد بیماریهای نورولوژیک در آغاز راه قرار دارند اما در طی ۱۵ سال گذشته و از زمان کشف توالی ژنوم انسان، پیشرفتهای بسیار زیادی در این زمینه حاصل آمده است. اکنون تعیین توالی ژنوم فرد نسبت به گذشته کمهزینهتر است؛ بنابراین در آیندهی نزدیک، دوران جدیدی برای درمان پارکینسون و سایر بیماریهای نورولوژیک آغاز خواهد شد. دانشمندان امیدوارند که علم پزشکی بتواند بر اساس ویژگیهای خاص هر بیمار، روشهای درمانی خاص برای آن فرد را ارائه نماید.
پزشکی شخصیشده به معنای مراقبتهای درمانی است که بر اساس ساختار مولکول DNA و ژنتیک خاص هر بیمار ارائه میشود. هر فرد از لحاظ ژنتیکی، ساختار متابولیک و میکروبیوم رودهای متفاوتی با دیگر افراد دارد؛ بنابراین مراقبتهای بهداشتی و درمانی بین افراد مختلف، یکسان نخواهد بود و افراد مختلف به یک روش درمانی یکسان، پاسخ یکسان نخواهند داد. پزشکی شخصیشده از شناخت ساختار ژنتیک، متابولیک و زیست مولکولی در جهت بهبود کیفیت زندگی افراد، پیشگیری از ابتلا به بیماریها و ارائه روش درمانی مناسب برای هر فرد استفاده میکند.
شناخت بهتر از علم ژنتیک کمک خواهد کرد تا به سؤالات بیشماری که دربارهی بیماری پارکینسون وجود دارد، پاسخ داده شود. به طور مثال دانشمندان دربارهی دلایل عملکرد ناقص میتوکندری، التهاب بافتهای عصبی، تفاوت باکتریهای رودهای در افراد مبتلا به پارکینسون و تغییرات اپیژنتیک (Epigenetics) اطلاعات چندانی ندارند. خوشبختانه امروزه دانشمندانی از سراسر دنیا با استفاده از منابع علمی بیشتر در تلاش هستند تا برای این سؤالات، پاسخی مناسب پیدا کنند. با پیشرفتها و تحولات علم پزشکی در سالهای اخیر، دانشمندان به این باور رسیدهاند که در طی دههی آینده به پیشرفتها و موفقیتهای بزرگی در مقایسه با یک قرن گذشته دست یابند. با در نظر گرفتن اینکه علم پزشکی در صد سال گذشته چگونه بوده است، دانشمندان دربارهی آینده بسیار خوشبین و امیدوار هستند.
البته این نکتهی مهم را باید در نظر بگیریم که روشهای نوین و پیشرفته در تصویربرداری و اسکنهای پزشکی به تحول و پیشرفت علم پزشکی کمک بسیار زیادی کرده است. بخش اساسی مشکل ما در درمان بیماری پارکینسون و سایر بیماریهای نورولوژیک مانند اماس و آلزایمر، این است که بهدرستی نمیدانیم چه اتفاقی در مغز رخ می دهد که باعث بروز چنین بیماریهایی در انسان میشود. در افراد مبتلا به پارکینسون، تفاوتهای جزئی در علائم و نشانههای بیماری دیده میشود و دانشمندان بهدرستی دلیل این تفاوتها را نمیدانند؛ زیرا به طور دقیق نمیدانند در مغز فرد بیمار چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اما بهزودی تکنیکهای جدید برای تصویربرداری از مغز قابل دسترس خواهد بود. با استفاده از این تکنیکها، جراحان و متخصصان مغز و اعصاب قادر خواهند بود به درک بهتری از آنچه در مغز هر بیمار اتفاق میافتد، دست یابند و درمانی خاص هر بیمار ارائه نمایند.
دانشمندان همانطور که توانستند با انجام پروژههای علمی و تلاشهای بیوقفه، توالی ژنوم انسان را کشف کنند، حالا سعی میکنند با آزمایشات و تحقیقات گسترده به درک بهتری از مغز و بیماریهای مغز و اعصاب دست یابند. اگر این تحقیقات با موفقیت همراه باشند، محققان به دانشی بیسابقه دربارهی مغز انسان و چگونگی ارتباط بین بخشهای مختلف مغز دست خواهند یافت.
روشهای درمانی موجود روز به روز بهتر میشوند
در حال حاضر، لوودوپا دارویی است که برای بیماران مبتلا به پارکینسون تجویز میشود. ۵۰ سال است که این داروی شگفتانگیز باعث تسکین علائم بیماری میلیونها نفر از سراسر جهان شده است. البته مصرف لوودوپا مسائل و مشکلاتی نیز به همراه دارد به غیر از عوارض جانبی این دارو، عبور آن از سد خونی مغز (Blood brain barrier)، مطمئن شدن از وجود میزان ثابتی از این دارو در جریان خون و جلوگیری از ایجاد دورههای On/Off مواردی هستند که باید در نظر گرفته شوند. به طور مثال زمانی که ذخیره لودوپا در خون کاهش مییابد، دورهی Off (مدتی که اثر دارو از بین رفته است و بیماران علائم بیماری دارند) شروع میشود. دانشمندان سعی دارند از نوسان میزان دارو در بدن جلوگیری کنند تا دورههای On/Off را کاهش دهند.
خوشبختانه برای برخی از این مشکلات راه حلهایی یافت شده است تا اینکه این دارو به آرامی و به تدریج وارد جریان خون شود و با استفاده از روش Intestinal pumps میزان ثابتی از دارو مستقیما وارد روده میشود که اثربخشی دارو را بیشتر میکند. اما در کنار اثربخشی، لوودوپا یک داروی ایدهآل برای پارکینسون نیست؛ زیرا اگر این دارو به مدت طولانی مصرف شود باعث ایجاد عوارض جانبی در بیماران میشود؛ از جمله عوارض جانبی مصرف لوودوپا میتوان به ایجاد حرکات مکرر غیرارادی در اندامها و توهم اشاره کرد.
تحریک عمقی مغز (Deep Brain Stimulation) یکی از روشهای درمانی جدید است که امروزه تأثیر آن در درمان بیماریها کاملا شناخته شده است. این روش درمانی به بیماران بسیاری کمک کرده است؛ اگر چه این روش عوارض جانبی خاص خود را داشته است.
روش تحریک عمقی مغز روز به روز در حال پیشرفت است و صرفا این نیست که با کاشت الکترودهایی فقط یک تحریک الکتریکی دائمی به مغز بیمار داده شود؛ بلکه با استفاده از تکنیکهای پیشرفته، فقط در زمانی که لازم است تحریک الکتریکی مغز صورت میگیرد. در آیندهی نزدیک از تحریک عمقی مغز برای طراحی روشهای دیگر استفاده خواهد شد تا اینکه دانشمندان بتوانند فعالیتهای الکتریکی عقدههای قاعدهای مغز را مانیتور کنند؛ زمانی که سیگنالهای غیر طبیعی در این قسمت از مغز تشخیص داده شود، با استفاده از تحریک الکتریکی مناسب به طور اتوماتیک به این سیگنالها عکسالعمل داده میشود.
روشهای درمانی که ۲ الی ۵ سال آینده در دسترس خواهند بود
فهرستی از داروهای جدید وجود دارد که تأثیر و کارآیی آنها در حال بررسی است. این داروها باید آزمایشات کلینیکی را طی کنند تا اثربخشی آنها ثابت شود. برخی از این داروها نهتنها علائم پارکینسون را کاهش می دهند بلکه نسبت به درمانهای گذشته بسیار بهتر و پیشرفتهتر هستند.
تکنیکهای جدید دیگری نیز وجود دارند که آزمایشات بالینی را طی میکنند. یکی از مهمترین آنها، روش تحریک مغناطیسی مغز نامیده میشود. در این روش، مغناطیسهایی روی سر بیمار متصل میشود، سپس یک جریان الکتریکی متمرکز، به عمق مغز و به قسمت موردنظر فرستاده میشود. در حال حاضر این روش برای درمان بیماری افسردگی یک روش پذیرفتهشده و مورد تأیید است. اکنون دانشمندان سعی می کنند برای درمان پارکینسون، استفاده از روش تحریک مغناطیسی مغز را مورد آزمایش قرار دهند.
روشهای درمانی که ۵ الی ۱۰ سال آینده در دسترس خواهند بود
استفاده از روشهای درمانی با نام ایمونوتراپی برای درمان بیماری پارکینسون در آینده میسر خواهد شد. پس از شناسایی آلفاسینوکلئین به عنوان عامل اصلی در ایجاد بیماری پارکینسون، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که با کمک سیستم ایمنی بدن میتوانند از تجمع پروتئین آلفاسینوکلئین در مغز جلوگیری کنند و همچنین میتوانند با کاهش التهاب طبیعی بدن، التهاب بافتهای عصبی را کاهش دهند که در نتیجه، با کاستن این التهاب، آسیب به سلولهای عصبی را به حداقل برسانند.
دانشمندان بر این باورند که در طی ۱۰ سال، روش درمانی فارماکوژنتیک گسترش خواهد یافت. با پیشرفتهایی که علم ژنتیک تاکنون داشته، یک رشتهی جدید در فارماکولوژی شکل گرفته است که فارماکوژنتیک نامیده میشود. سرانجام در آینده به جای اینکه یک دارو برای همه ساخته شود، دانشمندان قادر خواهند بود بر اساس شرایط خاص و ویژگیهای ژنتیکی هر بیمار، داروی خاص هر بیمار را تولید کنند که در این صورت، داروها اثربخشی بهتری خواهند داشت.
یک روش دیگر برای درمان بیماریها، استفاده از سلولهای بنیادی خواهد بود. اگرچه در دههی ۹۰ میلادی آزمایشهای بسیاری در این زمینه انجام شده که نتایج مختلفی در برداشته است؛ اما خوشبختانه امروزه این آزمایشات با جدیت بیشتری ادامه دارند تا از ظرفیتهای بالقوهی سلولهای بنیادی برای درمان بیماریهایی مانند پارکینسون استفاده شود. دانشمندان بخشی از پیشرفتهای خود در این زمینه را مدیون اکتشافی هستند که در سال ۲۰۰۷ اتفاق افتاده است. دانشمندان توانستند به یک نوع جدید از سلولهای بنیادی دست یابند که سلولهای بنیادی IPS نامیده میشوند؛ این سلولهای بنیادی به محققان امکان میدهد که با استفاده از سلولهای پوست بیمار، سلولهای بنیادی کامل را رشد بدهند و تولید کنند. همهی این تحقیقات دریچهای تازه به سوی درمان بیماریها گشوده و باعث شده است که محققان بتوانند مدلهای سلولی بهتری برای آزمایشات خود تولید نمایند. از زمانی که اولین آزمایشات در مورد سلولهای بنیادی انجام شده است، دانشمندان درباره چگونگی استفاده از سلولهای بنیادی به اطلاعات بیشتری دست یافتهاند. برخی از محققان دربارهی نتایج آزمایشات خود چنان امیدوار هستند که اعلام کردهاند بهزودی نتایج تحقیقات آنها روی انسانها قابل آزمایش خواهد بود.
یک روش درمانی دیگر با استفاده از ویرایش ژنی خواهد بود. پیشرفت علم ژنیک در آینده فواید بسیاری خواهد داشت و یکی از مهمترین آنها، ایجاد روشهای درمانی جدید است که با کاهش یا افزایش کدهای ژنتیکی، به بیماران کمک خواهد کرد. روش درمانی کریسپر (CRISPR) روشی است که بر ویرایش ژنی تکیه دارد. در برخی از مقالات علمی، از تکنیکهای ویرایش ژنی به عنوان آیندهی علم پزشکی یاد شده است. بهتازگی و برای اولین بار، در کشور چین از روش درمانی کریسپر برای درمان سرطان ریه استفاده شده است؛ اما تحقیقات همچنان ادامه دارد تا از این روش برای شناخت بیشتر بیماریهای مربوط به مغز و اعصاب و همچنین درمان بیماریهایی مانند پارکینسون نیز استفاده شود.
روش درمانی که حداقل ۱۰ سال دیگر در دسترس خواهد بود
روش درمانی دیگری که دانشمندان امیدوارند در آینده به آن دست یابند، یک درمان قطعی برای پارکینسون است که احتمالا با استفاده از زیستشناسی مصنوعی میسر خواهد بود. دانشمندان تصور میکنند با استفاده از علم زیستشناسی مصنوعی میتوانند نوع سلولها را تغییر دهند؛ به طور مثال در مورد بیماری پارکینسون میتوانند در منطقهی مبتلا، دیگر سلولهای سالم را به سلولهای تولیدکنندهی دوپامین تبدیل کنند.
اگر همهی این روشها به شکست منتهی شوند، شاید رباتها بتوانند مبارزه با بیماریها را به سرانجام برسانند. وقتی به این نکته فکر میکنیم که چرا نتوانستهایم بسیاری از بیماریها مانند سرطان و بیماریهای مغز و اعصاب را درمان کنیم، با عوامل و فاکتورهای بسیار زیادی روبرو میشویم که باید در نظر گرفته شوند و در نظر گرفتن و پیبردن به همهی این فاکتورها کار بسیار دشواری است. یکی از راه حلهای این مشکل، کمک گرفتن از کامپیوتر است. همین حالا نیز کامپیوتر در تشخیص برخی از بیماریها به انسانها کمک میکند و از هوش مصنوعی در صنعت پزشکی استفادههای زیادی میشود. این پیشرفتها همراه با تازههای نانوتکنولوژی، ظرفیتهای بالقوهای برای کمک به دانشمندان دارند.
کاملا واضح است که برای رسیدن به درمان بیماری پارکینسون راههای بسیاری پیش روی ما قرار دارد؛ اما باید بدانیم که برای درمان سریع و کامل بیماری پارکینسون شاید هیچ راه حلی وجود نداشته باشد. ولی بدون شک، دانشمندان همچنان به مسیر خود ادامه خواهند داد تا روزی شاهد پیشرفتهایی قابلتوجه در درمان بیماری پارکینسون باشیم که به طور حتم به میلیونها بیمار کمک خواهد کرد. شاید بسیاری از افراد دربارهی این وعدهها و امیدهایی که برای درمان بیماری پارکینسون در آینده داده شده است، خوشبین نباشند؛ اما دلایل محکمی برای امیدواری به درمان این بیماری در آینده نهچندان دور وجود دارد.
ارسال دیدگاه